امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حکایت نمازباران معروف در ایران
#1
حکایت نمازی که موجب بارش باران بی‌وقفه شد
سخن از کرامات آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری است؛ کراماتی که بدون تردید یکی از آنها، اقامه نماز استسقاء توسط ایشان و بارش باران در روزگار قحطی قم است.
[عکس: 18100.jpg]
راست ایت الله کاشانی.چپ ایت الله خوانساری

دراین نوشتار و به مناسبت هفتم ذیحجه الحرام، سالروز ارتحال آن مرجع عالیقدر، بر آنیم تا یکی از شگرف‌ترین مقاطع زندگی آن عالم ربانی را در برابر دیدگان بنشانیم که همانا خاطره اقامه نماز باران توسط آن مرجع عظیم الشأن است.
در زمان حضور متفقین در ایران و اشغال کشور، موجی از قحطی و نابسامانی در ایران به راه افتاد. در عین حال، بخشی از نیروهای متفقین در قم استقرار یافتند و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت.
اشغال هنوز ادامه داشت که زمین‌های مساعد و وسیع شهر قم – که به صورت دیم کشت می‌شد – با گذشت دو ماه از سال 1323 هجری شمسی، هنوز تشنه بودند و با بروز این خشکسالی، موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. این بود که اهالی متدین قم، چاره برون رفت از این قحطی و بی بارانی را در خواندن نماز باران دیدند.
این بود که مردم راهی خانه‌های سه مرجعی شدند که در آن روزگار و در فقدان بنیانگذار حوزه علمیه قم، اداره این حوزه معظمه را در دست گرفته بودند: حضرات آیات سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و سید محمد حجت کوه کمره‌ای.
آیت‌الله شیخ محمدعلی اراکی از شاگردان آیت‌الله خوانساری در خاطرات خود می‌آورد:
وقتی مردم به این سه بزرگوار مراجعه کردند، حضرات آیات صدر و کوه کمره‌ای از مردم خواستند تا در انجام وظایف شرعی خود اهتمام بیشتری داشته باشند. آنان معتقد بودند که با همین رویکرد به ظاهر ساده، خداوند نیز باران رحمت خود را بر مردم فرو خواهد فرستاد و البته اگر حقوق الهی به جای آورده نشود، بدیهی است که خداوند نیز رزق و برکات خود را از مردم منع می‌فرماید.
آیت‌الله خوانساری البته در پاسخ تقاضای مردم، نه نگفت و این امر را به بعد موکول فرمود. مردم هم گمان کردند که ایشان با اقامه نماز باران موافق است. این بود که بدون اطلاع ایشان، اطلاعیه‌هایی بر در و دیوار شهر نصب شد که آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری در روز جمعه آینده؛ نماز استسقا (نماز طلب باران) خواهد خواند؛ البته مثل همیشه، گروهی هم بودند که ایشان را از پایان احتمالی بد این تصمیم، نباریدن باران و از چشم افتادن آیت‌الله خوانساری در نزد مردم بیم دادند؛ اما ایشان با قلبی مطمئن فرمود: حالا که چنین شده و مردم اطلاعیه زده‌اند، خواندن این نماز بر من تکلیف است و من وظیفه خود را به عنوان یک مسلمان انجام می‌دهم، از حرف این و آن بیم ندارم و هرچه صلاح باشد همان واقع خواهد شد.
ایشان همچنین فرمود که من به کسی وعده‌ای نمی‌دهم؛ چراکه نماز استسقاء، شروطی دارد که باید محقق شود.
چنین شد که برخی مردم شهر، سه روز روزه گرفتند و خود را برای اقامه نماز استسقاء آماده کردند.
لحظه موعود فرا رسید و جمعیت از گوشه و کنار شهر به سوی مصلای قم – که در نیم کیلومتری شهر و در محل فعلی منطقه خاکفرج واقع بود – رهسپار شدند. همچنین آیت‌الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش خاص و در حالی که پاها را برهنه کرده بود، با عده‌ای از همراهان به سوی آن نقطه حرکت کردند و البته به تبعیت از ایشان، بسیاری دیگر از طلاب هم با پای برهنه حرکت می‌کردند.
همینجا باید به این نکته هم اشاره دارد که آیت‌الله خوانساری درباره اقامه این نماز و با کمال درایت و هوشیاری، از حضرات آیات صدر و حجت کوه‌کمره‌ای خواست تا ایشان در نماز شرکت نکنند تا اگر باران نبارید، مردم به حساب شخص آیت‌الله خوانساری بگذارند و نه به حساب تمام مرجعیت قم.
این چنین بود که جمعیتی بالغ بر 20 هزار نفر – که تقریباً معادل دو سوم جمعیت ساکن آن روز قم بودند -، گریه کنان و تکبیرگویان به سمت محل اقامه نماز به راه افتادند و نماز طلب باران را به همراه آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری اقامه کردند. معظم‌له روز بعد هم در پایان درس روزانه خود، از شاگردانش خواست تا باز هم مجدداً نماز بارانی دیگر بخوانند. نماز این بار در باغ‌های پشت قبرستان نو برپا شد؛ اما تا غروب یکشنبه هم، اتفاق خاصی نیفتاد.
اکنون مجال آن رسیده بود که برخی بی‌اعتقادان، زبان به تمسخر بگشایند و از این آب به ظاهر گل‌آلود، ماهی بگیرند.
و اما یکی از علمای قم در آن روزگار، ادامه ماجرا را چنین نقل می‌کند:
«غروب یکشنبه فرا رسید و ما مطابق معمول، به نماز جماعت باشکوه آیت‌الله خوانساری در مدرسه فیضیه رفتیم. در آن شب‌ها در مدرسه فیضیه و بعد از نماز، مجلس روضه‌خوانی و سخنرانی برقرار بود. مجلس آغاز شد و هنوز دقایقی از اوایل سخنرانی واعظ مجلس نگذشته بود که باران شروع شد و به شکل مفصلی ادامه یافت.
این باران مستمر چهار ساعته، چنان گسترده و بی‌امان بود که کسی تا آن وقت، چنین بارشی را در قم به یاد نداشت.
پس از آن بود که خبر این حادثه شگفت‌انگیز به ایران و جهان مخابره شد و طبیعی بود که متدینان از این اتفاق مبارک خوشحال باشند و شُکر الهی را به جای آورند.
اکنون و در پایان این نوشتار، خاطره و تدبیر دیگری از آن مرجع عظیم‌الشأن را با هم مرور می‌کنیم.
نقل است یکی از علمای بزرگوار قم در زمان مرجعیت آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری، فرزندش را از دست داد؛ اما گریه نمی‌کرد؛ چراکه گریه را خلاف مقام رضایت حق می‌دانست و می‌گفت: فرزندم امانت خدا بود و خود خدا هم خواست که او را از من بگیرد. 
این مطلب را به اطلاع آیت‌الله خوانساری رساندند. ایشان فرمود:
او باید گریه کند؛ چراکه اگر گریه نکند، بیمار می‌شود. به او از طرف من بگویید که خودش بر جنازه فرزندش نماز میت بخواند.
اطرافیان نیز چنین کردند و پیغام آیت‌الله خوانساری را به آن فرد رساندند.
اینچنین بود که آن فرد در هنگام اقامه نماز میت بر پیکر فرزندش و وقتی به جمله «اللّهم إنّ هذا المسجّی بین قُدّامنا عبدک و ابن عبدک» رسید، گریست تا مشخص شود امر آیت‌الله خوانساری به او، بی‌دلیل نبوده است.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
پدربزرگم در  ان روزگار حضور داشت و تعریف می کرد
سربازان متفقین شوروی (روسیه)وانگلیس در اطراف قم بودند
ومردم را به دلیل نباریدن باران مسخره می کردند
اما بعد از بارش باران برخی از انها به این مرد بزرگ (ایت الله خوانساری)مراجعه کرده و درخواست می کردند برای اتمام جنگ(جهانی دوم)دعا کنند تا انها نیز به خانه و کشورشان برگردن د.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  هر روز را با دعا شروع كنيم|دختر علی کاربر انجمن ایران رمان d.ali 571 32,122 ۰۷-۰۶-۹۷، ۱۱:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: d.ali
  آداب و رسوم رمضان در سراسر ایران d.ali 2 229 ۰۲-۰۳-۹۷، ۱۰:۴۱ ق.ظ
آخرین ارسال: d.ali
  چگونه امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ صنم بانو 0 170 ۰۴-۰۱-۹۷، ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
d.ali (۳۰-۱۰-۹۶, ۱۰:۲۱ ق.ظ)، taranomi (۳۰-۱۰-۹۶, ۰۳:۵۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان