۲۴-۰۸-۹۱، ۱۱:۰۵ ب.ظ
دستمال های کاغذی
نوازش گراشک های بی پایانم
بی بهانه!عاشقانه
برروی چشم های نیمه جانم
هرازگاهی دستی می گیرد دستم را
جدامی شود عاقبت ناخوداگاه
به فراموشی کشیده می شوم
روزی ازروز ها ایا!
منی که درسکوت وهرشب وبی راهی
هوای گریستن دارد!این شب تنهایی...
نوازش گراشک های بی پایانم
بی بهانه!عاشقانه
برروی چشم های نیمه جانم
هرازگاهی دستی می گیرد دستم را
جدامی شود عاقبت ناخوداگاه
به فراموشی کشیده می شوم
روزی ازروز ها ایا!
منی که درسکوت وهرشب وبی راهی
هوای گریستن دارد!این شب تنهایی...