امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سربازي !!!
#1
Rainbow 
خوشا روزی که من پنج ساله بودم
درون کوچه ها آواره بودم

چرا مادر مرا بیست ساله کردی
میان پادگان آواره کردی

دم دروازه شهر که رسیدم
صدای طبل و شیپور را شنیدم

به خود گفتم که این طبل نظام است
دو سال شخصی گری بر من حرام است

گروهبانان مرا بیچاره کردند
لباس شخصیم را پاره کردند

به خط کردند تراشیدند سرم را
لباس آشخوری کردند تنم را

لباس آشخوری رنگ زمین است
برادر غم مخور دنیا همین است

نگو خدمت بگو زندان هارون
که دل را در جوانی می کند خون

نگو خدمت بگو سرچشمه غم
نگهبانی زیاد مرخصی کم

مسلسل لوله خودکار دارد
گهی تک تیر گهی رگبار دارد

کلاغ پر می روم کاسه به دندان
برای خوردن یک لقمه نان

نوشتم نامه ای با برگ چایی
که هر وقت می خوری یادم بیایي

وقتي خوابم آمد
محبت های مادر یادم آمد

بمیرد آن که سربازی بنا کرد
تمام دختران را چشم به راه کرد

از آن روزی که سربازی بنا شد
ستم بر ما نشد بر دختران شد

گمان کردم که سربازی دو سال است
ندانستم که عمر یک جوان است...asna
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
خخخ حقشونه
پسرا تاسربازی نرن آدم نمیشن
دلم یك كلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدمها
من و آواز توكاها
من و یك رود
من و یك كلبه ی پر دود
من و چای و كتاب حافظ وخیام
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
(۰۲-۰۵-۹۶، ۰۹:۵۵ ب.ظ)*فاطمه* نوشته: خخخ حقشونه
پسرا تاسربازی نرن آدم نمیشن
بعیدمی دونم بعد از اونم آدم شنasnaasnaasna
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
من انقد دوس داشتم سربازی برمasna
کوفتتون شه asna
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
9 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۰۲-۰۵-۹۶, ۰۹:۳۴ ب.ظ)، صنم بانو (۰۴-۰۵-۹۶, ۱۰:۰۵ ق.ظ)، دخترشب (۰۲-۰۵-۹۶, ۱۱:۵۵ ب.ظ)، d.ali (۰۲-۰۵-۹۶, ۰۹:۳۲ ب.ظ)، Land star (۰۳-۰۵-۹۶, ۱۲:۳۱ ق.ظ)، •Vida• (۰۲-۰۵-۹۶, ۰۹:۳۱ ب.ظ)، taranomi (۰۳-۰۵-۹۶, ۱۱:۲۱ ق.ظ)، ♥فاطیما♥ (۰۲-۰۵-۹۶, ۰۹:۵۶ ب.ظ)، author (۰۷-۱۰-۹۶, ۱۲:۳۲ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان