"جمله های ناب"

[×دختر بهار×]

پست نگهبانیش افتاده بود نیمه شب.

سر پست نشسته بود رو به قبله و اطرافش رومی پایید.

داشت با خودش زمزمه می کرد.

نفر بعدی که رفت پست رو تحویل بگیره دیدمهدی با صورت افتاده رو زمین.

خیال کرد رفته سجده،هر چی صداش زد صدایینشنید.

اومد بلندش کنه دید تیر خورده توی پیـ ـشونیشو شهید شده.

فکر شهادتش اذیتمون می کرد،

هم تنها شهید شده بود هم ما نفهمیده بودیم.

خیلی خودمون رو می خوردیم.

تا اینکه یه شب اومد به خواب یکی از بچهها و گفته بود:

نگران نباشید،

همین که تیر خورد به پیـ ـشونیم به زمین نرسیده افتادم

توی آغوش امام حسین (ع)

[×دختر بهار×]

دختر خانم چادری ... فاجعه است !!

دختر خانم چادری که جلوی موهایش را مثل یک تاج خروس بیرون می آورد!

دختر خانم چادری ای که صدای قهقهه اش تا ده تا خانه آن طرف تر می رود !

دختر خانم چادری که تمام اقوام و خویشانش برایش محرم محسوب می شوند!

دختر خانم چادری که با صورت آرایش کرده از خانه بیرون می رود!

دختر خانم چادری ای که توی دانشگاه با پسرای همکلاسی اش بگو و بخند دارد !

دختر خانم چادری ای که حیا نمی کند که توی تاکسی کنار یک پسربنشیند،

... واقعاً فاجعه است!

[.مليكا.]

زند گی را باید از گرگ آموخت وبس ، گرگ با همنوعانش شکار میکند خو میگیرد زندگی میکند....
ولی چنان به آنان بی اعتماد است ، که شب هنگام خواب با یک چشم باز میخوابد
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!!
گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...!! همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی
فاصله هم لازم بود! لا لا یی شو مـــا خــــوندیــم. . . رفــــت رو پــایِ یِکـــی دیگـــه خــوابیــد

شاید برایت عجیبست این همه آرامــــشم ، خودمانی بگویم به آخــــــــــــــر که برسی دیگر فقط نــگاه میکنی!

[×دختر بهار×]

عنه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
كانَ إبراهيمُ أبي غَيورا وأنا أغيَرُ مِنهُ ، وأرغَمَ اللّه‏ُ أنفَ مَن لا يَغارُ مِن المؤمنينَ .

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
جــدّم ابراهيم (پيامبر) با غيرت بود و من از او غيرت‏مندترم . خدا ، بينىِ مؤمنى را كه غيرت ندارد ، به خاك مالد .
بحار الأنوار : 103/ 248 / 33 منتخب ميزان الحكمة : 438


الإمامُ الصّادقُ عليه‏السلام :
إنّ اللّه‏َ تباركَ وتعالى غَيورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ ، ولِغَيرَتِهِ حَرَّمَ الفواحِشَ ظاهِرَها وباطِنَها .

امام صادق عليه‏السلام :
خداوند تبارك و تعالى غيور است و هر غيرتمندى را دوست مى‏دارد . و از غيرتمندى اوست كه زشتكاريهاى نهان و پيدا را حرام فرموده‏است .
الكافي : 5 / 535 / 1 منتخب ميزان الحكمة : 438


عنه عليه‏السلام :
العَفافُ يَصونُ النَّفسَ ويُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا .

امام على عليه‏السلام :
عفّت ، نفس را مصون مى‏دارد و آن را از پستيها دور نگه مى‏دارد .
غرر الحكم : 1989 منتخب ميزان الحكمة : 386


الإمامُ الصّادقُ عليه‏السلام :
عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم .

امام صادق عليه‏السلام :
نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد، تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند.
الخصال : 55 / 75 منتخب ميزان الحكمة : 386

[×دختر بهار×]

[.مليكا.]

رخــتـــــ گاهي دلتنگ "تــبــر" ميشود؛ وقتي پـرنـدگــان ـ ســيــم برق را بــه او ترجـيـح ميدهند ؛
هــی روزگــار مــن بــه درک خــودت خــســتــه نـــشــدی از دیــدن تـــصـویـــر تــــکــراریــه درد کـــشـیـدن مـــنــــ...
بـيـــ گــنــاه پــاي چـــوبــه دار ميخنديد انگار نميدانـســت!

دوره ضرب المثلها ديــگـــر بــه پــايــانــــ رسيده.

آقـــاي شــهــردار!

بگوييد انقـدرعوض نکـنند رنـــگــــ و روي ايـــن شـهر لعنتي را ...

اين پياده روها ، ميــدان ها ، رنگ و روي ديوارها ،

خــــاطـــراتــم !

دارنـــد از بـيـن ـ مــي رونــــد . . .خــــدایــــــــا
بیا میــخوام یه چـــیزی در گوشت بگــــم !
هـیــچــوقــت یــکی از بنــــده هاتـــو اونقـــدر آزمایــش نــکـن کــهــ
بــود و نبــــودت بــراش یـــکی بـــشـه !...
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی ؟
خواستم چشم هایش را از پشت بگیرم....
دیدم طاقت اسم هایی که میگوید را ندارم..!
کلا بی خیالش شدم ایـن شــعرهـــا بـــرونــد بــه جــهنّم مــن فقــط دیــوانـه ی آن لحــظه ام…

که قــــلبت… زیــــر ســـرم دسـت و پـــا بزند…. وقتی شیری طعمه اش را با آمدن لاشخورها رها میکند،
نشان ترس نیست...
بلکه باورش این است که طعمه اش دیگر ارزش خوردن ندارد سوت پايان بزنيد صداقت من حريف هرزگي اين زمانه نميشودقبول كردم باخت را! * شاید میان این همه " نامردی " باید
شیطان را بستائیم ! که " دروغ " نگفت.
جهنم را به جان خرید
اما
" ‎ ‎" به دوست داشتن آدم تظاهر نکرد‎ ‎. به یعضی ها باید گفت : عزیزم موقع عــــــرق خــــــوردن نوع سگــــــیش رو انتــــــخاب کن شایـد یه کم با وفــــــا بشی !!! شاید بزرگترین اشتباه خداوند این بود که روی جعبه هایمان ننوشت :
" در [color=#ff0000]آغوش گرم نگهداری شود" زمانی حرف بزن که ارزش حرفت بیشتر از سکوتت باشه و
و زمانی دوست انتخاب کن که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشه

از لمس صدايت
تارهاي وجودم به لرزه در مي آيند


ترانه اي بخوان


آهنگت مي شوم


تا جهان را به رقص واداريم
...

[size=xxx-large]خواهش می کنم بی حوصلگی هایم را ببخش ،بد اخلاقی هایم را فراموش کن ،بی اعتنای هایم را جدی نگیر در عوض من هم تو را می بخشم که مُسبب همه ی اینهایی.....


فرقی نمی‌کند دیگر چوپان دروغ بگوید یا راست . . .

گرگ‌های این حوالی آنقدر گرسنه‌اند که آدم‌ها را هم می‌درند!!!


این دفعه که دیدمت خیلی زیبا شده بودی ،،، نمی دونم تو هر دفعه داری زیباتر میشی یا من عاشقتر؟



روزهــــای خـوبـی کـه در راه بـودنـد يــا ســقــط شــدنــد يــا مــرده بــه دنــيــا آمــدنــد !!


عاشق تر از همه ما موش کوری است که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد




گاه کوچکم می بینی و گاه بزرگ... نه کوچکم و نه بزرگ؛ خودت هستی که دور می شوی و نزدیک..
[/size]

[size=xxx-large]اینجا
مهم نیست کجاست
بی تو
همه جا دور دست است ...


خوشبختی من، پیدا کردن "تو" در میان این همه ضمیر بود.

واپسین دم حیات وجه مشترک همه عمرهاست.


لباس ابریشم آن زن ، عزای عمومی است در تقویم پروانه ها!

الهی,بدان بر ما حق بسیار دارند تا چه رسد به خوبان![/size]

[size=xxx-large]




به پندار تو : جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ، زبانم گویاست ، به این ارزد که دلم تنهاست



[/size]

[size=xxx-large]هنوز نیامده ای خداحافظ ؟

تقصیر تو نیست

همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم[/size]

[size=xxx-large]

[/size]

[size=xxx-large]من بشکنم برنجم فدای تار موهات * مهم تو یی نرنجی * برس به آرزوهات...


زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع ،

در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع ، [/size]

[size=xxx-large]غیر از تو ورود دیگران درقلبم ،

عمرأ ،ابدا ،اکیدأ ممنوع

لعنتی

تمام این مدت دل داشتی و حکم لازم نکردی!؟

شاخه گل رزی که در زمان حیات به کسی می دهید

به مراتب بهتر از یک دسته گل ارکیده ای است که روی سنگ قبر او می گذارید . . .[/size]

مـُــــردادی بودن یعنی:
وقتی خیلیا به سگ داشتن نگاهشون مینازن
تو به شیــــر درونت بنازی که سایه ی اُبهتش افتاده تو چشمات

راست یا دروغ مهم نیست !
تو فقط با من حرف بزن !
چشمانت زیرنویس می کنند ...!!!






بهترین شکل حکمرانی ، سلطنت بر قلبهاست
ناپلئون

زمانی که همه چیز بر ضد شماست به یاد بیاورید که هواپیما همواره خلاف جهت باد اوج میگیرد.

انسان برکه ای است که بدون تغییر مداوم مرداب خواهد شد.

گرمای یک دوست در کنار شما به مراتب بیشتر از یک کت گرانقیمت است

توی دنیا آدمهای زیادی رو تختهای دونفره میخوابن


اما قشنگ اینه که بعضی آدمها روی تختهای یک نفره بیاد هم بیدارن . . .


بعد رفتنت دوچیز مرا گریاند،یکی رفتن بی بهانه ات و دیگری ماندن بیهوده خودم


دستهایت؛
تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم،
کابوس نمی‌بینم...

چقدر تلخ است بعد از سال ها انتظار نیمه گم شده ات را کامل بیابی!!!!!

هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو، دلی را به دريا زدم که از

آب، واهمه داشت




زندگی یعنی بخند هرچند كه غمگینی
ببخش هرچند كه مسكینی
فراموش كن هرچند كه دلگیری...

میدونی قشنگی دنیا به چیه؟به اینکه بی خبر باشی وکسی شادی تو رو از خدا بخواد



حاصل عشق مترسک به کلاغ ......... مرگ یک مزرعه است

کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد

ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺒﺎﺭﻧﺪ،
ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻗﺎﻟﯽ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﻨﺪ!!!
ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ

وصيت مي كنم در كنار قبرم ، خري دفن كنند تا در روز قيامت ، بار گناهانم را به دوش بكشد

بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود...من آنچه را میخواهم که به رنگ التماس آلوده نباشد...

وقتی آدم همه چیزش رو توی زندگی از دست میده

توی بهترین شرایط قرار داره ، چون از اون به بعد فقط میتونه پیشرفت کنه . . .

دخترم ، من روی بند زیاد راه رفتم ، اما باور کن روی زمین در یک خط راست رفتن

هزار بار سخت تر است

(قسمتی از نامه چارلی چاپلین به دخترش)

همچون شاه شطرنج باش که حتی بعد از باخت کسی جرات بیرون انداختنش از صفحه زندگی را ندارد

بیچاره سنگی که از دست کودکی به سمت قناری رها می شود نمی داند بال قناری را بشکند یا دل کودک را

بعضی هابرای به جایی رسیدن وبعضی ها بعداز بجایی رسیدن،همه چیزرا زیرپا می گذارند.

ميدوني مترسک به کلاغ چي گفت ؟ گفت هرچي ميخواي نوکم بزن ، ولي تنهام نزار !

جمله معروف سقراط اين است كه فقط يك چيز مي دانم و آن اين كه چيزي نمي دانم. فيلسوفي گفت گرفتاري ما اين است كه نادان به كار خود مطمئن است و دانا شك دارد.

یادمان باشد ، بازندگان اصلی داستان چوپان دروغگو ، گوسفندان زبان بسته بودند

قلابت را بدون طعمه بینداز، اینجا پراست از ماهیانی که از زندگی سیر شده اند..

در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم ... تو فقط دست دادی و من ، همه چیزم را از دست دادم ..

اشک های نیامدنت روی گونه هایم ماسیده.نبوس! نمک گیر میشوی !





ارزان تـر از آنچــه فکرش را بکنی بودی ؛
امـــا برای من .. گران تمــام شدی!

واحد اندازه گیریِ فاصله " مــتــر " نیست ؛
" اشـــــــــــتـــیــــاق " است ..
مشتاقش که باشی ، حتی یک قـدم هم فاصله ای دور است .!.

من از بچگی باید کارگردان می شدم ٬ هرکسی به من میرسد بازیگر است


کوزه در دست پیش می آید ،

یک نفر مست پیش می آید ،

عاشقی جرم نیست ای مردم ،

اتفاق است پیش می آید

می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟
چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟
اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟

دیر آمدی
سفید شد موهایی که برای برگشتنت آراسته بودم

درنگاه کسی که پرواز را نمیفهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچک ترخواهی شد

چیزهایی در زندگی هست که برچسبی روی خود دارند با این مضمون :« تو قدر مرا نخواهی دانست , مگر اینکه مرا از دست بدهی و دوباره به دست بیاوری .»

((پائولو كوئيليو))

به هر کسی صرفا به اندازه لیاقتش اعتماد کن...

قلبم را عصب کشی کرده ام
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد
و نه از گرمی آغوشی می تپد . . .


آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم ، شاید او تنهاتر از من باشد . . .


خونه اجاره ای داری برای یه آدم تنها ؟
قلبشو رو پیش میده ، جونشم ماه به ماه

[sadaf]

رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن


بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است


توی بال ِ فرشته ها انگار
حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت
مثل یک کوه نور می آیی


حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی


خسته ای از تمام مردم شهر
از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری !!


قدمت روی شهپر جبریل
هر زمانی که راه می آیی
در شب ِ چادرت تو می تابی
مثل یک قرص ِ ماه می آیی


سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش ِ رو جای بهتری باشد


پر بکش سمت اوج میدانم
که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می برد تو را بالا


در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست ...!!!

کپی شده از گفتگوی دینی

[×دختر بهار×]

[×دختر بهار×]

[×دختر بهار×]

تمامـ ِ رنگ هاي دنيــا روسياه مـﮯ شوند
وقتـﮯ سياهـﮯ ِ چادرم ، قد عَلم مـﮯ كند!چـﮧ خوب مـﮯ دانستند قديمـﮯ تـر هآ:"بـالاتـر از سياهـﮯ رنگـﮯ نيست "