۰۸-۰۲-۰، ۰۵:۵۶ ب.ظ
برترینها: مرگ قطعیترین اتفاق زندگی انسان است قطعیتر از تولد، مهمترین و در عین حال مبهمترین موضوعی که بشر با آن روبرو بوده است.
مرگ سرچشمه اعتقاد به ماوراءالطبیعه بوده چرا که ذهن بشر همیشه و شاید هنوز، توان تصور عدم را نداشته و ناتوانی او در تطبیق دو مفهوم مرگ و نیستی او را وادار ساخته تا ماوراءالطبیعه را خلق کند. مفهومی که اگر چه در فرهنگهای مختلف بیانهای گوناگونی دارد، اما شباهت آن چنان است که برخی آن را فطری پنداشتهاند، ولی توجه به دستاوردهای ژنتیک امروز جواب دیگری را مطرح میسازد به این معنی که همۀ بشر غیر افریقایی فرزندان جمعی کوچک بودهاند که از این قاره مهاجرت کردهاند و در سراسر کرۀ زمین پخش شدهاند و اتفاقاً این جمعیت چند صد نفری به ماوراءالطبیعه اعتقاد داشتهاند و این دلیلی است روشن برای شباهت و منشأ تمام اسطورههای بعدی در مورد مرگ وجهان آخرت شواهد بدست آمده تأیید میکند که آنان مردۀ خود را چنان دفن میکردهاند که انگار زندگی دیگری را در پیش داشتهاست.
خلق انسان به بدیهی تصور از تولد نوزاد باز میگشته است چنانکه نزدیکی دو انسان اگر موجب تولد نوزادی میگردد. نزدیکی دو خدا نیز انسان را خلق کرده است. آسمان خدای پدر بوده، چون نطفۀ خود را که همان باران است به زمین میریخته زمین خدای مادر بوده چراکه همه چیز پساز باران از او زاده میشده است.
زمین انسان را در زهدان خود پرورش داده و متولد ساخته است و دوباره در خود جای میدهد ریشۀ ساخته شدن انسان از خاک که در اکثر اسطورهها و حتی ادیان وجود دارد در همین تصور ابتدایی قراردارد. تصوری که بعدها بسیار پیچیده شده، ولی هرگز نقش زمین و خاک در پیدایش از بین نرفته در واقع در دورۀ مردسالاری با قوت گرفتن خدای آسمان که مرد بوده کم کم خدای زمین کماهمیت شده و زمین به جهان مردگان تنزل پیدا کرد. این تصور در ادیان تک خدایی کاملتر شده و جایگاه خداوند در آسمانها در نظر گرفته میشود، ولی در همۀ این ادیان نیز تأکید شده که ما شما را از خاک آفریده و به خاک باز میگردانیم.
از سوی دیگر بازگشت انسان به زمین و ورود به دنیای مردگان در زیر زمین منشأ اصلی خاک سپاری مردگان محسوب میگردد. بازگشت انسان به زمین مفهومی جداییناپذیر از تمام آیینهای خاک سپاری میباشد و دو نوع دیگر مراسم تدفین به صورت سوزاندن مرده و یا قراردادن مرده برای خورده شدن توسط حیوانات نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در همۀ انواع روح به سمت پدر و جسم یه سمت مادر باز میگردد. مردهای که سوخته میشود روحش با آتش به آسمان رفته و خاکسترش به عنوان مظهر جسم به زمین بازمیگردد. در نوع زرتشتی آن که در سایر نقاط زمین نیزنمونههای آن وجود دارد استخوانها به زمین باز میگردد وروح به آسمان اگرچه باید به بدویترین شکل جدایی انسان از مرده که رها کردن آن و خورده شدن توسط حیوانات بوده نیز توجه کرد و شاید این شیوه تدفین زرتشتی حفظ این اندیشۀ بدوی و پیوند آن با اسطورههای مابعهالطبیعه میباشد.
باچنین مقدمهای میتوان تصور کرد که گور محل وصل جهان واقعی با جهان ماوراءالطبیعه است و منطقیترین نقطه برای ملاقات با مردگان نیز همین مکان است. شکل هشت ضلعی بسیار از مقابر این اندیشه را تقویت میکند که همچنان که هشتی خانهها محل انتظار برای ملاقات یا صاحب خانه است.
یکی از مهمترین ترسهای بشر بازگشت مرده به جهان بوده به همین دلیل در برخی قبایل بدوی سر را از تن جدا کرده و جداگانه دفن میکردهاند سوزاندن راهحل بسیار خوبی برای جلوگیری از بازگشت مرده به این جهان بوده، ولی مردههایی که سالم دفن میشدهاند مردم را بسیار میترساندهاند گذاشتن سنگی بزرگ برروی گور ریشه در این جلوگیری از بازگشت دارد.
دفن کردن مرده در میان خشت دیوارها نیز آداب دیگری است که در بسیاری از نقاط جهان رایج بوده، پساز زلزله بم به تعدادی اسکلت در میان دیوارهای خشتی برخورد شده است که قطعاً نشان دهندۀ تداوم این روش، حداقل در موارد خاص میباشد. وجود یک اتاقک در سادهترین گورها که با طاقی آجری و گاهی سنگی و امروزه بلوک سیمانی ساخته میشود باقیمانده تصور زندگی در گور مانند زندگی در خانهای دیگر است.
مرگ سرچشمه اعتقاد به ماوراءالطبیعه بوده چرا که ذهن بشر همیشه و شاید هنوز، توان تصور عدم را نداشته و ناتوانی او در تطبیق دو مفهوم مرگ و نیستی او را وادار ساخته تا ماوراءالطبیعه را خلق کند. مفهومی که اگر چه در فرهنگهای مختلف بیانهای گوناگونی دارد، اما شباهت آن چنان است که برخی آن را فطری پنداشتهاند، ولی توجه به دستاوردهای ژنتیک امروز جواب دیگری را مطرح میسازد به این معنی که همۀ بشر غیر افریقایی فرزندان جمعی کوچک بودهاند که از این قاره مهاجرت کردهاند و در سراسر کرۀ زمین پخش شدهاند و اتفاقاً این جمعیت چند صد نفری به ماوراءالطبیعه اعتقاد داشتهاند و این دلیلی است روشن برای شباهت و منشأ تمام اسطورههای بعدی در مورد مرگ وجهان آخرت شواهد بدست آمده تأیید میکند که آنان مردۀ خود را چنان دفن میکردهاند که انگار زندگی دیگری را در پیش داشتهاست.
خلق انسان به بدیهی تصور از تولد نوزاد باز میگشته است چنانکه نزدیکی دو انسان اگر موجب تولد نوزادی میگردد. نزدیکی دو خدا نیز انسان را خلق کرده است. آسمان خدای پدر بوده، چون نطفۀ خود را که همان باران است به زمین میریخته زمین خدای مادر بوده چراکه همه چیز پساز باران از او زاده میشده است.
زمین انسان را در زهدان خود پرورش داده و متولد ساخته است و دوباره در خود جای میدهد ریشۀ ساخته شدن انسان از خاک که در اکثر اسطورهها و حتی ادیان وجود دارد در همین تصور ابتدایی قراردارد. تصوری که بعدها بسیار پیچیده شده، ولی هرگز نقش زمین و خاک در پیدایش از بین نرفته در واقع در دورۀ مردسالاری با قوت گرفتن خدای آسمان که مرد بوده کم کم خدای زمین کماهمیت شده و زمین به جهان مردگان تنزل پیدا کرد. این تصور در ادیان تک خدایی کاملتر شده و جایگاه خداوند در آسمانها در نظر گرفته میشود، ولی در همۀ این ادیان نیز تأکید شده که ما شما را از خاک آفریده و به خاک باز میگردانیم.
از سوی دیگر بازگشت انسان به زمین و ورود به دنیای مردگان در زیر زمین منشأ اصلی خاک سپاری مردگان محسوب میگردد. بازگشت انسان به زمین مفهومی جداییناپذیر از تمام آیینهای خاک سپاری میباشد و دو نوع دیگر مراسم تدفین به صورت سوزاندن مرده و یا قراردادن مرده برای خورده شدن توسط حیوانات نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در همۀ انواع روح به سمت پدر و جسم یه سمت مادر باز میگردد. مردهای که سوخته میشود روحش با آتش به آسمان رفته و خاکسترش به عنوان مظهر جسم به زمین بازمیگردد. در نوع زرتشتی آن که در سایر نقاط زمین نیزنمونههای آن وجود دارد استخوانها به زمین باز میگردد وروح به آسمان اگرچه باید به بدویترین شکل جدایی انسان از مرده که رها کردن آن و خورده شدن توسط حیوانات بوده نیز توجه کرد و شاید این شیوه تدفین زرتشتی حفظ این اندیشۀ بدوی و پیوند آن با اسطورههای مابعهالطبیعه میباشد.
باچنین مقدمهای میتوان تصور کرد که گور محل وصل جهان واقعی با جهان ماوراءالطبیعه است و منطقیترین نقطه برای ملاقات با مردگان نیز همین مکان است. شکل هشت ضلعی بسیار از مقابر این اندیشه را تقویت میکند که همچنان که هشتی خانهها محل انتظار برای ملاقات یا صاحب خانه است.
یکی از مهمترین ترسهای بشر بازگشت مرده به جهان بوده به همین دلیل در برخی قبایل بدوی سر را از تن جدا کرده و جداگانه دفن میکردهاند سوزاندن راهحل بسیار خوبی برای جلوگیری از بازگشت مرده به این جهان بوده، ولی مردههایی که سالم دفن میشدهاند مردم را بسیار میترساندهاند گذاشتن سنگی بزرگ برروی گور ریشه در این جلوگیری از بازگشت دارد.
دفن کردن مرده در میان خشت دیوارها نیز آداب دیگری است که در بسیاری از نقاط جهان رایج بوده، پساز زلزله بم به تعدادی اسکلت در میان دیوارهای خشتی برخورد شده است که قطعاً نشان دهندۀ تداوم این روش، حداقل در موارد خاص میباشد. وجود یک اتاقک در سادهترین گورها که با طاقی آجری و گاهی سنگی و امروزه بلوک سیمانی ساخته میشود باقیمانده تصور زندگی در گور مانند زندگی در خانهای دیگر است.
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...