امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تلنگر.... | پژمان فروزش راد کاربر انجمن
#1
میگم آ:
لذتی که در انتقام هست در هیچ گذشتی وجود نداره، شاید خیلی ها قبول نکنن ولی ته دلی نه تنها قبول دارن بلکه عمل هم میکنن، انتقام تو لغت نامه یعنی کینه کشیدن خودمونی میشه: باباتو در میارم.....وایسا حالا....
خوب هر کی یه جور عمل میکنه بعضی ها همچین انتقام میگیرن که پدر جد طرف میاد جلو چشمش دیگه قد راست نمیکنه، بعضیا هم وجودش رو ندارن تلافی کنن اینا بیشتر تو جیبشون بیلاخ میدن، تو دلشون فحش یه سری هم گذشت میکنن ( اره جون عمه شون) بعدش تریپ مظلوم ور میدارن و دایم جلو طرف رژه میرن یعنی بیشتر رو مخ طرف راه میرن اینا از همه بدترن، ذ خار پاشنه میمونن
مخلص کلام مرد و مردونه اگه کسی زیرآب زد کلاه تو برداشت نامردی کرد اگه زورت میرسه شک به دلت راه نده توکل کن به خدا از ریشه به خشکونش، مث پازل هزار تیکه ریز ریزش کن هم لذت میبری هم خنک میشی
والا....
همین...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
با اینکه حرفتون در قالب طنز بود ،،اما حقیقت رو بیان میکرد..
چه خوبه ... واقعا از حقمون دفاع کنیم...و همه چیزو به خدا واگذار کنیم..
ما را به نیمه پر لیوان چه کار ¿?
این باقی سمیست که پیشتر خورده ام..
 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
به نظر من انتقام یه چیز بچگونس..!
حقتو گرفتن با انتقام گرفتن فرق داره..
حق هیچ کسی با انتقام گرفتن به دست نمیاد..
اگه همه بخوان از هم انتقام بگیرن اون اونو قصاص کنه به خاطر اینکه طرف اشتباهی کرده..این طوری همه آدما به فکر نابود کردن همن نه ساختن هم..
مطمئن باشین اگه کسی خبطی انجام بده..تقاصشو پس میده و این به این منظور نیست شما حتما اونو سرجاش بشونین..
خداوند همون طور که تو کتابش قصاص و تقاص و آورده گفته ولی بخشش بهتره..برای اینکه وقتی کسی رو که در حقت بدی کرده رو ببخشی این کار باعث میشه توی انرژی،فکر،زمان صرفه جویی بشه..هر کسی برای آرامش خودش کسی رو میبخشه نه اینکه عرضه نداره انتقام بگیره..
شاید حرفم شعار باشه که هست ولی بخشش شاید لذت نداشته باشه شاید سخت باشه ولی این یه قانون خداست...خدا بخشندس..نه انتقام گیرنده خشن...!!
الها من به اندازه زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه تنهایی من زیبایی!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
میگم آ :

هیچ فکر کردین چرا به بعضی ها میگن نچسب زاقارت ( نمیدونم با کدوم ز ض ظ نوشته میشه ) عوضی و اینا
معلومه دیگه اینا خودشون رو عوض میکنن همونی که هستن نیستن ، یعنی نشون نمیده که چی هستن چی نیستن ،یا دوست دارن یه چیز دیگه باشن که تازه اونم نیستن
چقدر هستن نیستن کردم خودم نفهمیدم چی هستن چی نیستن ، ولش کن یه مثال : فکر کن مثلا شخصیت یکی مث آلو باشه یا حتی شفتالو ولی همون یکی خیلی دوست داره آناناس باشه یا موز، اما در بهترین شرایط محیطی تشویقی حمایتی میشه یه موز درجه دو یا سه، لک دار سیاه
عمرا بتونه چیکیتا از آب دربیاد؛ انتخاب با خودتونه شفتالوی درجه یک یا موز درجه سه خلاصه کنم برم به کارم برسم : فیلم بازی نکن شفتالو.....
مطالب مرتبط :
آفتابه لگن هفت دست .....
........قند پهلو
باد شهریار ......
همین ...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
کنترل خیلی خوبه...... فکر کن اگه کنترل نبود کی حالش رو داشت ثانیه ای سه بار پا شه بره کانال عوض کنه ؛ اگه کنترل نکنی ماشین رو تصادف میکنی خطر مرگ هم داره اگه کنترل چی بلیط ها رو کنترل نکنه تو هر سانس صد نفر اضافه میاره از همه مهمتر اگه عصبانیت رو کنترل نکنی..... که هر چی تو ضمیر ناخودآگاه و خود آگاه داری رو میریزی بیرون
میدونین،همه آدما همیشه یه نقاب رو صورتشون دارن و یه مشت حرف نگفته پشت نقاب ؛آدما رفتارشون حرفهاشون توجهشون دوست داشتنشون هیچ وقت با باطنشون یکی نیست،دقت کنین ؛ هیچ وقت تنها کاری که باید بکنیم اینه که نقاب رو از صورتمون بر نداریم، هیچ وقت.....کنترل کنیم خودمون رو کنترل خیلی خوبه....
کاخ باورهای آدما روداغون نکنیم. باور آدما، دلشونه احساسشونه آرزوهاشونه نقاب رو دست نزنین جاش خوبه .......همینطوری قبوله ما عادت داریم ...... یادمون نره تظاهر و ریا از خصوصیات اصلی انسانهاست ولی کنترل دست خودمونه ولش کن بزن یه کانال دیگه
همین ......
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
میگم آ :

یادتون میاد همین چند سال پیش، دوربین ها رو میگم
فیلم 136، کداک، فوجی ، سی و شیش تایی،
چاپ مجدد ......
خوب عکسهایی که میگرفتیم خیلی خوب نبود
واضح نبود خیلی از عیبهارو نشون نمیداد
واسه همین هم بیشترشون قشنگ بود....
اما الان دیجیتال، مگا پیکسل، زوم و ایزو
کیفیت خدا،
تو عکس خود، خودتی همه عیب ها ی صورتت معلومه
همينجوری نان استاپ عکس میگیری
این خوب نشد، یکی دیگه بگیر اما هیچکدوم رو دوست نداری
خودت خوب نیستی خوب...
آره... ما ها معمولا کسی که ایراد ما رو میگه دوست نداریم
واقعیت تلخه .....نه؟


همین دیگه.....
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
میگم آ :



دقت کردین گذشت زمان چقدر آدما رو تغییر میده، عوض میکنه
اما ؛
مهمه ها..... اما تصویری که تو ذهن مونده ثابت می‌مونه
هیچی دردناکتر ازاین تضاد بین دگرگونی آدم‌ها و ثبات خاطره ها نیست
سخته ببینی چی بود و چی شد....

همین......
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8


میدونین دل آدما چه شکلیه ؟
اصن ماهیتش چیه ؟
مطمئن هستم همون قلب که وظیفه خونرسانی داره نیست
اون شکم هم نیست ....
اما هروقت میگیم دلم تنگ شده ، دلم گرفته دستمون رو میزاریم رو قلبمون
ولی نه اون دل گرد و قلمبه ؛ نه اون قلب چربی گرفته هیچکدومشون نیست
احتمالأ یه جایی تو سینه میتونه باشه
که وقتی هست ....یهو قلب تپشش تند میشه
وقتی ناراحته ....احساس تنگی نفس میکنی
اگه چیزیش بشه ... دلت میریزه
وقتی نیست .... دلت تنگ میشه
وقتی بیخبری.... تو دلت آشوب میشه
خلاصه که باید یه جایی همون تو قفسه سینه باشه
اینکه کی میره اون تو اصلا دست خودت نیست
در داره قفل هم داره ولی کلیدش دست خودت نیست
اونی که کلید داره خودش میاد در رو باز میکنه میره توش....
یه کلید هم بیشتر نداره از روش هم نمیشه بسازی
دل آدما مث ملکی میمونه که سرقفلی ملک بنام خودته ،
ولی ملکیتش مال یکی دیگه هست
یه جورایی میچسبه به گوشت و پوست احساست...
مث اون مهمونایی که واسه پذیرایی صاحبخونه جونش رو هم میده

همین ....
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
میگم آ :
کاکتوس ها هم دنیای عجیبی دارن بر خلاف ظاهر خشن،تیغ ،ته ریش ،لات ،بچه بیابون خیلی هم حساس و زود رنج تشریف دارن حالا فکر کن به کاکتوسی که به کم آبی معروفه هر روز هم بهش توجه میکنی حواست بهش هست یه کم بیشتر آب بدی که تازه اونم از روی توجه بیشتره

یهو میبینی ریشه نابود شد و کاکتوس مرد ...هر کاری هم بکنی احیا نمیشه ،شوک ،تنفس دهن به دهن ،اوژانس ، نه نمیشه مرده دیگه .....دقیقا بهت زده میشی هنگ میکنی مث تصادف شاخ به شاخ له میشی،آخه بی معرفت این همه توجه فقط یه ذره آب بیشتر دادم اونم که فهمیدم دیگه نمیدم، اما کاکتوس مرده تمومه
...
چه داستان تراژدی شد یه کم آشنا نیست!
میدونین دیگه حتما ،اون قدیم ها همین چند میلیارد سال قبل همه حیات از یه موجود تک سلولی آغاز شد منشا انواع موجودات در طول میلیونها سال و تکامل و داروین و اینا تبدیل شده به این همه تنوع جانوری و گیاهی

خب این همه آسمون و ریسمون بافتم که بگم فرقی نمیکنه کاکتوس باشی یا آدم یاحتی... ...یه جایی یه کاری یه


عکس العملی یه حرفی چه عمدی چه سهوی همه پنبه ها رو رشته میکنه، کاکتوس میمیره

حالا اون کاکتوسه ؛ آدما که بدتر آدما لامپ نیستن که خاموش کنی دوباره با یه کلید روشن بشن احساس دارن خاموش کنی ، تمومه .....روشن نمیشن سرد میشن سرد ... میفهمی ؟

ممکنه بشه با حرف و سفسطه ودلیل و حتی منطق
،
توجیه کرد اما دیگه روشن نمیشن حتی اگه بزاری تو دنده وتو سرازیری هولش بدی هم نمیشه مث کاکتوسه که مرد
احساس آدما بره میشن مث میت ...(یه فاتحه بخون فعلا واسه کاکتوسه )زندگی نباتی پیدا میکنن ، کما که میدونین چیه؟؟

همین .......
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
انسان، آدم، بشر....
همین موجودی که روی دو پا راه میره
نفس میکشه، مهمتر از همه شعور هم داره ( البته استثناء. داره ها)
انقدر اجزاء بدن پیچده و دقیق و شگفت‌انگیز هست که از تعجب گمراه میشیم
حالا ولش کن میخواستم یه چیز دیگه بگم
میگم: این موجود شگفت انگیز غیر ازحرکات فیزیکی تو بعد زمان و مکان دارایه اختیار هم هست
میتونه تصمیم بگیره و اجرا هم بکنه. اما غریزه چی میشه؟
یه کم تضاد داره.
ولی من فکر میکنم آدما تمام تلاششون رو میکنن و از شعورشون استفاده میکنن تا غریزه شون رو زنده کنن.....
"غریزه بقا" میکشیم همدیگه رو تا زنده بمونیم، رحم هم نداریم
آره دنیا خوبیه و بدی ، ظلمت وروشنایی، جمع اضداد
توی این دنیایه بزرگ‌ انسان تونسته بهترین ودقیق ترین چهره بدی و رذالت رو نشون بده
خوبی انقدر کمه انقدر ضعیفه که فقط میشه تو کتابها بخونی، اونی رو هم که ما خوبی میبینیم. بیشترش شعاره یا ریا و تظاهر
خلاصه که تو نهاد آدما اگر هم چیزی بوده باشه همون بدی بوده و در طول زندگی هممون تلاش میکنیم تا اونا رو پوشش. بدیم
دوست دارم تو هر فرضیه ای، اگه تناسخ هست تو زندگی بعدی آدم نباشم( یه بار هم گفته بودم عقاب باشم) اگه بهشت وجهنمی هست همون تو برزخ بمونم، حوری و اینا رو هم نمیخوام .....جدی میگم آ.....
اینایی رو که گفتم منظورم این نیست که خودم خوبم، نه
بی تعارف، همه مون بد هستیم......
از آدم و انسان ملولم....... دد و دیو م آ رزوست
همین....
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Heart فاصله ی غزل | فاطمه سلیم زاده کاربر انجمن ایران رمان Faty khanm 26 2,099 ۱۱-۱۱-۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: Faty khanm
  مهدى جان|محمودى كاربر انجمن ايران رمان محمودی 22 1,273 ۲۸-۰۹-۹۹، ۰۶:۴۷ ب.ظ
آخرین ارسال: محمودی
  هفته ای یک روز با پسر عمه ام ناصر| دختر علی کاربر انجمن ایران رمان d.ali 5 688 ۲۰-۰۶-۹۷، ۱۱:۲۸ ب.ظ
آخرین ارسال: d.ali

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
26 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۱۸-۱۰-۹۷, ۰۴:۱۴ ب.ظ)، sadaf (۲۸-۰۵-۹۶, ۰۱:۰۰ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۰۸-۰۶-۹۵, ۰۷:۴۷ ب.ظ)، نويد (۰۲-۰۶-۹۵, ۰۴:۱۲ ب.ظ)، خانوم معلم (۲۹-۰۶-۹۵, ۰۷:۰۲ ب.ظ)، Mahdiye (۱۵-۰۶-۹۵, ۰۳:۰۷ ق.ظ)، • Niha • (۱۴-۰۶-۹۵, ۰۱:۳۹ ق.ظ)، آیداموسوی (۰۲-۰۶-۹۵, ۰۲:۴۲ ق.ظ)، fatemeh . R (۲۵-۰۵-۹۵, ۰۹:۳۴ ق.ظ)، #*Ralya*# (۲۵-۰۵-۹۵, ۱۲:۰۳ ب.ظ)، barooni (۱۶-۰۶-۹۵, ۰۸:۰۷ ب.ظ)، صنم بانو (۰۵-۰۶-۹۵, ۰۳:۱۶ ب.ظ)، برف سیاه (۲۳-۰۶-۹۵, ۱۲:۴۱ ب.ظ)، پژمان فروزش راد (۱۰-۰۳-۰, ۰۲:۴۳ ب.ظ)، ماه شب (۰۲-۰۶-۹۵, ۱۰:۵۹ ق.ظ)، ثـمین (۲۰-۰۶-۹۵, ۰۱:۲۴ ب.ظ)، maryamix (۰۵-۰۷-۹۵, ۰۴:۰۰ ب.ظ)، ft.samadi (۰۵-۰۷-۹۵, ۰۲:۴۰ ب.ظ)، hananee (۱۴-۰۶-۹۵, ۰۱:۳۷ ق.ظ)، m@hshid (۲۵-۰۵-۹۵, ۱۱:۵۷ ق.ظ)، _AYNAZ_ (۱۴-۰۶-۹۵, ۰۱:۴۹ ق.ظ)، فاطمه۲۷ (۰۵-۰۶-۹۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ)، farnaz83 (۲۳-۰۶-۹۵, ۰۲:۴۶ ب.ظ)، یاس ارغوان (۲۰-۰۶-۹۵, ۰۲:۲۷ ب.ظ)، d.ali (۱۹-۱۲-۹۵, ۰۲:۵۳ ب.ظ)، دختربهار (۰۶-۰۹-۹۵, ۰۷:۱۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان