امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اعتراف
#1
Big Grin 

کشیش یک کلیسا بعد از یه مدت میبینه کسانی‌ که میان پیشش برای اعتراف به گناهانشون،... معمولا خجالت میکشن و براشون سخته که به خیانتی که به همسرشون کردن اعتراف کنند،برای همین یه یکشنبه اعلام میکنه که از این به بعد هر کی‌ می‌خواد بیاد به خیانت به همسر اعتراف کنه برای اینکه راحت تر باشه، به جای اینکه بگه خیانت کردم بگه زمین خوردم.
ازاین موضوع سالها می‌گذره و کشیش پیر می‌شه و میمیره، کشیش بعدی که میاد بعد از یه مدت میره سراغ شهر دار و بهش میگه: من فکر کنم شما باید یه فکری به حال تعمیر خیابونهای محل بکنین، من از هر ۱۰۰تا اعترافی که میگیرم ۹۰ تاشون همین اطراف یه جایی خوردن زمین.
پاسخ
سپاس شده توسط: ونوشه ، maedeh ، taranomi ، نويد ، صنم بانو ، Elesa
#2
خیلی جالب بود...ممنون
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
ای وایییییییییییییییییی خوب این چه کاریه؟asnaasnaasnaasnaasnamaramaramaramara
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
Wink 
مردی برای اعتراف نزد کشیش رفت.«پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم»«مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم»«اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد».


«خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی»«اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟»«چی می خوای بپرسی پسرم؟»«به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟»
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
ينى دهنش سرويس.asna
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
سوال اینجاس که اون یهودی از کجا میاورده
الکی الکی هم که شده شاد باش تا راستی راستی باورت بشه و زندگیت پر از شادی بشه
مخصوص امضا و آواتار دوستانی که شورغم رو درآوردن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
کشيش قبليه بايد تو وصيت نامش مى نوشت و کشيش جديده رو در جريان ميزاشت.خخخ
asna
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
اوه راس میگه باید کشیش قبلیه
کشیش جدیده رادرجریان قرارمیداد
دلم یک کلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدمها
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه پردود
من وچای و کتاب حافظ و خیام
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
اوه باید کشیش قبلیه کشیش
بعدیه رو درجریان میگذاشت
دلم یک کلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدمها
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه پردود
من وچای و کتاب حافظ و خیام
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
من اگه جا اون مرده بودم بش نمیگفتم
جنگ تموم شده خخخ
دلم یک کلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدمها
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه پردود
من وچای و کتاب حافظ و خیام
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اعتراف های تکان دهنده **maryam** 4 411 ۳۰-۰۲-۹۵، ۱۲:۳۹ ب.ظ
آخرین ارسال: فائزه 2
  ☻☻ اعتراف صمیمانه سوتی ها asma123 12 724 ۱۹-۰۹-۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ
آخرین ارسال: asma123
  اعتراف های زیبای دوستان ...خودتونم دارید بیارید مهرگان 5 298 ۰۶-۰۴-۹۴، ۰۳:۲۱ ق.ظ
آخرین ارسال: n@st@r@n

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
7 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
نويد (۱۹-۰۴-۹۶, ۰۲:۲۳ ق.ظ)، صنم بانو (۱۹-۰۴-۹۶, ۰۱:۴۴ ب.ظ)، AsαNα (۱۹-۰۴-۹۶, ۰۱:۴۴ ب.ظ)، d.ali (۱۹-۰۴-۹۶, ۰۱:۴۵ ب.ظ)، Elesa (۱۹-۰۴-۹۶, ۱۲:۲۵ ق.ظ)، taranomi (۱۹-۰۴-۹۶, ۱۲:۴۴ ق.ظ)، "فاطیما79" (۱۹-۰۴-۹۶, ۱۲:۰۰ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان