امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سرانجام خانه «نیما» چه می‌شود؟
#1
Rainbow 
باید اقداماتی عاجل درخصوص حفظ این اثر صورت گیرد شراگیم، پسر نیما: بدیهی است نام نیما در هیچ‌یک از اسناد نیامده ولی آیا این دلیل بر این است که پدرم اصلا صاحبخانه نبوده است؟

روزنامه شهروند: سرانجام دستوری رسمی برای رسیدگی به خانه نیما یوشیج صادر شد؛ آن هم دوماه و ١٧روز پس از خروج نام خانه پدر شعر نو از فهرست آثار ملی کشور. خانه پدر شعر نو در تهران از ١٦‌سال پیش ثبت‌ملی شده بود اما با شکایت مالک، دیوان عدالت اداری به خروج این اثر از ثبت ملی رأی داد. با این رأی بسیاری از دوستداران تاریخ، آثار ملی و فرهنگ ایران برای نجات خانه و جلوگیری از تخریب شبانه- آنچنان که همیشه پس از رأی دادگاه رخ می‌دهد- به تکاپو افتادند و بالاخره دیروز خبر آمد که معاون رئیس‌جمهوری، به معاون میراث‌فرهنگی کشور نامه نوشته و خواستار ساماندهی و رسیدگی به وضع خانه پدر شعر نو فارسی شده است.
با گذشت این مدت طولانی از رأی دیوان عدالت، اداره میراث فرهنگی استان تهران، موضوع را تا کمتر از دوهفته پیش پنهان کرده بود. این درحالی است که سازمان میراث فرهنگی که به‌عنوان نهاد متولی میراث تاریخی و فرهنگی کشور در سال‌های گذشته، به‌ویژه از سه‌سال پیش به وضع این خانه رسیدگی نکرد و خلاف آنچه انتظار می‌رفت که همچون خانه موزه سیمین و جلال که در چندقدمی آن است، موزه یا کتابخانه‌ای در خور باشد، به مخروبه متروکه‌ای برای رفت‌وآمد معتادان تبدیل شد. اوضاع تنها یادگار پدر شعر نو در تهران چنان شد که پیگیری‌های «شهروند» در هفته گذشته معلوم کرد که خریدارش قصد دارد آن را تبدیل به سفره‌خانه کند.
 
[عکس: 1558281_926.jpg]
ازطرف دیگر، درحالی‌ که رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل اداره میراث فرهنگی استان تهران در این مدت درباره این خبر سکوت کرده بود، سه روز پیش مجید مهدوی که مدیرعامل ایساکوی کیش که یکی از شرکت‌های ارایه‌دهنده قطعات یدکی خودرو بوده، در سمت مدیریت این نهاد قرار گرفت اما نبود هیچ واکنشی از سوی مدیر این اداره تا امروز ادامه پیدا کرده است. حالا فعالان میراث فرهنگی می‌گویند؛ این میان مدیران غیرمتخصص با قرارگرفتن در سمت‌های فرهنگی، به افول وضع بناهای تاریخی و واجد ارزش شهرها دامن زده‌اند.
دستور اقدام عاجل
روی خروجی سایت سازمان میراث فرهنگی حتی با وجود سروصدای خروج این خانه از فهرست ملی خبری نبود تا این‌که بالاخره دیروز، معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در نامه‌ای به معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی دستور رسیدگی به وضع خانه‌ «نیما یوشیج» را صادر کردند. در متن نامه علی‌اصغر مونسان خطاب به محمدحسن طالبیان، معاون میراث‌ فرهنگی آمده است:
 
«با توجه به اتفاقات اخیر درخصوص تهدید خانه نیما یوشیج و وظیفه روشن سازمان میراث ‌فرهنگی، صنایع ‌دستی و گردشگری در حفظ آثار تاریخی و فرهنگی، ضروری است اقداماتی عاجل درخصوص حفظ این اثر صورت گیرد. با عنایت به ثبت خانه نیما یوشیج در‌ سال ۱۳۸۰ از سوی سازمان میراث ‌فرهنگی به شماره ۴۶۰۳ در فهرست آثار ملی ایران، به‌رغم رأی اخیر دیوان عدالت اداری مبنی بر خروج اثر مذکور از این فهرست، این خانه همچنان از منظر کارشناسی واجد ارزش‌های ثبتی است؛ لذا از جنابعالی انتظار می‌رود از تمام امکانات و اختیارات قانونی و حقوقی بهره جسته و مانع هرگونه تخریب و آسیب به ارزش‌های این اثر شوید و در اسرع‌وقت نیز گزارش اقدامات انجام‌شده را به اینجانب اعلام کنید.»
خانه به نام همسر نیما بود
دادگاه اعلام کرده که هیچ سند مستدلی نیست که نشان دهد این خانه، خانه نیما بوده. اصل اتفاق این است؛ خانه زمانی که خانواده «علی اسفندیاری» (نیما یوشیج) ساکن آن بودند، به نام «عالیه جهانگیری» همسر نیما بود و واضح است که سندی به نام او پیدا نخواهد شد. این رأی از سوی دیگری هم قابل بررسی است که چرا پس از جنجال پیش‌آمده میراثی‌ها اعلام کردند که این خانه نه به دلیل داشتن معماری شاخص، بلکه به دلیل حضور پدر شعر نو به ثبت رسیده است.
 
به همین دلیل است که طبق گفته سپیده سیروس‌نیا، معاون میراث فرهنگی استان تهران- که تنها مسئولی بود که موضوع را خبری و درباره آن اظهارنظر کرد- در پرونده ثبت این خانه سندی نبوده، به جز تمام عکس‌هایی که نشان‌دهنده حضور این شاعر و خانواده‌اش و شاعران و هنرمندان دیگر در آن بوده و همین‌طور تمام یادداشت‌هایی که شواهدی از حضور آنان در خانه نبش کوچه رهبری‌اند؛ از نیما یوشیج، سیمین دانشور، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، فریدون مشیری، منوچهر آشتیانی، شهریار و...
 
[عکس: 1558282_149.jpg]
اخیرا منوچهر آشتیانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر فلسفه که خواهرزاده نیماست، در رد برخی تشکیک‌ها در صحت انتساب این خانه به نیما یوشیج به مهر گفته است: «در تعلق این منزل به نیما شکی نیست، اما پس از مرگش این منزل سرنوشت خوبی پیدا نکرد. مدتی پسرش، شراگیم در این منزل زندگی کرد و او هم درنهایت خانه را به قیمت ۱۰‌میلیون تومان فروخت و ماترک پدر را با خود به آمریکا برد. این ماترک شامل همه دست‌نویس‌های نیما بود از نثر و نظم که برخی از آنها هنوز هم منتشر نشده است. شراگیم در آمریکا تکه‌های این دست‌نویس‌ها را هم فروخت، تا این‌که به کمک آقای حدادعادل آنچه از آنها باقی مانده بود، به مبلغ ۵۰‌میلیون تومان خریداری شد و به ایران آورده شد.»
 
به گفته او وقتی نیما فوت کرد، او را در تهران و در امامزاده عبدالله دفن کردند و تا مدت‌ها مزارش محل رفت‌وآمد شاعران و برپایی مراسم‌های ادبی بود اما وقتی میراث فرهنگی وقت خانه یوش را محلی برای تجلیل از خاندان او قرار داد و پیکرش به یوش منتقل شد، در واقع نیما هم از انتفاع فرهنگی محروم شد و صدمه دید. با این اتفاق و تبدیل خانه یوش به موزه‌، منزل تهران دیگر از توجه خارج شد و مبدل به یک مخروبه شد و تمایلی هم برای تبدیلش به موزه وجود نداشت.
روایت شراگیم؛ خانه نیما به نام مادرم بود
شراگیم یوشیج، تنها فرزند نیما یوشیج و عالیه جهانگیری دیروز درباره خاطرات این خانه و اسناد حضور پدر شعر نو در این خانه به ایلنا چنین گفت: «نیما به اصرار جلال‌ آل‌احمد و سیمین خانم، زمینی که آنها پیدا کرده بودند و در کنار یک قبرستان قرار داشت، خرید. او با خرید آن زمین و وامی که عالیه خانم از بانک ملی قرض گرفت، توانست ساختمانی بسازد که تا اواسط ۱۳۲۷ طول کشید و اول زمستان و فصل سرما نیمه‌کاره ماند.»
او سرانجامِ این خانه و فروش آن را این‌طور وصف کرد: «عاقبت در یک زمستان سرد روز سیزدهم ماه‌ دی‌ سال ۱۳۳۸ پس از بازگشت از سفری که به یوش داشتیم، نیما دچار سرما‌خوردگی شدیدی شد که منجر به ذات‌الریه شد و پس از ١٣روز در بستر خاموش ماند و به دنبال او، عالیه خانم که خود از درد و رنج بیماری و درد مفاصل و مشکلات دیگر زندگی می‌نالید، در هفتم آذرماه ‌سال ۱۳۴۳، ٥‌سال بعد ازخاموشی نیما بیشتر دوام نیاورد و به سوی او شتافت و خاموش ماند. من ماندم و این همه کار و این همه خاطرات با آنها و بار سنگین آثار پدرم با این همه گرگ و به قول پدرم شارلاتان.
 
از طرفی قرض و بدهی به بانک مرا به ستوه آورده بود. بیکار هم شده بودم، چون مرا عمد بیکار کرده بودند. سنگینی عجیبی همراه با فشار ِ زندگی مرا وادار به کوچ و زندگی ده‌نشینی در یوش کرد. اقدام کردم به مراحل قانونی انحصار وراثت و انتقال سند خانه شمیران که به نام عالیه خانم بود. در ‌سال ۱۳۴۵ منزل را به سرهنگ بازنشسته‌ای که از مشهد آمده بود؛ به ۹۰هزارتومان فروختم که نیمی را بابت قرض بانک دادم و بقیه خرج مخارج انتقال سند و انتقال خانه در محضر و دلالی و غیره شد و به یوش کوچ کردم، چون تنها مکانی بود که من برای سکونتم داشتم. بدیهی است نام نیما در هیچ‌یک از اسناد نیامده، ولی آیا این دلیل بر این است که پدرم اصلا صاحبخانه نبوده و بهانه‌ای برای سودجویانی که امروز به طمع برج‌سازی و سودجویی منکر همه ‌چیز می‌شوند؟ مگر خانه یوش را از من نگرفتند و مگر سندی داشت که به نام نیما باشد؟»
 
[عکس: 1558283_304.jpg]
این‌طور که شراگیم گفته، نیما برای ساخت عمارتِ خانه پولی نداشته و به همین دلیل عالیه خانم مجبور شد وام بگیرد. این یک وام ۳۰ساله بود، چون عالیه خانم این وام را گرفته بود، تمام اسناد به نام او بوده و زمین هم به نام عالیه خانم خریداری شده بود. مسلم است که اسم نیما در هیچ‌کدام از اسناد نیست، ولی این دلیل بر این نمی‌شود که خانه مال نیما نبوده و در آن زندگی نکرده.
پسر نیما، خبر سفره‌خانه‌شدنِ خانه نیما را تکذیب کرد و گفت: «اینکه آقایی خود را به‌عنوان مالکِ آینده‌ خانه جا زده و گفته من می‌خواهم خانه نیما را سفره‌خانه کنم، همه دروغ است و من باور ندارم که چنین کسانی مالک آن خانه باشند. مالک خانه کسی جز آقای شریفی‌نیا نیست. هرکسی چنین قدرتی ندارد که بنایی را از ثبت ملی خارج کند. این یعنی تبانی.»
خانه نیما سفره‌خانه می‌شود؟
درحالی که هفته گذشته یکی از خریداران خانه نیما در گفت‌وگو با «شهروند» گفته بود که قصد دارد این خانه را پس از خریدن به قیمت ٨‌میلیارد تومان موقتا به سفره‌خانه تبدیل کند اما حامد سهرابی، وکیل ورثه و مالکان فعلی خانه نیما در تهران به مهر گفته است که موکلان او (صاحبان خانه) پیشنهاد این‌که خانه را مبدل به یک سفره‌خانه سنتی کنند را نپذیرفته‌اند و شأن این خانه را بالاتر از این دانسته‌اند.
او اضافه کرده: «موکلان من گرچه مایل به فروش ملک هستند اما برای این کار عجله‌ای ندارند و اصلا هم بحث تخریب ملک از سوی آنها مطرح نیست؛ کما این‌که به دلیل تبدیل‌شدن ملک به محلی برای جمع‌آوری نخاله‌ها و اخیرا محلی برای معتادان، تخریب آن نیز کار بسیار دشوار و پیچیده‌ای است.»
وکیل ورثه خانه نیما گفته که از ‌سال ۱۳۹۳ برای این خانه اقامه دعوا کرده است؛ خانه‌ای که به قول او «میراث فرهنگی تنها آن را ثبت کرده بود، بدون هیچ‌گونه اقدامی برای مرمت و نگهداری آن.» مالکان برای خانه «استعلام قانونی» گرفتند و کارشناس رسمی دادگستری هم تأیید کرد که «این ملک هیچ جنبه ویژه معماری و تاریخی ندارد. یک ملک است با معماری ساده دوران پهلوی دوم» این درحالی است که میراثی‌ها بارها تأکید کرده‌اند که این خانه به دلیل حضور نیما در آن ثبت‌ملی شده و نه برای بنا، اما به نظر می‌آید اشکالی در پرونده ثبت موضوع را آن‌طور که مسئولان پیش‌بینی می‌کردند، پیش نبرد.
از طرف دیگر علی‌محمد سعادتی، مدیر بافت و بناهای تاریخی شهر تهران با اشاره به ادعای خریدار خانه نیما یوشیج مبنی بر تغییر کاربری بنا به سفره‌خانه گفته است که «مالک هر فرد یا نهادی باشد، ملک کاربری غیرفرهنگی نخواهد داشت.» او خبر داده که با مالک فعلی برای توقف هرگونه تخریب و نوسازی رایزنی کرده است و درحال حاضر شهرداری و چند نهاد و سازمان علاقه‌مند درحال مذاکره با مالک برای تعیین تکلیف ملک هستند. سعادتی با اشاره به این‌که راه‌اندازی سفره‌خانه در بنای نیما یوشیج حتما در شأن این شاعر نیست و شرایط را از بد بدتر می‌کند، اضافه کرده است: «درحال حاضر تمام تلاش ما این است تا موضوع تخریب و نوسازی بنا را به تعویق بیندازیم و به رایزنی‌ها ادامه دهیم تا مجموعه‌هایی که امکان دارند؛ ازجمله شهرداری به این موضوع ورود کنند.»
٣٣٠‌میلیارد بدهی باشگاه‌ها یا ٦‌میلیارد خانه نیما؟
در روزهای گذشته در سکوت مسئولان میراث فرهنگی درباره تنها یادگار این شاعر ارزشمند در تهران، گروهی از هنرمندان و اهالی قلم دست به کار شدند و با امضای بیانیه‌ای خواستار حفظ خانه «نیما یوشیج» در تهران شدند و از شهردار تهران هم درخواست کمک کردند. دستور رئیس سازمان میراث فرهنگی در این بین، تنها دستور رسمی از سوی مسئولان میراث فرهنگی کشور درخصوص خانه نیما یوشیج بود که بالاخره پس از دوماه و ١٧روز صادر شد تا برای این خانه که مدت‌ها فراموش شده بود، کاری انجام شود.
 
[عکس: 1558284_794.jpg]
رأی قطعی دیوان عدالت اداری اعتراضات گسترده‌ای به همراه داشت که واکنش محمدرضا عبدالملکیان، دبیر نخستین کنگره شعر نو ایران یکی از آنها بود. او پویشی به راه انداخت که در آن تأکید می‌کرد: «اگر دستگاه‌های فرهنگی کشور و شهرداری برای حفظ این بنای ارزشمند ملی که متعلق به پدر شعر نو ایران است اقدامی نکنند، ٣٠‌هزار شاعر ثبت شده و مردم علاقه‌مند، پول خرید خانه را فراهم می‌کنند.» او اعتراضش را با این تعبیر به پایان برده بود که «ما شاعران خیلی اهل سردرآوردن از حساب و کتاب نیستیم اما ٣٣٠‌میلیارد تومانی که برای بدهی‌های دو باشگاه ورزشی پایتخت اختصاص داده شده، بیشتر است یا ٦‌میلیارد تومانی که برای حفظ و خرید خانه نیما نیاز است؟»
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مسجد مدفون شده در شن مرمت می‌شود *Zahra* 0 298 ۱۸-۱۲-۹۳، ۰۱:۱۱ ق.ظ
آخرین ارسال: *Zahra*

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
3 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
صنم بانو (۰۴-۱۱-۹۶, ۰۳:۲۵ ب.ظ)، Land star (۰۴-۱۱-۹۶, ۰۴:۱۴ ب.ظ)، taranomi (۰۴-۱۱-۹۶, ۰۸:۰۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان