۲۴-۱۰-۹۲، ۱۲:۱۲ ب.ظ
پسرا
قبل امتحان:
علی: بچه ها من هیچی نخوندم دیروز قلیـ ـون سرا بودم برسونید سر جدتون
عارف: آقا منم نخوندم هرکی تونست برسونه
محسن: آخه وقتی هیچی بلد نیستیم چیو برسونیم؟
علی: داداش تو کاریت نباشه بنی آدم اعضای یکدیگرند هرچی شد برسون
فرشاد: باشه آقا حالا بذار سوالاتو ببینیم
جعفر: دمتون گرم
در حین امتحان:
علی: چه غلطی میکنید برسونید دیگه
فرشاد: این سوالاتو از کجا آورده
جعفر: اسکلا برسونید اینو پاس نکنم بدبختم
فرشاد: اسکل من خودم مزخرف نوشتم چیو برسونم
محسن: آقا نوکرتونم 2 نمره هم شده برسونید بقیشو نامه میزنیم برا استاد
عارف: مسئله مهم همون دو نمرست من خودم همونو ننوشتم
بعد امتحان:
علی: وای خدا من نمیخواستم اینو بیوفتم حالا مشروط میشم چه غلطی کنم؟
فرشاد: خدا کنه 0 رو 9 بده مشروط نشم
عارف: نمیشه بریم حذفش کنیم؟
محسن: آخه خنگ خدا بعد امتحان بریم درس حذف کنیم اونا هم میگن چــــــــــــــــــــــــ ــــشم
عارف: خب چه غلطی کنیم؟
جعفر: هیچی برنامه ریزی کن واسه ترم بعد
بعد گرفتن نمره:
علی: آقا دم استاد گرم قبولم کرد خیلی استاد باحالی بود خدا عمرش بده
جعفر: آره منم قبول کرد شنیدم کسیو ننداخته خیلی ایول داره
فرشاد: آره منم قبول کرد خیلی کیف میده نخونده آدم نمره عالی بگیره
عارف: تو روحش خیلی استاد باحالی بود
دخترا:
قبل امتحان:
لاله: بچه ها توروووووووووووووووووووو خدا برسونید من من دیروز زیاد نخوندم
مریم: چقدر خوندی؟
لاله: فقط 18 ساعت
سوگند: حالا تو خوب خوندی من فقط و فقط 15 ساعت خوندم
مریم: مثل اینکه هچکدومتون نخوندید حالا چیکار کنیم؟
یلدا: بچه هر چی نوشتید برسونید دیگه
لاله: خیلی استرس دارم بچه ها قربونتون برم برسونید
مریم: چشم عزیزم
در حین امتحان:
لاله: سوگند جون سوال 1 چی میشه؟
سوگند: هنوز ننوشتم عزیزم
مریم: وایی خیلی عوضیه با این سوالاتش
سوگند: سوال 6 رو کی نوشته
لاله: من که ننوشتم هیچکدومو
مریم: وایی منم هیچکدومو ننوشتم
45 دقیقه از امتحان میگذره که همه دخترا دستشونو میبرن بالا
ناظر: بله؟
بچه ها همه متفق القول: پاسخناممون پر شده برگه میدید؟
ناظر: الان میگم بیارن
( من: اینا که هیچکدوم از سوالاتو بلد نبودن؟ )
بعد امتحان:
لاله: وایی این چه سوالاتی بود آخه من 19:75 میشم
مریم: خیلی استاد بیشعوریه خدا ازش نگذره الهی من میشم 19
سوگند: منم نمرم همون حوالیه
یلدا: دیگه عقده ایه کاریش نمیشه کرد
بعد گرفتن نمره:
لاله: بچه من درس بوق رو شدم 13 شماها چند شدید؟
مریم: من شدم 15 خیلی وحشیه میتونس بیشتر بهم نمره بده
سوگند: این استاده از اولش با من مشکل داشت
یلدا: مگه چند شدی؟
سوگند: بهم 12 داد ایکبیری
قبل امتحان:
علی: بچه ها من هیچی نخوندم دیروز قلیـ ـون سرا بودم برسونید سر جدتون
عارف: آقا منم نخوندم هرکی تونست برسونه
محسن: آخه وقتی هیچی بلد نیستیم چیو برسونیم؟
علی: داداش تو کاریت نباشه بنی آدم اعضای یکدیگرند هرچی شد برسون
فرشاد: باشه آقا حالا بذار سوالاتو ببینیم
جعفر: دمتون گرم
در حین امتحان:
علی: چه غلطی میکنید برسونید دیگه
فرشاد: این سوالاتو از کجا آورده
جعفر: اسکلا برسونید اینو پاس نکنم بدبختم
فرشاد: اسکل من خودم مزخرف نوشتم چیو برسونم
محسن: آقا نوکرتونم 2 نمره هم شده برسونید بقیشو نامه میزنیم برا استاد
عارف: مسئله مهم همون دو نمرست من خودم همونو ننوشتم
بعد امتحان:
علی: وای خدا من نمیخواستم اینو بیوفتم حالا مشروط میشم چه غلطی کنم؟
فرشاد: خدا کنه 0 رو 9 بده مشروط نشم
عارف: نمیشه بریم حذفش کنیم؟
محسن: آخه خنگ خدا بعد امتحان بریم درس حذف کنیم اونا هم میگن چــــــــــــــــــــــــ ــــشم
عارف: خب چه غلطی کنیم؟
جعفر: هیچی برنامه ریزی کن واسه ترم بعد
بعد گرفتن نمره:
علی: آقا دم استاد گرم قبولم کرد خیلی استاد باحالی بود خدا عمرش بده
جعفر: آره منم قبول کرد شنیدم کسیو ننداخته خیلی ایول داره
فرشاد: آره منم قبول کرد خیلی کیف میده نخونده آدم نمره عالی بگیره
عارف: تو روحش خیلی استاد باحالی بود
دخترا:
قبل امتحان:
لاله: بچه ها توروووووووووووووووووووو خدا برسونید من من دیروز زیاد نخوندم
مریم: چقدر خوندی؟
لاله: فقط 18 ساعت
سوگند: حالا تو خوب خوندی من فقط و فقط 15 ساعت خوندم
مریم: مثل اینکه هچکدومتون نخوندید حالا چیکار کنیم؟
یلدا: بچه هر چی نوشتید برسونید دیگه
لاله: خیلی استرس دارم بچه ها قربونتون برم برسونید
مریم: چشم عزیزم
در حین امتحان:
لاله: سوگند جون سوال 1 چی میشه؟
سوگند: هنوز ننوشتم عزیزم
مریم: وایی خیلی عوضیه با این سوالاتش
سوگند: سوال 6 رو کی نوشته
لاله: من که ننوشتم هیچکدومو
مریم: وایی منم هیچکدومو ننوشتم
45 دقیقه از امتحان میگذره که همه دخترا دستشونو میبرن بالا
ناظر: بله؟
بچه ها همه متفق القول: پاسخناممون پر شده برگه میدید؟
ناظر: الان میگم بیارن
( من: اینا که هیچکدوم از سوالاتو بلد نبودن؟ )
بعد امتحان:
لاله: وایی این چه سوالاتی بود آخه من 19:75 میشم
مریم: خیلی استاد بیشعوریه خدا ازش نگذره الهی من میشم 19
سوگند: منم نمرم همون حوالیه
یلدا: دیگه عقده ایه کاریش نمیشه کرد
بعد گرفتن نمره:
لاله: بچه من درس بوق رو شدم 13 شماها چند شدید؟
مریم: من شدم 15 خیلی وحشیه میتونس بیشتر بهم نمره بده
سوگند: این استاده از اولش با من مشکل داشت
یلدا: مگه چند شدی؟
سوگند: بهم 12 داد ایکبیری