امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان ها و حکایات بهلول عاقل
#31
می گویند: مسجدی می ساختند،
بهلول سر رسید و پرسید: چه می ڪنید؟
گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟
پاسخ دادند: برای چه ندارد،
برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند،
محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند
و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب ڪرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا ڪردند و به باد ڪتڪ گرفتند ڪه زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می ڪنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید ڪه مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه ڪنند و گمان ڪنند ڪه من مسجد را ساخته ام،
خدا ڪه اشتباه نمی ڪند...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حکایات سعدی در باب اخلاق درویشان صنم بانو 2 241 ۱۶-۰۱-۰، ۰۹:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  حکایات سعدی در باب احسان صنم بانو 2 234 ۱۶-۰۱-۰، ۰۹:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 316 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
18 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۵-۰۵-۹۵, ۰۹:۲۶ ق.ظ)، sadaf (۲۹-۰۵-۹۴, ۰۹:۰۹ ق.ظ)، ~mahdis~ (۰۳-۰۴-۹۵, ۱۰:۴۵ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۱۹-۰۵-۹۴, ۰۸:۵۷ ب.ظ)، ملکه برفی (۱۹-۰۵-۹۴, ۱۱:۳۲ ب.ظ)، خانوم معلم (۰۴-۰۳-۹۵, ۱۱:۴۲ ق.ظ)، SilentCity (۲۷-۰۵-۹۴, ۱۱:۰۳ ق.ظ)، raha22 (۲۹-۰۵-۹۴, ۰۹:۰۷ ق.ظ)، avaa (۲۲-۰۶-۹۴, ۰۴:۳۵ ق.ظ)، #*Ralya*# (۰۹-۱۰-۹۴, ۰۲:۱۳ ب.ظ)، barooni (۳۰-۰۲-۹۵, ۰۳:۴۷ ب.ظ)، صنم بانو (۲۳-۰۷-۹۶, ۰۷:۳۱ ب.ظ)، sima59 (۲۱-۰۵-۹۵, ۰۹:۴۹ ب.ظ)، مشیانه راد (۰۴-۰۳-۹۵, ۰۴:۲۸ ب.ظ)، d.ali (۰۹-۰۶-۹۶, ۰۶:۰۲ ب.ظ)، Land star (۱۰-۰۶-۹۶, ۱۰:۱۸ ق.ظ)، !!Tina!! (۰۷-۱۰-۹۶, ۰۱:۲۷ ق.ظ)، taranomi (۰۸-۱۰-۹۶, ۰۲:۵۷ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان