نویسنده:AEDAN خودمو میگم
ژانر:عاشقانه پلیسی
خلاصه:درباره ی یه پلیسی که اتفاقی با یه دختر توی اداره ی پلیس آشنا میشه و به اون دختر کمک میکنه که تموم لحظات بد زندگیشو فراموش کنه توی هین همین دیدو بازدیدا دختری که با اون آشنا بوده میخواد بگه که چیکارس تا اینکه پسره میگه من یه پلیسم دختره هم شکه میشه و به دروغ میگه منم توی یه شرکت بزرگ شب کارم تا اینکه دختره از اینکه عاشق یه پلیس شده ناراحت و کمی از دست خودش اصبانی میشه چونکه اون هیچوقت نمیتونه مثل مردم عادی زندگی کنه مثل من مثل تو اون یه مجرم بوده یه مجرمی که هیچکس نمیتونه پشت اون قیافه مظلوم تشخیصش بده
بزودی میزارم
ژانر:عاشقانه پلیسی
خلاصه:درباره ی یه پلیسی که اتفاقی با یه دختر توی اداره ی پلیس آشنا میشه و به اون دختر کمک میکنه که تموم لحظات بد زندگیشو فراموش کنه توی هین همین دیدو بازدیدا دختری که با اون آشنا بوده میخواد بگه که چیکارس تا اینکه پسره میگه من یه پلیسم دختره هم شکه میشه و به دروغ میگه منم توی یه شرکت بزرگ شب کارم تا اینکه دختره از اینکه عاشق یه پلیس شده ناراحت و کمی از دست خودش اصبانی میشه چونکه اون هیچوقت نمیتونه مثل مردم عادی زندگی کنه مثل من مثل تو اون یه مجرم بوده یه مجرمی که هیچکس نمیتونه پشت اون قیافه مظلوم تشخیصش بده






بزودی میزارم
®اگه آدما شبیه حرفاشون نیستن
© حداقل شبه دروغاشون باشن
© حداقل شبه دروغاشون باشن