امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اشعار سجاد سامانی
#11
در من دلسنگ، شور انتظار انداختی
ماهی مرداب را در جویبار انداختی

عشق، اقیانوس آرامی که می‌گفتی نبود
قایقم را در مسیر آبشار انداختی!

فکر میکردم جواب نامه‌ام را می‌دهی
نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی ...

عشق بر "جانم" حکومت می کند ای روزگار
در سرم بیهوده سودای فرار انداختی

آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدی
خوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی!

سجاد سامانی

فکر میکردم جواب نامه ام را میدهی
نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی :)
چگونه خضر نشد خسته از گذشتن عمر؟!
که عمر بگذرد اما... به دلبخواه تو نه...
.
سجاد شهیدی
 
پاسخ
سپاس شده توسط: _RaHa_ ، _RaHa_ ، _RaHa_ ، صنم بانو ، صنم بانو
#12
بی من چگونه رفت؟ مگر دوستم نداشت؟
آخر چه خواستم که دگر دوستم نداشت؟

من تا سحر به گریه و او تا سحر به خواب
دردا که قدر خواب سحر دوستم نداشت... .

سجاد سامانی
چگونه خضر نشد خسته از گذشتن عمر؟!
که عمر بگذرد اما... به دلبخواه تو نه...
.
سجاد شهیدی
 
پاسخ
سپاس شده توسط: _RaHa_ ، _RaHa_ ، _RaHa_ ، صنم بانو ، صنم بانو


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,520 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,132 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,605 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
صنم بانو (۰۳-۱۲-۹۹, ۰۳:۴۹ ق.ظ)، دخترشب (۰۷-۰۴-۰, ۰۵:۰۲ ب.ظ)، minaa (۰۸-۱۲-۹۹, ۰۲:۰۶ ق.ظ)، _RaHa_ (۰۳-۱۲-۹۹, ۰۲:۴۱ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان