امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زندگینامه استاد یرواند نهاپتیان
#1
استاد یرواند نهاپتیاناستاد یرواند نهاپتیان نقاش ارزشمند کشورمان در نخستین روزهای بهار دارفانی را وداع گفت.
یرواند نهاپتیان به سال ۱۲۹۶ شمسی مطابق با ۱۹۱۶ میلادی در جلفای اصفهان چشم به جهان گشود. دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و کهنسالی را در جلفای اصفهان گذراند و در همان شهر نیز در خاک خفت. او میگفت اصفهان تنها شهر جهان است که مرا از خود بیخود میکند. ناقوس کلیساها و اذان گلدستهها و شوریدگی این دو همیشه روح مرا صیقل میدهند
هشتاد ساله بود که ملاقاتش کردم. میگفت صدها سال است که هر صبح خورشید در میدان نقش جهان طلوع میکند و من هرگاه از این میدان گذشتهام رنگ و بوی روزهای کودکیام را احساس کردهام، همان زمانهایی که همراه پدر و مادرم از آن عبور میکردیم. اصفهان برای من همیشه تمامی دنیا بوده است. من همه رنگها را در بازارهای نقشجهان یافتم. اصفهان شهر من، رنگها را به من آموخت.

استاد هرگاه از جوانی یاد میکرد قطره اشکی به میهمانی چشمانش میآمد. آهی میکشید و میگفت اصفهان شهر زیبایی است. شهر مهربانی است. شهر خاک و آفتاب و آب است. شهر کوه صفه است. میگفت جلفا خانه من است. زندگی من با رنگ ساخته شده، زندگی بدون رنگ و بدون هنر، تاریک و بیمفهوم است.

او میگفت زندگی برای من با دیوار مساجد و با رزهای معطر و لباسهای رنگارنگ دختران عشایر و انعکاس پلهای آجری در زاینده رود، معنا پیدا میکند. درختان کاج و چنار و کاروانهای شتر با بارهای میوه که از باغها و مزارع اصفهان میآمد همه زیبا بوده و هست و همه نقاشی است.

یرواند سرشار از زندگی و سرشار از عشق بود، از اصفهان و زندگی چنان با شوق و عاشقانه میگفت که شنوندهای را بر سر شوق میآورد؛ دوست دارم میدان نقش جهان را، میدان کهنه را با کوچه هارونیه و مسجد علی و منار بلند و آسمانیاش را.

دوست دارم کلیسای وانک و حضرت مریم را با صدای ناقوس پُر طنینش که هر روز مینوازد. دوست دارم پلهای رود را. پلهای مارنان و سیوسهپل و خواجو و پل شهرستان را، دوست دارم دهکده گَورت را و برجهای کبوترش را.

یرواند همیشه در جستجوی هویت ایرانی بود و همواره با اعتقاد راسخ این مسئله را در تمام نقاشیهایش حفظ میکرد. طبیعت بیجانهای او، همدلی و همنشینی گُل و گلیم و سفال و ... را به زیبایی در خود دارد که به تمامی نشانهایی از عشق او به هویت ایرانی است.

یرواند پیوندی جدا ناشدنی با طبیعت داشت و آثارش زلال، محکم، راحت و ماندنی است. او در آثارش حقیقت زندگی را نقش میکند. آبرنگهای او به بیننده امید، زندگی و نشاط میبخشد. او میخواست آثار تاریخی و میراث فرهنگی و باستانی ایران را که یادگار گذشتگان و اجداد هنرمند ایران بودهاند، با نقاشیهایش ثبت و حفظ کند و در حقیقت پیام هنری نسلهای گذشته و حاضر را به نسلهای بعد و آینده برساند.

او فصلها و یادهای این سرزمین را به نقش کشیده. استاد انسانی مهربان بود روحی بیآلایش و خُلقی خوش و چهرهای گرم و صمیمی داشت. او اینک در بین مانیست. تا دیگر بار کِی اینگونه هنرمندی از خاک اصفهان برخیزد. به راستی فقدان این استاد بزرگ و نقاش توانا برای تمامی کسانی که عشقی به این سرزمین دارند، بسیار دشوار خواهد بود.
هشتاد ساله بود که ملاقاتش کردم. میگفت صدها سال است که هر صبح خورشید در میدان نقش جهان طلوع میکند و من هرگاه از این میدان گذشتهام رنگ و بوی روزهای کودکیام را احساس کردهام، همان زمانهایی که همراه پدر و مادرم از آن عبور میکردیم. اصفهان برای من همیشه تمامی دنیا بوده است. من همه رنگها را در بازارهای نقشجهان یافتم. اصفهان شهر من، رنگها را به من آموخت.

استاد هرگاه از جوانی یاد میکرد قطره اشکی به میهمانی چشمانش میآمد. آهی میکشید و میگفت اصفهان شهر زیبایی است. شهر مهربانی است. شهر خاک و آفتاب و آب است. شهر کوه صفه است. میگفت جلفا خانه من است. زندگی من با رنگ ساخته شده، زندگی بدون رنگ و بدون هنر، تاریک و بیمفهوم است.

او میگفت زندگی برای من با دیوار مساجد و با رزهای معطر و لباسهای رنگارنگ دختران عشایر و انعکاس پلهای آجری در زاینده رود، معنا پیدا میکند. درختان کاج و چنار و کاروانهای شتر با بارهای میوه که از باغها و مزارع اصفهان میآمد همه زیبا بوده و هست و همه نقاشی است.

یرواند سرشار از زندگی و سرشار از عشق بود، از اصفهان و زندگی چنان با شوق و عاشقانه میگفت که شنوندهای را بر سر شوق میآورد؛ دوست دارم میدان نقش جهان را، میدان کهنه را با کوچه هارونیه و مسجد علی و منار بلند و آسمانیاش را.

دوست دارم کلیسای وانک و حضرت مریم را با صدای ناقوس پُر طنینش که هر روز مینوازد. دوست دارم پلهای رود را. پلهای مارنان و سیوسهپل و خواجو و پل شهرستان را، دوست دارم دهکده گَورت را و برجهای کبوترش را.

یرواند همیشه در جستجوی هویت ایرانی بود و همواره با اعتقاد راسخ این مسئله را در تمام نقاشیهایش حفظ میکرد. طبیعت بیجانهای او، همدلی و همنشینی گُل و گلیم و سفال و ... را به زیبایی در خود دارد که به تمامی نشانهایی از عشق او به هویت ایرانی است.

یرواند پیوندی جدا ناشدنی با طبیعت داشت و آثارش زلال، محکم، راحت و ماندنی است. او در آثارش حقیقت زندگی را نقش میکند. آبرنگهای او به بیننده امید، زندگی و نشاط میبخشد. او میخواست آثار تاریخی و میراث فرهنگی و باستانی ایران را که یادگار گذشتگان و اجداد هنرمند ایران بودهاند، با نقاشیهایش ثبت و حفظ کند و در حقیقت پیام هنری نسلهای گذشته و حاضر را به نسلهای بعد و آینده برساند.

او فصلها و یادهای این سرزمین را به نقش کشیده. استاد انسانی مهربان بود روحی بیآلایش و خُلقی خوش و چهرهای گرم و صمیمی داشت. او اینک در بین مانیست. تا دیگر بار کِی اینگونه هنرمندی از خاک اصفهان برخیزد. به راستی فقدان این استاد بزرگ و نقاش توانا برای تمامی کسانی که عشقی به این سرزمین دارند، بسیار دشوار خواهد بود.

یرواند از هفت سالگی نقاشی را آغاز کرد. هنوز نوجوان بود که پروفسور پوپ سرکیس خاچاطوریان را برای نقاشی به اصفهان دعوت کردند و در دوران جنگ جهانی نیز الکساندر نرسسیان هنرمند ارمنی ایتالیایی به ایران آمد. آن دو استادان یرواند بودند. یرواند پس از آموزش نقاشی بهطور تخصصی به نقاشی با آبرنگ پرداخت و تا آخر با همین شیوه کار کرد و شهره عالم شد و صدها اثر بدیع و زیبا از خود برجای گذاشت.

استاد یرواند پس از آموزش نقاشی، حدود سه سال هر روز نزد استاد مسلم مینیاتور ایران استاد حاج مصور الملکی در محله کاشیپزهای اصفهان میرفت و به آموزش تحصیل نقاشی مینیاتور میپرداخت که بعدها در نقاشی آبرنگ و گاهی نقاشیهای رنگ و روغن از آن استفاده کرد. از یرواند تعدادی اثر قلمگیری به شیوه مصورالملکی باقیمانده است.

یرواند همچنین در شناخت آثار باستانی مطالعه بسیار داشت و یکی از کارشناسان برجسته سکههای باستانی ایران بهشمار میآمد. او بعدها خط نستعلیق و کوفی را نیز فرا گرفت و اغلب با قلم آهنی، خط نستعلیق را بهصورت چلیپا مشق میکرد.

یرواند نهاپتیان یکی از شخصیتهای موثر در شکلگیری مکتب نقاشی آبرنگ معاصر اصفهان بود. قلم و هنر او جایگاه خاصی در این میان هم سبکانش داشت و شاید برجستهترین آنها. طبیعت بیجان، مناظر اصفهان, کارگاههای سنتی، مسگریهای، عصارخانهها, کوچ عشایر, کاروانهای رفته در کویرها، مساجد، کلیساها و بازارهای شهر تنها بخشی از سوژههای دلنشین او را شامل میشوند. که تعداد بسیاری از آنها آثاری در موزههای ایران و جهان نگهداری میشود.
یرواند از هفت سالگی نقاشی را آغاز کرد. هنوز نوجوان بود که پروفسور پوپ سرکیس خاچاطوریان را برای نقاشی به اصفهان دعوت کردند و در دوران جنگ جهانی نیز الکساندر نرسسیان هنرمند ارمنی ایتالیایی به ایران آمد. آن دو استادان یرواند بودند. یرواند پس از آموزش نقاشی بهطور تخصصی به نقاشی با آبرنگ پرداخت و تا آخر با همین شیوه کار کرد و شهره عالم شد و صدها اثر بدیع و زیبا از خود برجای گذاشت.

استاد یرواند پس از آموزش نقاشی، حدود سه سال هر روز نزد استاد مسلم مینیاتور ایران استاد حاج مصور الملکی در محله کاشیپزهای اصفهان میرفت و به آموزش تحصیل نقاشی مینیاتور میپرداخت که بعدها در نقاشی آبرنگ و گاهی نقاشیهای رنگ و روغن از آن استفاده کرد. از یرواند تعدادی اثر قلمگیری به شیوه مصورالملکی باقیمانده است.

یرواند همچنین در شناخت آثار باستانی مطالعه بسیار داشت و یکی از کارشناسان برجسته سکههای باستانی ایران بهشمار میآمد. او بعدها خط نستعلیق و کوفی را نیز فرا گرفت و اغلب با قلم آهنی، خط نستعلیق را بهصورت چلیپا مشق میکرد.

یرواند نهاپتیان یکی از شخصیتهای موثر در شکلگیری مکتب نقاشی آبرنگ معاصر اصفهان بود. قلم و هنر او جایگاه خاصی در این میان هم سبکانش داشت و شاید برجستهترین آنها. طبیعت بیجان، مناظر اصفهان, کارگاههای سنتی، مسگریهای، عصارخانهها, کوچ عشایر, کاروانهای رفته در کویرها، مساجد، کلیساها و بازارهای شهر تنها بخشی از سوژههای دلنشین او را شامل میشوند. که تعداد بسیاری از آنها آثاری در موزههای ایران و جهان نگهداری میشود.
پایان رمانتون رو اینجا اعلام کنین

http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=129070&pid=782078#pid782078
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مروری بر زندگینامه محمد حسین بهجت ،شهریار !!Tina!! 1 254 ۰۲-۰۸-۹۶، ۱۰:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  زندگینامه حسین خسرو جردی fatemeh . R 0 355 ۳۰-۰۹-۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemeh . R
  زندگینامه میخائیل برمن fatemeh . R 0 305 ۳۰-۰۹-۹۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemeh . R

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
fatemeh . R (۳۰-۰۹-۹۴, ۰۷:۳۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان