امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قاب‌های خاطره‌انگیز [color=#ff0000]سینم[/color] ا
#1
Video 
مهر 94

روزنامه جام جم: هفته‌ای که گذشت سینم ای ایران رنگ و بوی دیگری داشت و سینم اگران فارغ از مشکلات، گردهم آمدند و روز سینم ا را جشن گرفتند. هفدهمین جشن خانه سینم ا در عمارت مسعودیه و جشن روز ملی سینم ا در مجموعه سعدآباد مهم‌ترین این رویدادها بودند.ما هم تصمیم گرفتیم در این جشن‌ها سهیم باشیم و با برخی قابهای ماندگار سینم ای ایران خاطره بازی کنیم.

[عکس: 648200_753.jpg]

فیلم های شاخص و ماندگار را یا با تصاویر و قاب های درخشان شان به یاد می آوریم یا با دیالوگ های زیبا و موثرشان. برخی لحظه ها چنان ترکیب درستی دارند که تا همیشه در یاد تماشاگر می ماند و عشق فیلم ها با مرور آنها حافظه سینم ایی خود را محک می زنند و به وجد می آیند.

گرفتار شدن چاپلین در چرخ دنده های دستگاهی در کارخانه در فیلم «عصر جدید»، سکانس پایانی «کازابلانکا» و تبادل نگاه های ریک و ایلزا در فرودگاه، جلسه دون ویتو کورلئونه با سران مافیا در «پدرخوانده»، کشته شدن بانی و کلاید و آستالاویستا (تا دیدار بعدی) گفتن آرنولد در «ترمیناتور2» در ذهن سینم ادوستان حک شده است و از شمایل ها و قاب های مثال زدنی سینم ا محسوب می شوند.

سینم ای ایران هم کم صحنه، قاب و عکس ماندگار ندارد؛ لحظاتی که شناسنامه و هویت فیلم های خود بود و تماشاگر با دیدن تصاویر آنها به صورت مجزا بلافاصله یاد کل اثر می افتد. آنچه پیش روی شماست یک خاطره بازی و مرور است و می دانیم نمونه ها خیلی بیشتر از این حرف هاست.

دونده

دونده ساخته امیر نادری که سال 63 تولید شد، یکی از نخستین فیلم های پس از انقلاب است که موردتوجه سینم ادوستان در جهان قرار گرفت.

[عکس: 648211_626.jpg]

این فیلم که اثری سمبلیک درخصوص فرار از جهل و رسیدن به آگاهی است، یک سکانس درخشان و متفاوت دارد و امیرو (مجید نیرومند) نوجوان تنهای فیلم که در سودای رفتن به خارج است و با جمع آوری و فروش زباله ها زندگی می کند، در رقابت با بچه های دیگر می دود و حروف الفبا را فریاد می زند.

امیرو در پایان این سکانس به جایزه اش، یعنی یخی که در مجاورت آتش پالایشگاه نفت در حال آب شدن است، می رسد و آن را در آغوش می گیرد.


گل های داوودی

این فیلم که یکی از محبوب ترین ملودرام های سینم ای ایران است، قصه جوان نابینا و در شرف ازدواجی به نام جواد را روایت می کند که در انتظار آزادی پدر زندانی اش به سر می برد، اما براثر اتفاقی پدرش پیش از آزادی در زندان می میرد.

باقی ماجرا به پنهان کردن این واقعیت از سوی مادر و سرانجام برملا شدن آن مربوط می شود. سکانس پایانی فیلم و دیدار جواد و همسرش مریم در پارک هنوز و پس از 31 سال از نمایش فیلم، در یاد مردم زنده است.

[عکس: 648212_210.jpg]

در حالی که موسیقی کامبیز روشن روان سوار بر صحنه است، جواد و مریم با عصای سفید به سمت هم گام برمی دارند و برای این که راحت تر هم را پیدا می کنند با به هم زدن دو تکه چوب کوچک (شاید هم دو مداد) به هم علامت می دهند.


از کرخه تا راین

بیشتر از آن که نماها و سکانس های آن در چشم و حافظه شما ماندگار شده باشد این موسیقی جادویی مجید انتظامی است که همچنان ما را به یاد این شاهکار حاتمی کیا می اندازد، البته توانایی دوربین محمود کلاری هم در ثبت زیبایی های این فیلم غیرقابل چشم پوشی است.

این فیلم که محصول سال ۱۳۷۱ است به سرنوشت قربانیان بمب های شیمیایی در جنگ ایران و عراق می پردازد.

[عکس: 648213_801.jpg]

از بازیگران این فیلم می توان به علی دهکردی و همچنین نقش آفرینی تحسین برانگیز هما روستا اشاره کرد. از نکات جالب توجه حضور پرویز شیخ طادی به عنوان بازیگر در این فیلم است که حالا او خودش به عنوان کارگردانی مطرح در حوزه دفاع مقدس شناخته می شود و فیلم «روزهای زندگی» او بسیاری از نگاه ها را همین دو سه سال پیش به خود معطوف کرد.

از کرخه تاراین همچنین برای حاتمی کیا در جشنواره فجر سیمرغ بهترین فیلم را به ارمغان آورد.


باشو ، غریبه کوچک

این فیلم ضدجنگ بهرام بیضایی که مهر مادری زنی شمالی به پسری جنوبی و جنگزده را نشان می دهد، پر از لحظات خاطره انگیز و به یادماندنی است. مثل صحنه ای که نایی جان با بازی سوسن تسلیمی نام گیلکی برخی خوراکی ها و اشیا را به باشوی عرب زبان یاد می دهد.

[عکس: 648214_504.jpg]

اما یکی از زیباترین قاب های فیلم مربوط به حضور نایی در مزرعه و هنگامی است که او شال سفیدش را طوری روی سر و صورتش می بندد که فقط چشمان روشنش پیداست.


خانه دوست کجاست؟

احمد دانش آموزی روستایی است که موقع مشق نوشتن در خانه متوجه می شود دفتر همکلاسی اش را به اشتباه برداشته، بنابراین به جای بی اعتنایی به این قضیه و ساده انگاری، احساس تعهد می کند و عزم رفاقتش را جزم می نماید و همه سختی راه خانه دوست را به جان می خرد.

[عکس: 648215_551.jpg]

فیلم تحسین شده عباس کیارستمی علاوه بر لحظات دلنشین یک سکانس بسیار معروف و زیبا هم دارد که به یکی از قاب های ماندگار سینم ای ایران تبدیل شده است؛ احمد احمدپور برای رسیدن به خانه محمدرضا نعمت زاده از جاده ای مارپیچ و سربالایی می گذرد که تک درختی بر فراز آن قرار دارد.


شیر سنگی

اثر به یادماندنی مسعود جعفری جوزانی درباره بختیاری ها و نقش مخرب انگلیسی ها در ایجاد نفاق و نزاع های قبیله ای است که به درگیری آعلی یار و نامدارخان می پردازد. در سکانس پایانی فیلم، آعلی یار با بازی علی نصیریان کشته می شود و ما سرش را که با چشمانی باز به دیوار تکیه زده، می بینیم.

[عکس: 648216_989.jpg]

نامدارخان وقتی با جنازه رقیبش روبه رو می شود، می گوید: آعلی یار سر قبرت شیر سنگی می گذارم. چند لحظه پس از گفتن این جمله سر آعلی یار خم می شود و ما بلافاصله از نقطه دید او کوههای اطراف را می بینیم و نوای تورج زاهدی شنیده می شود که می خواند: مرجنگه، مرجنگه/ خدا دونه جنگ تفنگه.


آژانس شیشه ای

این فیلم حاتمی کیا از شاخص ترین آثار سینم ای ایران است و تا دلتان بخواهد لحظات و دیالوگ های به یادماندنی دارد. اما تعیین کننده ترین سکانس فیلم ورود حاج کاظم به دفتر مدیر آژانس و تقاضای صدور بلیت لندن در ازای گرو گذاشتن مدارک ماشین است.

[عکس: 648217_357.jpg]

مدیر موافقت نمی کند و حاج کاظم با مشت به شیشه اتاق می کوبد، بیرون می رود، سربازی را خلع سلاح می کند، گلنگدن را می کشد و پس از شلیک هوایی به عباس می گوید: وایسا تماشا کن.


هامون

خسرو شکیبایی با این که نقش های مختلفی را در کارنامه بازیگری اش تجربه کرد، اما خیلی ها او را تا همیشه با بازی درخشانش در «هامون» ساخته داریوش مهرجویی به یاد می آورند. اصلا موفقیت او در این نقش باعث سرازیر شدن سیل پیشنهادهای هامونی به شکیبایی شد و خود این بازیگر هم بدش نمی آمد حیرانی حمید هامون را در آثار متعدد و در قالب شخصیت های متفاوت بازتاب دهد.

[عکس: 648218_520.jpg]

اساسا خود شخصیت هامون به سبب پرداخت درست در فیلمنامه و اجرا به یک شمایل بی تکرار در سینم ای ما تبدیل شد، اما با این حال سکانس دادگاه این فیلم و دیالوگ های هامون که فریاد می زند «این زن سهم منه، حق منه، عشق منه، طلاق نمی دم» جذابیت دیگری دارد.


مادر

این ادعای گزافی نیست که بگوییم اثر زنده یاد علی حاتمی، نمونه ای ترین فیلم سینم ای ما درباره مقام شامخ مادر است و زنده یاد رقیه چهره آزاد با صدای بدری نوراللهی تصور دلنشینی از مادر ارائه می دهد، کسی که ستون یک خانواده پرجمعیت از نظر دیدگاهی و سلیقه ای متنوع و متضاد است و همه را درنهایت زیر پرچم مهر خود به وحدتی صمیمانه فرا می خواند و متحد می کند.

[عکس: 648219_140.jpg]

این فیلم پراست از لحظات ناب و دیالوگ های شعرگونه، اما لحظه ای که مادر از در خانه وارد می شود و غلامرضا با هنرمندی اکبر عبدی با سادگی کودکانه به چادر مادر بوسه می زند، هنوز هم آدم را منقلب می کند و تماشایی است.


پرده آخر

فیلم ماندگار واروژ کریم مسیحی قصه زنی به نام فروغ الزمان را به تصویر می کشد که میراث همسر مرحومش حسام میرزا رفیع الملک به او می رسد، اما این پرده اول ماجراست و خواهر و برادر حسام با طرح توطئه ای سعی در تصاحب این میراث دارند.

[عکس: 648220_197.jpg]

برای همین سعی می کنند فروغ را مجنون جلوه دهند. بازیگر نقش فروغ الزمان فریماه فرجامی است و با آن لباس سبزرنگ، کلاه مشکی و چتر و کیفی در دست شمایلی فراموش نشدنی از نقش می سازد و به مهم ترین نشانه فیلم تبدیل می شود.


ردپای گرگ

مسعود کیمیایی از خاطره سازترین کارگردان های سینم ای ماست و شخصیت های ماندگاری را خلق و به سینم ا هدیه کرده است. سکانس ها و دیالوگ های منحصربه فرد فیلم های خوبش هنوز هم میان علاقه مندانش شیفته وار مرور می شود.

صحبت کردن از یک سکانس و یک شخصیت و یک دیالوگ از فیلم های خوب کیمیایی، اجحاف به دیگر آثار موفق اوست. اما کمتر اهل سینم ایی است که به عجیب و خاص بودن سکانس اسب سواری رضای خسته و زخمی در خیابان های شلوغ تهران در «ردپای گرگ» اذعان نکند.

[عکس: 648221_168.jpg]

فرامرز قریبیان خون آلود سوار بر اسبی قهوه ای تا همیشه جاودانه شده است.


بچه های آسمان

مجید مجیدی ازجمله کارگردان های شاخص سینم ای ماست که فیلم هایش قاب هایی تماشایی دارد. بچه های آسمان هم ازجمله این فیلم هاست و تعلیقی که در سکانس مسابقه دو وجود دارد هنوز جذاب است.

[عکس: 648222_686.jpg]

اما سکانس پایانی این فیلم حکایت دیگری دارد؛ جایی که علی پاها ی زخمی اش را در آب حوض قرار می دهد و ماهی های قرمز به پاها یش بوسه می زنند.


چند مترمکعب عشق

فیلم چند مترمکعب عشق ساخته جمشید محمودی که در جشن اخیر خانه سینم ا با دریافت 8 تندیس، بیشترین جوایز اصلی را از آن خود کرد، روایتی رنج آور از عشقی ناکام دارد.

جوان کارگری به نام صابر (ساعد سهیلی) عاشق مرونا (حسیبا ابراهیمی)، دختر یک مهاجر افغان می شود، اما نشانه های دنیای فیلم از ابتدا طوری است که می دانیم این عشق پایان خوشی ندارد.

[عکس: 648223_385.jpg]

دریکی از مهم ترین و البته تلخ ترین سکانس های فیلم، عشاق جوان به وعده گاه همیشگی ـ همان کانتینر معروف ـ می روند و با مرگی ناخواسته و زجرآور کامیابی و خوشبختی را به دنیایی دیگر حواله می دهند.
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ۱۰ دیالوگ آغازین برتر فیلم‌های [color=#ff0000]سینم[/color] ایی صنم بانو 2 406 ۲۹-۰۴-۱، ۱۲:۲۵ ق.ظ
آخرین ارسال: هویدا مهرزاد
Photo کارتون وقتی بابا کوچک بود رو یادتونه!؟ | 100 کارتون خاطره انگیز دهه ش v.a.y 1 850 ۰۶-۰۷-۰، ۰۷:۰۰ ب.ظ
آخرین ارسال: parisa98
Photo کارتون ماجراهای رکسیو، سگ بازیگوش! 100 کارتون خاطره انگیز دهه شصتی?? v.a.y 2 844 ۲۴-۰۶-۰، ۰۲:۴۷ ب.ظ
آخرین ارسال: parisa98

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
v.a.y (۳۰-۰۷-۹۴, ۱۲:۰۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان