ارسالها: 117
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
به مکر و خدعه کجا میشود، ز مام جدا
که پارس، پهنه دریادلان و شیران است
خلیج فارس چگونه شود خلیج عرب
که هر که گفت چنین، مبتلا به هذیان است
بگو به سِفله نادان، که عِرضِ خویش مَبَر
که شیرِ شرزه، کجا بیمش از شغالان است
چگونه منکر نام بلند فارس شود
بر این خجسته لقب، صد دلیل و برهان است
مگر نمیشنود بانگ فارس از موجش
به بخت دولت ایرانیاش، خروشان است
تلاطمی که به پهنای خود برانگیزد
نشانِ خشم وی از مکر بدسگالان است
کسی که خانه و خوانش، طفیل بیگانه است
خیالِ خامِ وی از فکرت پریشان است
به پاسداری از او، ارتش و سپاه و بسیج
به مرز پرگهرش، جملگی به فرمان است
به یک اشارت رهبر، امیرلشکر عشق
بنای کاخ ستم از اساس ویران است
اگر که سخت بُوَد عبرت از قرون سَلَف
مرور قصه صَدّامیان که آسان است
نبوده است ز نسل عجم ابوسفیان
مسلّم است که فرزند آل قحطان است
نبوده است ز ایرانیان یکی بوجهل
شناسنامه ما بوعلی و سلمان است
مباد خالی از این نام "علو یا" هرگز
خلیج فارس که فرزند مام ایران است
ارسالها: 117
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
خلیج فارس، خلیج ع *ر*ب نخواهد شد ............... که نام روز دل افروز، شب نخواهد شد
خلیج همره تاریخ و پیشتر از آن ............... نهاده سر چو عزیزی به دامن ایران
ز روزگار کهن، نام پارس بر آن است ............... چو پارس، پهنه دریادلان ایرانست
کتیبه ای که از آن روزگار بجاست ............... به آبراه سوئز، خور چراغ راهنماست
ز داریوش جهاندار آن کتیبه بود ............... که نام سرمدی پارس، بر خلیج سزد
به نقشه های جهان بر خلیج، این نام است ............... جز این هر آن چه بگویند، گفته ای خام است
به چشم دل بنگر بر تلاطم آبش ............... بگوش جان بشنو از خروش پهنایش
بگوید اینکه، به این شهرتم زمانه شناخت ............... جهان مرا به همین نام جاودانه شناخت
مباد آن که سیاست دسیسه آغازد ............... مرا ز ریشه دیرینه ام جدا سازد
برای باختریها است این بهین برهان ............... مرا بخواند به این نام، از آن زمان یونان
قسم به تنگه هرمز که رهگشای منست ............... که تا بروز پسین، پارس پا به پای منست
مرا به نام دگر، در زمانه کاری نیست ............... برای من بجز این نام، اعتباری نیست
چو بر سرم ز ازل، سایه ای از ایرانست ............... ز نام پارس، دل و سینه ام خروشانست
شکوه و هیمنه پارس، بر جبین منست ............... هزاره هاست که این نام راستین منست
خدا گواست بر آن استوار پیمانیم ............... که ما دو نام، بسان دو جسم و یک جانیم
خلیج و پارس، از آغاز چون دو همزادیم ............... که در سپیده تاریخ، توامان زادیم
توران شهریاری(بهرامی)
ارسالها: 117
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
خلیج فارس"
ای آب نیلگون و گهر بار كشورم
ای آخرین پنا هم و مأ وا و سنگرم
امواج تو تلاطم عشق است دردلم
ای عشق پر تلاطم و موج شناورم
ما خون خویش دردل جام تو كرده ایم
تا شهدعشق جمله بریزی به ساغرم
صد جان فدای شوكت نام تو گشته است
ای جان فدای همت یار دلاورم
آواز عاشقانه بخوان ای خلیج عشق
این جمله بود ذكر شهیدان لشكرم
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
از آن زمان كه نقشه ایران كشیده شد
نام و نشان كشور شیران كشیده شد
هر قطعه را فضایی و نامی نهاده اند
نقش توهم خلیج دلیران كشیده شد
شكل ترا به گونه ی یك تاج بسته اند
تاج وطن زحكمت پیران كشیده شد
این قطعه هم بنام وطن شد خلیج فارس
این نقشه ها به حكم امیران كشیده شد
گلبانگ عشق از دل میهن ترانه زد
فریاد شوق از دل ایران كشیده شد
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
یاران نظر كنید بر این آب نیلگون
كز خون عاشقان وطن گشته غرق خون
امواج بی امان كه بپیچد درون آب
هر موج سهمگین كه بر آید ز اندرون
فریاد موج های بلند خلیج عشق
آن غرشی كه می جهد ازقلب آن برون
آن نعره های محكم مردان سینه چا ك
فریاد داد خواهی عاشقان بیستون
پیچد در آسمان همه یك سو و یك صدا
چون ضربتی كه دولت دشمن كند نگون
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
مـردان كشـورم همـه در راه ایـن وطـن
ازجـسم خـود گذشته و از جان خویشتن
در راه اعتـلای چـنیـن خـاك لاله گـون
صـدجـان فـدا نموده به پیـكارتن به تن
از خـاك پـاك میـهن و آب خلیـج فارس
كـوته شــده دو دست طـمعكـار اهـرمن
تـا مرد جنگ باشد و یـاران جان به كـف
پــیروز و جــاودانــه بــمانـد سرای من
سركـن سرود عشـق كه مانـد به یـادگـار
از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
دوشیـزگان ما هـمه هشیار و بیقـرار
مـاننـد مرد جـنگ به مـیدان كـارزار
از جان خود گذشته و با عشق این دیار
یـورش بـرند بـرسر دشمـن عقـابوار
همچون طناب دار به پیچند وقت جنگ
حـلقـوم دشمنـان به دو گیسوی تابـدار
نـازم بـر ایـن وطـن كه زنانش زاقتدار
جان میدهنـد در ره میهـن بـه افتـخار
خوانـدم سرود عشـق بهنام خلیج فارس
بـا آن ترانـهای كه بــماند بـه یـادگار
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
امشب بخوان كه كشور جانان سرای ماست
این دشت لالهگون خراسان سرای ماست
آن رود پـرتـلاطـم و ایـن خـاك پـرگــهر
كارون پـرصلابت و كـرمان سرای ماست
از ســرزمـین رستــم و دریــاچـه خــزر
تـا خـاك سرخ بانه و مهران سرای ماست
از كـــوه بـیستـون و دمــاوند پــرغـرور
تـا خطه سهنـد و سپـاهان سـرای ماست
مجموع این وطن همه یك خانه بیش نیست
امشب بخوان كه خانه ایران سرای ماست
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
ای دل بـخوان ترانه به نام خلیـج فارس
گـلبانگ عاشقـانـه بـهنـام خـلیج فـارس
سـركـن سرود عشـق بـزن ساز عـاشقی
بـا چـنگ و بـا چغانه بـهنـام خـلیج فارس
مـا دل سپـردهایم بـرایـن آب نــیلگـون
ایـن لولوی زمـانه بـه نـام خـلیـج فـارس
سـر میدهیـم و بر كف دشمن نمیدهیم
ایــن جـام بـی كـرانه بـهنام خلیج فـارس
ای دل بـخوان چـو شـاعر آزاد ایـن وطن
اشـعـار جـاودانـه بـه نـام خــلیج فـارس
آنان كه خون خویش به كام تو كرده اند
حكم خلیج فارس به نام تو كرده اند
ارسالها: 117
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
با هر نگاه بر آسمان این خاک هزار بوسه می زنم
نفسم را از رود سپید و آسمان خزر و خلیج همیشگی فارس می گیرم
من نگاهم از تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی نور می گیرد
من عشقم را در کوه گواتر در سرخس و خرمشهر به زبان مادری فریاد خواهم زد
فریاد خواهم زد
تفنگم در دست سرودم بر لب
همه ی ایران را می بوسم
من خورشید هزار پاره ی عشق را بر خاک وطن می آویزم
من خورشید هزار پاره ی عشق را بر خاک وطن می آویزم
ای وارثان پاکی من آخرین نگاهم
بر آسمان آبی این خاک و خلیج همیشگی فارس
فارس فارس خواهد بود
ارسالها: 117
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
سمفونی خلیج فارس :
سرزمینم
سرزمینم
سرزمین نازنینم
من تو را با نام ایران می شناسم
در پناه فر یزدان می شناسم
من جنوبت را به نام پارس
و خلیج ات را به نام فارس
تا ابد ، اینگونه ، این سان می شناسم
ذره ذره ، خاک خفته ، در دل این نیلگون
تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ابوموسی
تربت پاک جبینم
می دمد در پهنه ی آغوش تنگستان
دوباره این طنینم ، دوباره این طنینم
زنده باد ، زنده باد
زنده باد ، زنده باد
ایران زمینم
سرزمین نازنینم ، سرزمین نازنینم
سرزمینم ، سرزمینم
سرزمین نازنینم
من تو را با نام ایران می شناسم
در پناه فر یزدان می شناسم
من جنوبت را به نام پارس
و خلیج ات را به نام فارس
تا ابد ، اینگونه ، این سان می شناسم
آنکه آبادت نمی خواهد ، مباد
آنکه آزادت نمی خواهد ، مباد
زنده باد این سرزمینم
زنده باد ایران زمینم
زنده باد این جان جانان
زنده باد ایران ، ایران
ارسالها: 117
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
فاش سخن گویم و شادم از آن
گشت رها شانه ز بار گران
بند ز بال و پر من باز شد
وقت خودآرایی و پرواز شد
خم شد از این بار گران پشت من
حال، من و سوسن و سرو سمن
مستم از آن روی که دردی کشم
خلق چه دانست چهها میکشم
از غم دوران کمرم خم شده
عمق وجودم همه ماتم شده
عمری از این دست به سر بردهام
غصه ایتام بسی خوردهام
شکر خدا با همه سختی که بود
شانه نکردم تهی از هر چه بود
گاه چنان در به رویم باز شد
کز همه تعریف و ثنا ساز شد
روز دگر بر سر من کوفتند
چشم به بیچارگیام دوختند
گاه به من انگ سیاسی زدند
طعنهزنان رنگ حماسی زدند
دفتر من رنگ سیاست نداشت
راست و چپ را به خدا واگذاشت
دست خدا چون که مرا یار شد
خیر کثیر آمد و خروار شد
هست چو راضی ز من ارواح پاک
مرگم اگر سر برسد چیست باک؟!