امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار شاعران خارجی زبان
#31
پاره ای از من
همواره در حسرت گرما
و محروم از آن
پاره ای از من
همساز با سپیده ی بر دمیده
و همواره اسیرِ سایه های رؤیاها
پاره ای از من
سرشار از پرِ پرواز
و گم کرده سهم خود از آبی آسمان
پاره ای از من
منِ واقعی ام،
باچشمان یک کودک
همراه پرندگان مهاجر
گریزان در دور دست ها ...

================
بلاگا دیمیتروا - بلغارستان
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#32
اگر میخواهی ترکم کنی
لبخند را فراموش نکن
کلاه میتواند از یادت رود
دستکش، دفترچهی تلفنت
هر آن چیزی که باید دنبالش برگردی
و در ناگهان برگشت گریانم میبینی
و ترکم نمیکنی
اگر میخواهی بمانی
لبخندت را فراموش نکن
حق داری زادروزم را از یاد ببری
و مکان اولین بوسهمان
و دلیل اولین دعوایمان
اما اگر میخواهی بمانی
آه نکش
لبخند بزن . . .
بمان !
"هالینا پوشویاتووسکا"
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#33
در دنیا
دو نابینا هستیکی توکه عاشق شدنم را نمی بینییکی منکه به جز تو کسی را نمی بینم.
جوزف لنون
[b]
[/b]
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#34
من با تو باشمُ تو با من
امّا با هم نباشیم،
جدایی این است!

خانهیی، منُ تو را در برگیرد
وَ در کهکشانی جای نگیریم،
جدایی این است!

قلبِ من اتاقی با دیوارهای عایقِ صدا باشد
وَ تو آن را به چشم ندیده باشی،
جدایی این است!

جستُ جو کردنِ تو در تنت،
جستُ جو کردنِ صدای تو در سخنت،
جستُ جو کردنِ نبض تو در دستانت،
جدایی این است!

"غاده السمان"
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#35
عشق تو پرندهای سبز است
پرندهای سبز و غریب...
بزرگ میشود همچون دیگر پرندگان
انگشتان و پلکهایم را نوک میزند...
چگونه آمد؟
پرندهی سبز کدامین وقت آمد؟
هرگز این سؤال را نمیاندیشم محبوب من!
که عاشق هرگز اندیشه نمیکند.
عشق تو کودکیست با موی طلایی
که هر آنچه شکستنی را میشکند،
باران که گرفت به دیدار من میآید،
بر رشتههای اعصابام راه میرود و بازی میکند
و من تنها صبر در پیش میگیرم.
عشق تو کودکی بازیگوش است
همه در خواب فرو میروند و او بیدار میماند...
کودکی که بر اشکهایش ناتوانم...
*
عشق تو یکه و تنها قد میکشد
آنسان که باغها گل میدهند
آنسان که شقایقهای سرخ بر درگاه خانهها میرویند
آنگونه که بادام و صنوبر بر دامنهی کوه سبز میشوند
آنگونه که حلاوت در هلو جریان مییابد
عشقات، محبوب من!
همچون هوا مرا در بر میگیرد
بی آنکه دریابم.
جزیرهایست عشق تو
که خیال را به آن دسترس نیست
خوابیست
ناگفتنی... تعبیرناکردنی...
بهراستی عشق تو چیست؟
گل است یا خنجر؟
یا شمع روشنگر؟
یا توفان ویرانگر؟
یا ارادهی شکستناپذیر خداوند؟
*
تمام آنچه دانستهام همین است:
تو عشق منی
و آنکه عاشق است
به هیچ چیز نمیاندیشد...

"نزار قبّانی
"
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#36
شازده کوچولو پرسید:
از کجا بفهمم وابسته شدم؟
روباه جواب داد:
تا وقتی هست نمی فهمی!

"آنتوان دوسنت اگزوپری"
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#37
سقراط که زهر مینوشید
درختان میرقص یدند
و رشتهی باریک دود
بر فراز دودکش
میخواند
سقراط که زهر را
قطره قطره
خانهها
در آفتاب
ساکن و سنگین ایستاده بودند
سقراط که نقطهای گذاشت
پس واپسین سؤال
جهان
آونگی بود و
خمیازه میکشید

هالینا پوشویاتووسکا
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#38
هربار که هواي رفتن به سرم مي زند
مي روم
در گوشه اي تنها مي نشينم تا اين سودا از خيالم بگذرد
مي دانم اگر بروم
هرگز به اينجا بازنخواهم گشت

جمال ثريا
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#39
میخواهم در خواب تماشایت کنم
میدانم که شاید هرگز اتفاق نیافتد.
میخواهم تماشایت کنم در خواب،
بخوابم با تو
تا به درون خوابت درآیم
چنان موج روان تیرهای
که بالای سرم میلغزد،
و با تو قدم بزنم
از میان جنگل روشن مواج برگهای آبی و سبز
همراه خورشیدی خیس و سه ماه
به سوی غاری که باید در آن هبوط کنی
تا موحشترین هراسهایت
میخواهم آن شاخهی نقرهای را ببخشم به تو
آن گل سفید کوچک را
کلمهای که تو را حفظ میکند
از حزنی که در مرکز رویاهایت زندگی میکند
میخواهم تعقیبت کنم
تا بالای پلکان و دوباره
قایقی شوم که که محتاطانه تو را به عقب بر میگرداند
شعلهای در جامهای دو دست
تا آنجا که تنت آرمیده است
کنار من،
و تو به آن وارد میشوی
به آسانی دمی که برمیآوری
میخواهم هوا باشم
هوایی که در آن سکنی میکنی
برای لحظهای حتی،
میخواهم همانقدر قابل چشمپوشی و
همانقدر ضروری باشم.
مارگارت آتوود
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#40
هر کسی
بهتر از هیچ کسه .
تو این گرگ و میش بی حاصل
حتا مار
که وحشتو رو زمین می پیچونه و می غلتونه
به ز هیچکیه
تو این
سرزمین غمزده ...

لنگستون هیوز
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,388 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,042 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,476 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
35 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۰ ق.ظ)، sadaf (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۴ ق.ظ)، بانوی جنوب (۱۴-۰۹-۹۴, ۰۷:۵۸ ق.ظ)، v.a.y (۱۷-۰۵-۹۴, ۰۲:۳۹ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۶ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۵:۰۸ ب.ظ)، نويد (۲۷-۰۴-۹۴, ۰۹:۵۵ ب.ظ)، n@st@r@n (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۷ ب.ظ)، خانوم معلم (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۱۱ ب.ظ)، Ar.chly (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، Mahdiye (۰۳-۰۵-۹۴, ۱۰:۲۴ ب.ظ)، farnoosh-79 (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، ghazaleh (۲۶-۰۶-۹۴, ۰۹:۰۸ ب.ظ)، ♢Toktam♢ (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، دختر ایران (۱۰-۰۵-۹۴, ۱۱:۲۴ ق.ظ)، آشوب (۲۰-۰۵-۹۴, ۱۲:۲۹ ب.ظ)، zeinab.r.1999 (۲۵-۰۶-۹۴, ۰۴:۰۸ ب.ظ)، hannaneh (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ)، آیداموسوی (۱۸-۰۶-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۰-۰۴-۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، barooni (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۴۱ ب.ظ)، صنم بانو (۲۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۰۶ ق.ظ)، شقایق سرخ (۲۸-۰۹-۹۴, ۱۲:۴۹ ق.ظ)، HIDDEN (۰۷-۱۱-۹۵, ۰۷:۲۹ ق.ظ)، d.ali (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۳۷ ق.ظ)، Land star (۰۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۲۱ ب.ظ)، امید.ج (۰۱-۰۲-۹۶, ۰۱:۵۸ ب.ظ)، taranomi (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۱۱ ق.ظ)، "فاطیما79" (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۷:۵۳ ب.ظ)، بهار نارنج (۲۳-۰۶-۹۶, ۰۳:۱۸ ب.ظ)، aaliiyi (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۵۱ ب.ظ)، Taraneh76 (۰۹-۰۵-۹۶, ۰۳:۰۲ ق.ظ)، Amira (۲۳-۰۲-۹۷, ۱۱:۲۹ ب.ظ)، ♥Aria♥ (۲۷-۱۱-۹۹, ۱۲:۲۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان