امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جین آستین
#1
جین آستین سال 1775 در همپشایر انگلستان به دنیا آمد. همان روزی که بتهوون به دنیا آمد.البته آستین، 5 سال از او کوچک‌تر بود. پدرش کشیش بود و هفت تا خواهرو برادر بودند. اما دستشان به دهانشان می‌رسید.

جین، آدم سرزنده و خوش‌مشربی بود، با این حال تنها کسی که واقعا به او نزدیک بود، خواهرش «کاساندرا» بود. از جین بزرگ‌تر و خوشگل‌تر بود و در مقایسه با خواهرش، آدم غمگینی به حساب می‌آمد. جین از طبیعت سرد و آرام او خوشش می‌آمد. آستین، ازدواج نکرد (چند نفری که به‌شان برخورد، پولدار اما کودن و دوست‌نداشتنی بودند) و در شهری، کمی آن طرف‌تر از جایی که به دنیا آمده بود، مرد. همه‌اش همین بود.

سوژة هیچ‌کدام از رمان‌های او، اتفاق‌های سیاسی یا موضوع‌هایی که به نوعی مردانه، محسوب می‌شوند، نیست.نقش اول‌ داستان‌هایش را نه از بین بدبخت‌ها و فقیرها انتخاب می‌کرد، نه از بین اشراف، بارون‌ها و کنت‌ها. نقش‌های اول در کتاب‌های او، طبقة متوسط‌اند. متوسط‌هایی که سعی می‌کنند خودشان را یک‌جوری بالا بکشند و بشوند اشراف.

خودش را به چیزها و جاهایی که شخصا دیده و با آن آشناست (تقریبا جنوب انگلستان) محدود می‌کند.در رمان‌های او از تغییرات تصادفی و ناگهانی خبری نیست. مثلا این که به یک نفر ناگهان ارث قلمبه‌ای از فامیلی که از وجودش خبر هم نداشته، برسد. این کلک‌ها در زمان آستین هم مثل حالا بین داستان‌نویس‌ها رایج بود. البته آن موقع به‌اش نمی‌گفتند کلیشه، اما به هر حال آستین ترجیح می‌داد طرفشان نرود.

در رمان‌های او تمایلات متعرضانه یا تند جنسی (طبیعتا) وجود ندارد او علاقه دارد لحظه‌های عاشقانه و احساسی داستان را مختصر برگزار کند. اهل توصیف‌های جزئی یا رمانتیک در این صحنه‌ها نیست. توصیف ریز به ریز مکان‌ها و قیافة آدم‌ها هم از کارهایی است که آستین کمتر می‌کند.‌
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
d.ali (۰۷-۰۱-۹۸, ۱۲:۴۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان