۲۷-۰۲-۹۹، ۰۲:۱۹ ق.ظ
لوط بن هاران بن تارح بر اساس تورات و قرآن، پیامبری بود که از سوی خدا برای هدایت مردم سدوم برگزیده شد. نام لوط، ۲۷ بار در قرآن آمدهاست. او برادرزادهٔ ابراهیم بود.
بر اساس گفته قرآن، قوم او به دلیل انجام لواط مشهور بودند. از این رو فرشتگانی از سوی خداوند مأمور شدند آنها را نابود کنند. این فرشتگان نخست نزد ابراهیم رفتند و خود را معرفی کرده و مأموریت خویش را برای ابراهیم بازگو کردند. آنگاه به شهر لوط رفتند و به رسم مهمانان به خانه لوط وارد شدند.
قوم لوط برای کام گرفتن از این جوانان خوبرو به خانه لوط هجوم بردند. لوط گفت: «آبروی مرا مریزید. اگر میخواهید، با دختران من ازدواج کنید» گفتند: «خودت خوب میدانی که ما به دختران تو کاری نداریم.»
خداوند به لوط وحی کرد که پاسی از شب گذشته به همراه خانواده ات از شهر خارج شو و به پشت سر خود منگر. لوط و خاندانش هنگام سحر از شهر بیرون آمدند و همگی فرمان خدا را اطاعت کردند مگر زن لوط که نافرمانی کرد و او نیز به همراه قوم خطاکار لوط دچار عذاب (سنگباران آسمانی) گردید.
شهر سدوم و عموره، محل زندگی قوم لوط، به امر خدا به وسیله سنگهای سجیل، سنگباران و نابود شد و آن قوم از میان رفتند. مفسران بیان داشتهاند که کسانیکه همراه لوط نجات یافتند دختران او بودند.
لوط از انبیای الهی مذکور در قرآن کریم میباشد. او که هم عصر ابراهیم و به تعبیر روایات از پیروان ابراهیم است، وظیفه پیامبری نسبت به قوم لوط را بر عهده دارد. از روایات بر میآید که خود لوط، اهل قومی که به سوی آنها فرستاده شدهاست نمیباشد بلکه فقط در آنجا وظیفه پیامبری را به عهده دارد.
لوط در رسالت خود، با ۳ ویژگی منفی قوم خود مبارزه میکند: همجنسبازی، غارت اموال مردم و انجام اعمال ناپسند در مجامع عمومی.هر چند که در قرآن بیشتر مبارزه لوط با همجنس بازی مردمان قوم خویش است. از آیات قرآن بر میآید که قوم لوط اولین قومی است که بهطور گسترده به همجنسبازی روی آوردهاست، چرا که هنگام نهی آنها از این عمل به آنها میگوید: «شما فحشاهی را انجام میدهید که احدی از عالمیان در آن بر شما پیشی نگرفتهاست.»مردم در پاسخ به دعوتهای او، او را کسی میدانند که مقدس نمایی میکند و او را تهدید به اخراج از شهر میکنند.
عذاب قوم لوط
ستونی که «همسر لوط» خوانده میشود. کوه سدوم، اسرائیل.
مبارزه لوط با این عمل به نتیجهای نمیرسد و فرمان عذاب از سوی خدا نازل میشود. فرشتگان عذاب نزد ابراهیم رفته و او را آگاه میکنند که خداوند میخواهد قوم لوط را عذاب کند. ابراهیم به فرشتگان میگوید که لوط در آن شهر است (مبادا که او را به اشتباه هلاک کنند) و فرشتگان به ابراهیم میگویند که آنها بهتر میدانند که چه کسی در شهر است و بناست که لوط و خانواده اش از عذاب رها شوند، به جز همسر او که از بدکاران است و در میان عذاب شدگان باقی میماند.[۷] در جای دیگر اشاره شدهاست که ابراهیم در این داستان با خداوند دربارهٔ سرنوشت قوم لوط جدال و بحث میکند و خدا از او میخواهد که او از این موضوع بگذرد چرا که امر عذاب حتمی است و قابل بازگشت نیست.
فرشتگان به صورت مردانی به سراغ لوط میروند که مژده عذاب قوم را به او بدهند. لوط که ابتدا آنها را نمیشناسد از آمدن فرشتگان غمگین میشود (چرا که میداند با آمدن میهمانان مرد، مردم برای بهرهگیری از آنها به خانه او حملهور خواهند شد).در همین زمان (و با خبر دادن زن لوط از آمدن میهمانان مرد) مردم برای استفاده از این مردان پشت خانه لوط جمع شده و از او میخواهند که آنها را در اختیارشان قرار دهد. لوط از آنها میخواهد که او را در مقابل میهمانانش خوار نکنند، ولی آنها با این پیشنهاد موافقت نمیکنند و میگویند که ما حقی در دختران تو نداریم و می دانی که ما از تو چه میخواهیم.در این هنگام فرشتگان به لوط میگویند که دست مردم به او نخواهد رسید و آنها برای عذاب قوم به سوی او فرستاده شدهاند و قوم فردا صبح عذاب خواهد شد. پس باید شبانه خانواده اش را ببرد و همسرش را در میان آنها باقی گذارد که عذاب خدا فردا بر آنها نازل گردد.
در نهایت خداوند شهر آنها را زیر و رو کرده و بر آنها از آسمان سنگهای گلی نشان دار میبارد و قوم لوط از بین میرود.
بر اساس گفته قرآن، قوم او به دلیل انجام لواط مشهور بودند. از این رو فرشتگانی از سوی خداوند مأمور شدند آنها را نابود کنند. این فرشتگان نخست نزد ابراهیم رفتند و خود را معرفی کرده و مأموریت خویش را برای ابراهیم بازگو کردند. آنگاه به شهر لوط رفتند و به رسم مهمانان به خانه لوط وارد شدند.
قوم لوط برای کام گرفتن از این جوانان خوبرو به خانه لوط هجوم بردند. لوط گفت: «آبروی مرا مریزید. اگر میخواهید، با دختران من ازدواج کنید» گفتند: «خودت خوب میدانی که ما به دختران تو کاری نداریم.»
خداوند به لوط وحی کرد که پاسی از شب گذشته به همراه خانواده ات از شهر خارج شو و به پشت سر خود منگر. لوط و خاندانش هنگام سحر از شهر بیرون آمدند و همگی فرمان خدا را اطاعت کردند مگر زن لوط که نافرمانی کرد و او نیز به همراه قوم خطاکار لوط دچار عذاب (سنگباران آسمانی) گردید.
شهر سدوم و عموره، محل زندگی قوم لوط، به امر خدا به وسیله سنگهای سجیل، سنگباران و نابود شد و آن قوم از میان رفتند. مفسران بیان داشتهاند که کسانیکه همراه لوط نجات یافتند دختران او بودند.
لوط از انبیای الهی مذکور در قرآن کریم میباشد. او که هم عصر ابراهیم و به تعبیر روایات از پیروان ابراهیم است، وظیفه پیامبری نسبت به قوم لوط را بر عهده دارد. از روایات بر میآید که خود لوط، اهل قومی که به سوی آنها فرستاده شدهاست نمیباشد بلکه فقط در آنجا وظیفه پیامبری را به عهده دارد.
لوط در رسالت خود، با ۳ ویژگی منفی قوم خود مبارزه میکند: همجنسبازی، غارت اموال مردم و انجام اعمال ناپسند در مجامع عمومی.هر چند که در قرآن بیشتر مبارزه لوط با همجنس بازی مردمان قوم خویش است. از آیات قرآن بر میآید که قوم لوط اولین قومی است که بهطور گسترده به همجنسبازی روی آوردهاست، چرا که هنگام نهی آنها از این عمل به آنها میگوید: «شما فحشاهی را انجام میدهید که احدی از عالمیان در آن بر شما پیشی نگرفتهاست.»مردم در پاسخ به دعوتهای او، او را کسی میدانند که مقدس نمایی میکند و او را تهدید به اخراج از شهر میکنند.
عذاب قوم لوط
ستونی که «همسر لوط» خوانده میشود. کوه سدوم، اسرائیل.
مبارزه لوط با این عمل به نتیجهای نمیرسد و فرمان عذاب از سوی خدا نازل میشود. فرشتگان عذاب نزد ابراهیم رفته و او را آگاه میکنند که خداوند میخواهد قوم لوط را عذاب کند. ابراهیم به فرشتگان میگوید که لوط در آن شهر است (مبادا که او را به اشتباه هلاک کنند) و فرشتگان به ابراهیم میگویند که آنها بهتر میدانند که چه کسی در شهر است و بناست که لوط و خانواده اش از عذاب رها شوند، به جز همسر او که از بدکاران است و در میان عذاب شدگان باقی میماند.[۷] در جای دیگر اشاره شدهاست که ابراهیم در این داستان با خداوند دربارهٔ سرنوشت قوم لوط جدال و بحث میکند و خدا از او میخواهد که او از این موضوع بگذرد چرا که امر عذاب حتمی است و قابل بازگشت نیست.
فرشتگان به صورت مردانی به سراغ لوط میروند که مژده عذاب قوم را به او بدهند. لوط که ابتدا آنها را نمیشناسد از آمدن فرشتگان غمگین میشود (چرا که میداند با آمدن میهمانان مرد، مردم برای بهرهگیری از آنها به خانه او حملهور خواهند شد).در همین زمان (و با خبر دادن زن لوط از آمدن میهمانان مرد) مردم برای استفاده از این مردان پشت خانه لوط جمع شده و از او میخواهند که آنها را در اختیارشان قرار دهد. لوط از آنها میخواهد که او را در مقابل میهمانانش خوار نکنند، ولی آنها با این پیشنهاد موافقت نمیکنند و میگویند که ما حقی در دختران تو نداریم و می دانی که ما از تو چه میخواهیم.در این هنگام فرشتگان به لوط میگویند که دست مردم به او نخواهد رسید و آنها برای عذاب قوم به سوی او فرستاده شدهاند و قوم فردا صبح عذاب خواهد شد. پس باید شبانه خانواده اش را ببرد و همسرش را در میان آنها باقی گذارد که عذاب خدا فردا بر آنها نازل گردد.
در نهایت خداوند شهر آنها را زیر و رو کرده و بر آنها از آسمان سنگهای گلی نشان دار میبارد و قوم لوط از بین میرود.
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری
ابتهاج جان