گفت و گو با محمد همتی به مناسبت انتشار رمان «شکوه زندگی» میشائیل کومپفمولر؛ روایتی عاشقانه که می کوشد چهره دیگری از کافکا نشان دهد.
هفته نامه کرگدن - پیام حیدر قزوینی: «شکوه زندگی» عنوان رمانی است از میشاییل کومپفمولر که نشر نو به تازگی آن را با ترجمه محمد همتی منتشر کرده است. میشاییل کومپفمولر که در سال 1961 متولد شده از نویسندگان امروز ادبیات آلمانی زبان است. او در این رمان روایتی از بخشی از زندگی فرانتس کافکا به دست داده، روایتی که به دنبال نشان دادن وجهی دیگر از چهره کافکاست: کافکای عاشق. زندگی و آثار کافکا همواره از وجوه مختلف مورد توجه بوده اند و رد تاثیر آن ها را در بسیاری از نویسندگان و شاعران بعد از او می توان دید.
تاکنون نقدها و تفسیرهای متعددی درباره زندگی و آثار کافکا نوشته شده که برخی از آن ها به فارسی هم ترجمه شده اند. از میان آن ها می توان به «کافکا به روایت بنیامین» (ترجمه کوروش بیت سرکیسفل نشر ماهی)، «از کافکا تا کافکا»ی موری بلانشو (ترجمه مهشید نونهالی، نشر نی) و «کافکا: به سوی ادبیات اقلیت» ژیل دلوز و فلیکس گوتاری (با چند ترجمه مختلف از جمله شاپور بهیان، نشر ماهی) اشاره کرد. از کافکا نامه ها و یادداشت هایی هم به جا مانده که آن ها نیز مورد توجه زیادی بوده اند. برای مثال الیاس کانهتی که خودش تحت تاثی آثار کافکا بوده، در کتابی با عنوان «محاکمه دیگر» به سراغ نامه های کافکا به فلیسه رفته است. این کتاب را نیز چند سال پیش نشر نو با ترجمه ناصر غیاثی منتشر کرد. با این حال در طول چند دهه ای که کافکا در ایران مورد توجه بوده،
غالبا چهره ای کلیشه ای از او وجود داشته و بر مسائلی مثل ترس از پدر، ترس از ازدواج، یاس، عقده حقارت و... تاکید شده است. و ویژگی های دیگر اثار او از جمله طنز پنهان و نهفته در داستان هایش در حاشیه قرار گرفته اند. از این حیث روایت کومپفمولر در «شکوه زندگی» قابل توجه است. چرا که در این رمان می توانیم کافکایی دیگر را جست و جو کنیم. «شکوه زندگی» به کافکا و رابطه او را دورا دایامانت مربوط است، اما بیش از آنکه به زندگینامه او مربوط باشد به عنوان یک اثر داستانی مستقل مطرح است. نویسنده رمان در بخشی از موخره اش درباره نامه های کافکا و دورا دایامانت نوشته: «اثری از نامه نگاری فرانتس کافکا و دورا دایامانت باقی نمانده است. دورا دایامانت در تابستان سال 1924، تعداد بیست دفتر یادداشت و 35 نامه کافکا را با خود به برلین برد که در ماه اوت 1933، گشتاپو در تفتیش خانه اش آن ها را مصادره کرد و از آن تاریخ گمشده به شمار می آیند.
دورا دایامنت تا سال 1936 در آلمان زندگی کرد و پس از آن سه سال در اتحاد جماهیر شوروی ساکن بود. اندکی پس از شروع جنگ جهانی دوم به انگلستان مهاجرت کرد و همان جا در سال 1952 در 54 سالگی درگذشت. پدر کافکا تا سال 1931 و مادرش تا سال 1934 زنده بودند. خواهران کافکا، الی و والی و اوتلا و همچنین خواهرزاده ای به نام هانا در سال های 43- 1942 در اردوگاه های شلمنو و آشویتس کشته شدند.» محمد همتی پیش از «شکوه زندگی» کتاب های دیگری در ارتباط با کافکا ترجمه کرده بود: زندگینامه کافکا به قلم کلاوس واگنباخ در نشر پارسه و «عروسک کافکا» گرت اشنایدر در نشر نو. به مناسبت انتشار «شکوه زندگی» با محمد همتی درباره این رمان و ویژگی هایش گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان