امتیاز موضوع:
  • 3 رای - 3.67 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
به قلم من! | فائزه کاکاحاجی کاربر انجمن ایران رمان
#1
نام:به قلم من!

درواقع سری دوم دلونشته های منه سری اول به عنوان"قلم دلم"تایپیش تمام شده .
نوشته های روزمره در واقع این نوشته هابرگرفته از احساسات یهویی منه یه شاعر یا کسی می نویسه براساس حس هاش مینویسه :)

سرآغاز:

عشق چیز عجیبی ست...!
درواقع شکست عشقی برای کسانی که درکش نکرده ا
ند حال مسخره ایست.
روزی من جز کسانی بودم که عشق برایم پوچ و عاشقی برایم بدون شکست بود!
اما حال با پوست و گوشت وتک تک سلول های وجودم می گویم:
عشق حال غریبی ست و سزای آن جدایی...!
حق با دلی بود که می ترسید و نمی دانست اگر خدا بخواهد دل بستن به اراده ی هیچ کس نیست!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
کاش این باد بازیگوش سحری به تونرساند!
که دلی این حوالی برای لمس حضورت بی تاب می تپد!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
می دانی آقا؟!
که من هرشب،نخواستنت را برای این "دل"خط ونشان می کشم!؟
به خدا حقیقت را هزاربارگفته ام!
گفته ام:تورا نمی خواهد،دیگرخواری" بس "است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
قلبم شکست،به مانند انفجار قطره ی کوچک آبی که از قافله ی باران عقب ماند!
از انفجارش آبی به خاک رسید محصول آن شد"حسرت"چه کشت پر برکتی بود ،برای منی که طلب نکردم اما حال نمی دانم با این همه محصول چه کنم؟!
خدایا تو بگو من چه کنم؟.....
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
قشنگ ببین شکستنم را...!
حالا توبخند!
بعد من گریه میکنم!
باز ببین می توانی به"مردانگی ات"اتکا کنی؟!
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
من هرثانیه می شِکَنَم!
مگر خش های گوشت آورده ی روی بدنه ی زندگی ام رو نمی بینی؟!
هر کدام خاطره ایست از نگرانی ها و رنج های منه عاشق و توفارغ...
چه خوش خیال بود آن کس که گفت بگو!
حال که می داند مگر چه شده!؟
ولی نه انگار، یک چیز شده!
حالم"بدتر"روحم"داغان تر"وزخمم"عمیق تر"شده.....!
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
ناپرهیزی کردی مرد من!
این "دل"هر بار که اسم تو می آید به اندازه ی کافی هوایی می شود!
شایدم خواب دیگری دیده ای؟!
بد به حال من که اینقدر شبیه من است!
بد به حال من که "هیچ "نمی دانم از تو و حس تو!
چه می کنی با" دلم"؟
تورا به خدا نکن،نمی دانی روزی هزار بار مردن از ناامیدی و زنده شدن به چهارکلمه ی واهی چه دردی دارد!نمیدانی!
دروغ گفتم یادم تورا فراموش!
من شیدا تر از دیروزم!
تنها تر از همیشه....!
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
به خدایی که واحد هست قسم! از قسمی که خورده ای نمیگذرم من به اندازه ی کافی بخشش کرده ام!
اما اینبار فرق دارد....
کاش فقط رفته بودی!
کاش من مُرده بودم!
کاش دنیا چپ و رو می شد !
نه نمی فهمید هیچ کس درد مرا نمی فهمد!
فقط خدا می داند که من چه خنجری خورده ام!
فقط او شاهد است که چه شده!
حال خودش را شاهد می گیرم! که اینبار فرق می کند!
من حق "غرورم"را نمی بخشم!
تو چگونه جرات کردی!؟چگونه با من همانند طفیلی بی پناه رفتار کردی؟!
منی که هیچ نداشتم هم، با همه کس داشتنم ،خدا برای درد هایم بس بود!
چه کسی به تو جرات داد به من ترحم کنی؟!
حال که میبینم تو فقط "بت"بودی امادیگر؛"شکستی"
نه خوبی از تو ماند!
نه من دیگر "بد" قصه ام!
آدم های اطرافم را به یمن حضور تو خوب شناختم!
دیگر هیچ کس قابل اعتماد نیست!
هیچ کس!
دیگر هیچ حرفی را باور ندارم!
خودم را هم دیگر باور ندارم!
با انتخاب تو به اندازه ی هزاربی عقل"گُل"کاشت...
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
دل آدم خیلی چیز ها میخواهد؛مثلا میخواد بپرسد چرا؟ یا بپرسد چطور دلت آمد؟ یا نه بگوید تودیگر چه جور موجودی هستی؟اصلا وجدان داری؟
ولی خب دل است،فقط میخواهد!
قرار نیست هرچه میخواهد بشود!اگر اینطور بود که هرکس به مراد دل خود می رسید!
خودکشی نبود،دزد نبود،قاتل نبود،بیمارنبود،ناکام نبوداز همه مهمتر "قبر"نبود!
چه مرده و زنده همه در گوریم!
کی شود روزی راهی به خداجوییم!
پس پرده ها پچ پچ دسیسه نجوریم!
یاد بگیریم دروغ نگوییم ونگوییم ونگوییم!
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
نه دیگر حوای توام،نه انسانم به معنای واقعی نه فرشته ی فرستاده شده ی خدا برزمین!
من شبیه پدرم شده ام"آدم"
خطا میکنم گاهی!
مردانه پای توبه ام می ایستم!
زنانه حقم را نمی بخشم!
مغرورانه خشن و خشک می شوم!
خودخواهانه چون"تو"دل نمی دهم...!
پوست انداخته ام چون ققنوسی که از سوختن مادرزاده شده!
از بالا به همه نگاه میکنم،تعجب ندارد...
گاهی بعضی ها از آدم چیز دیگری می سازند،مثل فرشته ای که آلوده ی گناه" عشق" یک شیطان شده!این خیلی حرف است خیلی...
بزرگ شدن به همین سادگی هانیست!
بهای آن آتش گرفتن"قلب"است...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Exclamation دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان لیلی 3,082 180,922 ۰۱-۰۵-۰، ۰۷:۵۳ ب.ظ
آخرین ارسال: arom
Heart فاصله ی غزل | فاطمه سلیم زاده کاربر انجمن ایران رمان Faty khanm 26 2,099 ۱۱-۱۱-۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: Faty khanm
  مهدى جان|محمودى كاربر انجمن ايران رمان محمودی 22 1,273 ۲۸-۰۹-۹۹، ۰۶:۴۷ ب.ظ
آخرین ارسال: محمودی

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
20 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۲۸-۰۵-۹۶, ۱۱:۳۰ ق.ظ)، ملکه برفی (۱۰-۰۴-۹۶, ۱۰:۵۶ ق.ظ)، نويد (۲۲-۰۴-۹۶, ۰۸:۳۰ ب.ظ)، avapars (۲۷-۰۴-۹۶, ۰۵:۳۹ ب.ظ)، barooni (۲۸-۰۴-۹۶, ۰۳:۰۶ ب.ظ)، صنم بانو (۲۷-۰۸-۹۶, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، ثـمین (۱۹-۰۴-۹۶, ۰۹:۲۲ ق.ظ)، nil2001 (۲۱-۰۴-۹۶, ۰۱:۳۳ ق.ظ)، d.ali (۲۷-۰۸-۹۶, ۰۶:۲۱ ب.ظ)، daryaeearam (۱۳-۰۶-۹۶, ۱۲:۱۱ ق.ظ)، Land star (۱۳-۰۴-۹۶, ۰۱:۳۰ ق.ظ)، salina (۱۷-۰۴-۹۶, ۰۲:۴۷ ق.ظ)، Elesa (۱۰-۰۴-۹۶, ۱۱:۳۸ ب.ظ)، taranomi (۲۷-۰۸-۹۶, ۰۳:۴۵ ب.ظ)، فائزه کاکاحاجی (۲۷-۰۸-۹۶, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، "فاطیما79" (۱۷-۰۴-۹۶, ۰۱:۳۹ ق.ظ)، بهار نارنج (۲۱-۰۴-۹۶, ۰۱:۳۶ ق.ظ)، hedeyh2002 (۱۳-۰۴-۹۶, ۱۰:۱۴ ق.ظ)، دهقانی (۰۸-۰۹-۹۶, ۰۲:۰۷ ب.ظ)، author (۰۷-۱۰-۹۶, ۱۲:۴۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان