امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلنوشته های نرگس صرافیان طوفان
#41
ما از دلگیریِ روزهایمان ، به "شب" پناه می بردیم ،
و از دلتنگیِ شب هایمان ، به روز ...
و اینگونه بود که تمامِ جوانیِ مان ؛
در ناتمامِ یک انتظار ، "تمام" شد !

#نرگس_صرافیان_طوفان

| @ntoofan |
احترام که میزاری فکر میکنن لایق احترامن!
نه عزیزم! مارو مادرمون درست تربیت کرده..
پاسخ
سپاس شده توسط: arom ، arom ، arom ، arom ، arom ، arom
#42
یک روزهایی از همان اولش حالَت خوب است و این خوب است ،
یک روزهایی از همان اولش "می خواهی" که حالت خوب باشد و این خیلی خوب است ، خیلی خیلی خوب !
یک روزهایی را خدا خواسته که تو حالت خوب باشد و بخندی ، یک حالِ خوبِ اتفاقی !
اما این که خودت حالت را به سمتِ خوب شدن ببری ،
این که در شرایطی که چندان هم خوب نیست ، بخندی و خوب باشی ، هم قدرت می خواهد ، هم جسارت !
و این خوب بودن ، ارزشِ دیگری دارد ،
و این لبخند ، جورِ دیگری می چسبد !

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

| @ntoofan |
احترام که میزاری فکر میکنن لایق احترامن!
نه عزیزم! مارو مادرمون درست تربیت کرده..
پاسخ
سپاس شده توسط:
#43
بیچاره هویج هایِ پیاله ی ترشی ! اولویتِ هیچ کس نیستند ! حکمتِ انتخابشان برایِ ترشی را نمی فهمم . وقتی قرار است یا ته مانده هایِ دور ریز باشند ، یا از سرِ ناچاری مصرف شوند ، یا بمانند برایِ روزِ مبادا !
در صورتی که می توانستند مربّایی لذیذ و منحصر به فرد باشند ؛ نه اینکه حواله ی شایدها شوند ، نه اینکه یدک باشند !
موفقیت و خوشبختی ، برایِ هیچ کس بعید نیست ، به شرطی که آدم ها جایِ خالیِ خودشان را در پازلِ دنیا پیدا کنند ،
همه ی آدم ها بهترین اند ، به شرطی که هرکس در جایگاه و شرایطِ مخصوصِ خودش باشد ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

| @ntoofan |
احترام که میزاری فکر میکنن لایق احترامن!
نه عزیزم! مارو مادرمون درست تربیت کرده..
پاسخ
سپاس شده توسط:
#44
از بچگی علاقه و احساس عجیبی به درخت کریسمس داشتم ،مرا یاد دنیای قصه ها می انداخت. با دیدنش در رویا و افکارِ کودکانه ی خودم غرق میشدم و پیش خودم تصور میکردم آن سرزمین خیالی وقشنگی که توی فیلم ها دیده بودم ،آنجا که دختربچه ها موهایشان بلوند وچشم هایشان روشن بود وبجای روسری ،کلاه های پشمی سرشان میکردند ،آدم ها خوشبخت ترند. دست خودم نبود، طبق معیارهایِ کودکانه ای که آن موقع داشتم دنیای آنها درنگاهم قشنگ تر بودو از جشن سالِ نوی آنها خوشم می آمد، به نظرم ذوق و شادیِ آنها بیشتر از ما بود. این شد که ازهمان بچگی به قولِ خیلی ها؛ ریشه ی غرب زدگی به کالبد باورهایم رسوخ کرد ! من بچه بودم، نه آنقدر از مذهب و سیاست سرم میشد، نه وطن پرستی و سنت گرایی و این حرف ها... من فقط شادی و رویاهای قشنگ میخواستم... تا به خودم آمدم دیدم یک بچه ی غرب زده ی سنت شکن شده ام و بیش از اینکه شیفته ی عمو نوروز باشم، عاشقِ بابانوئل بودم وکمتر شبی بود که چشم هایم را نبندم و به یک شبِ برفی فکرنکنم که شبیه پرنسس های قصه، با لباسی براق و دامنی پف دار، توی سورتمه ی بابانوئل نشسته ام و چشم های مردم شهر از شوقِ دیدنِ من و بابانوئل و آن سورتمه ی قرمزِ رویایی، شبیه چراغ های درخت کریسمس برق می زند؛ اصلا تصورش هم به وجدم می آورد !
همیشه زمستان که میشد، فکر میکردم پشت کوه های پوشیده از برف و درحاشیه ی همین شهر، سرزمین بابانوئل است، جایی که کودکان شادند وهمه چیزِ دنیایشان خوب پیش می رود، دلم میخواست میتوانستم یک جوری به آنجا برسم. آن موقع ها نمیدانستم غرب زدگی چیست وبرایم هم مهم نبود اما دوست داشتم درخت کریسمس داشته باشم که در یک شب زیبای برفی، آرزوهایم را کادوپیچ شده پای آن تحویل بگیرم، یا ببینم تمام شهر باچراغ و توپ های براق و رنگی، تزئین شده و همه ی آدم ها شاد وخوشبخت اند.
دیگر بزرگ شده ام اما باورهای کودکی ام در من زنده است. هنوز هم زمستان که میشود، شب ها کنار پنجره، به آسمان خیره می شوم و با ستاره ها خیال پردازی میکنم، هنوزهم خوش باور و کودکانه؛ در انتظار روزهای خوبم. من هنوز عاشق چکمه های خزدار و کلاهِ قرمزی ام که انتهایش گلوله ی سفید پشمی دارد. هنوز عاشق برفم، عاشق درخت کریسمس و سورتمه و گوزن های پرنده...
اسمش هرچه که می خواهد، باشد ... آدم، همیشه اتفاقات و چیزهای قشنگ را دوست دارد !

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

| @ntoofan |
احترام که میزاری فکر میکنن لایق احترامن!
نه عزیزم! مارو مادرمون درست تربیت کرده..
پاسخ
سپاس شده توسط:
#45
ترجیح می دهم ، شکارِ یک عقاب باشم ؛

تا همنشینِ یک مشت کلاغِ بی ریشه ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

| @ntoofan |
احترام که میزاری فکر میکنن لایق احترامن!
نه عزیزم! مارو مادرمون درست تربیت کرده..
پاسخ
سپاس شده توسط:
#46
باران ، داری با کشورم چه می کنی ؟!
ما آب را برای آبادی می خواستیم ، نه ویرانی ، حواست هست ؟!
آمدی و همه چیز را به هم ریختی ؟
آمدی و آسمان را به زمین دوختی بی انصاف ؟!
صدایِ ترس و اضطرابِ این مردمِ خسته از درد ، برای لحظه ای هم تنت را نلرزاند ؟!
صدایِ آهِ کوچه و خیابان هایِ دلشکسته ی سرزمینم را نشنیدی ؟!
کاش می دانستی ما آنقدر رویِ لطف و مهربانی ات حساب کرده ایم که نه سدهایمان برای روزهایِ خشمِ تو محکم بود ،نه رودخانه هایمان وسیع ، نه مدیریت هایمان بحرانی ...
ما فقط بعد از شکسته شدن ، هشدار می دهیم و کار که از کار گذشت ، دنبالِ چاره می گردیم ...
کاش می دانستی این مردم چقدر بی پناهند و کمی منصفانه تر می باریدی ...
آهسته ببار باران !اینجا هیچ چیز سرِ جای خودش نیست ، که یا غرقِ سیلاب می شویم ، یا لب هایمان از تشنگی ترک بر می دارد... 

#نرگس_صرافیان_طوفان

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد

که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

ابتهاج جان
پاسخ
سپاس شده توسط: arom ، arom ، arom ، arom
#47
زندگی و روابطتان را رویِ پایه‌های مستحکمِ "احترام" بنا کنید
که گاهی احترام گذاشتن برتر از دوست داشتن است و دوست داشتن برتر از عشق
اما احترام اگر "عاشقانه" باشد بالی می‌شود برایِ پروازِ آدم‌ها... 

#نرگس_صرافیان_طوفان

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد

که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

ابتهاج جان
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Star مشاعره با شعر های خواننده ها ... ! ونوشه 1,009 57,431 ۱۲-۰۶-۹۷، ۱۲:۳۲ ب.ظ
آخرین ارسال: tanin93
Exclamation دلنوشته های حسین پناهی taranomi 29 716 ۲۰-۰۸-۹۶، ۱۱:۴۳ ق.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  مکتب های ادبی جهان !!Tina!! 18 656 ۱۳-۰۸-۹۶، ۰۹:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
9 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۰۵-۰۹-۹۷, ۰۸:۱۳ ق.ظ)، sadaf (۱۴-۰۱-۹۸, ۰۵:۳۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۰۸-۰۸-۹۷, ۰۸:۱۵ ب.ظ)، دخترشب (۲۶-۰۸-۹۷, ۰۲:۴۳ ق.ظ)، d.ali (۰۷-۰۸-۹۷, ۱۱:۲۵ ب.ظ)، نیـایــش (۰۷-۱۲-۹۷, ۰۳:۳۶ ق.ظ)، minaa (۲۸-۰۲-۹۹, ۰۱:۰۷ ق.ظ)، itsmady (۰۶-۰۴-۹۹, ۰۶:۱۴ ب.ظ)، arom (۰۸-۰۵-۰, ۰۱:۱۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان