امتیاز موضوع:
  • 5 رای - 4.2 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سلام برخيمه گاه حسين
حضرت محمد(ص) از نگاه بزرگان غیر مسلمان

گوته علاقه اش را به اسلام در مقاطع مختلف زندگی بروز داده است . نخستین جلوه این علاقه و گرایش به دوران جوانی گوته یعنی ۲۳سالگی او بازمی گردد که مدحی بسیار زیبا در وصف پیامبر گرامی اسلام می سراید. در ۷۰سالگی نیز آشکارا بیان می کند ، در این اندیشه است همه شبهای قدر را که قرآن در آن نازل شده است ، شب زنده داری کند.

شاید از همین روست که لئون تولستوی نویسنده شهیر روسی در نامه ای در پاسخ خانم یلنا یفسیماونا (واکیلاوا) مادری روسی (که درباره مسلمان شدن یکی از پسرانش سوال کرده بود) به تاریخ ۱۵ مارس ۱۹۰۹ نوشت در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار با ارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می‌کنند با تمام قلبم با آنها بوده هم فکر و به آنها تبریک می‌گویم.هم اینک کسی که این سطور را برای شما می‌نویسد یک مسیحی است و با این که به تعلیمات مسیحیت سالها عمل کرده ، اما باید بگویم که دین اسلام و تعلیمات محمدی با تمام خصوصیاتش و آن چنان که در ظاهر دیده می‌شود بسیار بسیار از مسیحیت کاملتر و باارزشتر می‌باشد… دین اسلام دور از مسایل غیر طبیعی است. در رأس آن حضرت محمد (ص) وجود دارد که در تعلیمات خود اساس تمام ادیان مقدس را در خود دارد و با خیلی از حقایق دین مسیحیت نیز همگامی و نزدیکی دارد. زیرا پایه ادیان الهی خداست. تعالیم ادیان نیز در جهت تشویق انسان‌ها در ایمان به خداست. بنابر این آنچه این تبلیغ و وظیفه را بهتر به انجام برساند احترام بیشتری خواهد داشت و آن دین اسلام است

یوهان ولفگانگ گوته (۱۸۳۸-۱۷۴۹) بزرگترین شاعر آلمانی که با آثار فراوان و ارزشمندش در ردیف بزرگترین شاعران جهان قرار گرفته چنان برخورد شگفت انگیز و جالبی با اسلام دارد  که شایسته است آن را به شیوه ای علمی و دقیق بررسی کنیم . علاقه گوته به اسلام علاقه ای درونی و خارج از قواعد معمولی است . گوته علاقه اش را به اسلام در مقاطع مختلف زندگی بروز داده است . نخستین جلوه این علاقه و گرایش به دوران جوانی گوته یعنی ۲۳سالگی او بازمی گردد که مدحی بسیار زیبا در وصف پیامبر گرامی اسلام می سراید. در ۷۰سالگی نیز آشکارا بیان می کند ، در این اندیشه است همه شبهای قدر را که قرآن در آن نازل شده است ، شب زنده داری کند و این فاصله زمانی ، یعنی بین ۲۳تا ۷۰سالگی دوره ای طولانی از زندگی گوته را شامل می شود که این شاعر آلمانی به شیوه های مختلف علاقه خود را به اسلام نشان می دهد. گرایش به اسلام در گوته بیش از هر چیز در دیوان شرقی نمود می یابد. این کتاب در کنار اثر بزرگ گوته ، فاوست ، از مهمترین آثار او به شمار می رود . یکی از ابیات شگفت انگیز دیوان ، بیتی است که شاعر در آن گمان این را که مسلمان است ، منتفی نمی داند. مطالعات قرآنی گوته در سال ۱۷۷۲ دستاوردی بزرگ برای او دارد، چراکه او انگیزه می یابد تا به تدوین نمایشنامه محمد بپردازد. اگرچه این نمایشنامه هرگز مجال اجرا نیافت ، اما در بخشی از این نمایشنامه که گوته آن را یادداشت کرده است ، می توان به مفاهیم زیبایی از اسلام و بنیانگذار این دین مبین در نزد گوته برخورد و از این رو بررسی این اثر برای دریافت بهتر رابطه گوته با اسلام بسیار راهگشاست . در این نمایشنامه به نمونه هایی برمی خوریم که دلایل و چگونگی علاقه شخصی گوته را نسبت به اسلام نشان می دهد. در این میان ، دو جلوه نمودی بیشتر دارند: نخست شخصیت حضرت محمد (ص) و دوم تعالیم حیات بخش اسلام که گوته به سبب این دو جلوه ، علاقه ای درونی نسبت به اسلام می یابد.یکی از بخشهای زیبای این نمایشنامه “نغمه محمد”نام دارد. این شعر مکالمه ای میان علی (ع) و فاطمه (س) است . گوته این شعر را بهار سال ۱۷۷۳ می سراید چرا که او تا این زمان کتابهای بسیاری درباره حضرت محمد (ص) مطالعه کرده بود. گوته در این شعر شخصیت بنیانگذار دین اسلام را به مثابه رهبر معنوی بشریت تصویر می کند و برای بیان بهتر موضوع از تمثیل سیلی عظیم و آبی فراوان بهره می جوید، تا بدان وسیله آغاز حرکت او را از نقطه های کوچک تا رسیدن به قدرت معنوی بزرگ بهتر بیان کند
به جز این دو نویسنده و متفکر تاریخ ، بسیاری از دانشمندان و فضلاء و اندیشمندان غیرمسلمان به شخصیت والای پیامبر گرامی اسلام اذعان داشته اند . از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد
لئون تولستوی، نویسنده و فیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سرمشق رهبران بزرگ سیاسی در جهان بوده است ، علاوه بر نامه ای که در بالا آمد ، در کتاب” اسلام و عرب” دکتر گوستاو لوبون صفحات ۱۵۴ و ۱۵۹ ، نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام دارد.
وی که سرمشق افرادی همچون گاندی بوده ، چنین می گوید: «شخص شخیص پیامبر اسلام سزاوار همه گونه احترام و اکرام می باشد. شریعت پیغمبر اسلام بعلت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد

واشنگتن ایروینگ ، نویسنده و کنسول آمریکا در اسپانیا در کتاب
 Mohammad and his successors  مینویسد: تمام آیات قرآن محکم و پرمعنی می باشد و از روی شعور نوشته شده است. بنابراین سندی که باعث تسلی قلب خودمان در دست باشد، نداریم
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
کارل مارکس، فیلسوف ، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل در قرن ۱۹ با درک عمیق از شخصیت پیامبر عظیم الشأن اسلام چنین اظهار می دارد: «محمد مردی بود که… از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابر این او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد ، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.”به نقل از کتاب” محمد عند علماء الغرب”، ص۱۰۱
مهاتما گاندی ، در کتاب” اسلام شناسی غرب” صفحه ۳۶ می نویسد: حیات شخص پیامبر اسلام بنوبه خود نشانه و سرمشق بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب است
جواهر لعل نهرو نیز در کتاب” نگاهی به تاریخ جهان” می گوید: مذهبی که پیامبر اسلام تبلیغ می کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری، مورد استقبال توده های کشورهای مجاور شد
ولتر فرانسوی ،  در کتاب اسلام از نظر ولتر صفحه ۲۸ و ۵۳ گفته است: حضرت محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد
پیرسیمون لاپلاس،منجم و ریاضیدان معروف فرانسوی قرون ۱۸ و ۱۹میلادی که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرد، در مورد دین مبین اسلام چنین اظهارنظر نموده است
گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین حضرت محمد(ص) و تعالیم او ، دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف می کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش ، بزرگ و با ارزش بوده  و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیمبه نقل از مجله مکتب اسلام اردیبهشت ۵۲ صفحه۶۹
 پرفسور ارنست هگل، یکی از بزرگترین و پرنفوذترین فلاسفه آلمانی الاصل قرن۱۹ در کتاب “زندگانی محمد” نوشته توماس کارلایل صفحه ۴۸ می گوید: «اسلامیت طرح خیلی جدید و در “عین حال، طرح غیرمخدوش و بسیار عالی توحید می باشد
هربرت جرج ولز،  نویسنده و محقق انگلیسی در کتاب “سرمایه ” می نویسد: «اسلام تنها دینی است که هر بشر شرافتمند می تواند بداشتن آن افتخار ورزد… تنها دینی است که من دریافته ام و بارها گفته ام که از سر خلقت آگاه است و با راز آفرینش آشنا و همه جا با تمدن “.همراه است، دین اسلام می باشد
جورج برنارد شاو ،بزرگترین نویسنده انگلستان بعد از شکسپیر که افکارش در زمینه مذهب، علم،اقتصاد، خانواده و هنر اثر عمیقی بر روی مخاطبین خود داشته ، در رابطه با شخصیت والای پیامبر بزرگ اسلام چنین می گوید: من همیشه نسبت به دین محمد(ص) بواسطه خاصیت زنده بودن شگفت آورش نهایت احترام را داشته ام. بنظر من،  اسلام تنها دینی است که دارای آنچنان خاصیتی است که می تواند تغییرات گوناگون را بخود جذب کند و خود را با اشکال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دین حضرت محمد(ص) چنین پیش بینی کرده ام که کیش او برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود. همانطوری که در اروپای امروز هم پذیرش آن آغاز شده است.من معتقدم که اگر مردی مانند پیامبر اسلام فرمانروایی مطلق جهان عصر جدید را احراز ».کند طوری در حل مسائل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر بشدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.
ا
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
ادوارد گیبن، بزرگترین مورخ انگلستان در قرن ۱۸ میلادی و نویسنده مشهور “تاریخ سقوط امپراطوری روم” درباره قرآن چنین می نویسد: «از اقیانوس اطلس تا کنار رود گنگ (در هندوستان) قرآن نه فقط قانون فقهی شناخته شده است بلکه قانون اساسی شامل رویه قضایی و نظامات مدنی و جزایی حاوی قوانینی است که تمام عملیات و امور مالی بشر را اداره می کند و همه این امور که به موجب احکام ثابت ولایتغیری انجام می شود ناشی از اراده خداست. بعبارت دیگر قرآن دستور عمومی و قانون اساسی مسلمین و دستوری است شامل مجموعه قوانین دینی، اجتماعی، مدنی، نظامی، قضایی، جنایی، جزایی، و همچنین مجموعه قوانین از تکالیف زندگی روزانه تا تشریفات دینی اعم از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومی تا حقوق فردی تا منافع عمومی و از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب و مکافات این جهان تا عذاب و مکافات جهان آینده، همه را در بردارد.»
به نقل از کتاب “عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن” صفحه ۷۲
پروفسور ویل دورانت ،مورخ و نویسنده آمریکایی (۱۸۸۵-۱۹۸۱) که میلیونها نفر در جهان،  آثار او را مطالعه می کنند ، در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین اظهارنظر می کند:اگربه میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم ، باید بگوئیم که حضرت محمد(ص) از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا بتاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد«ص» از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آئینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور بوجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.
اینها تنها بخشی از اظهار نظرات متفکرین و اندیشمندان غرب درباره رسول مکرم اسلام است .

[عکس: Daily-sun_Al-Masjid_an-Nabibi_picture.jpg]
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
امام حسن (ع)از نظر دیگران
. پیامبر اکرم (ص)
شیفتگی و علاقه زیاد پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) به اندازه ای بود که در زمان زندگانی ایشان، همه مردم جایگاه وارسته امام حسن(ع) را می شناختند. پیامبر بسیار می فرمود: «حسن از من و من از اویم. هر کس او را دوست بدارد، خدا دوستش خواهد داشت». پیامبر(ص) همواره امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را بر دوش خود سوار می کرد و می فرمود: «به خدا قسم شما دو نفر (حسن و حسین) را گرامی می دارم، زیرا خدا شما را گرامی داشته است».
و نیز همواره می فرمود: «حسن (ع) گل خوشبوی من است». و می فرمود: «پروردگارا! من او را دوست دارم، پس تو هم او را و هر که او را دوست دارد، دوست بدار». و نیز می فرمود: «هر که مرا دوست دارد، باید او را دوست بدارد».
ابراز محبت پیامبر(ص) نسبت به امام حسن(ع) تا جایی بود که همواره مردم او را در آغوش پیامبر می دیدند. گاهی که پیامبر بالای منبر مشغول سخنرانی بودند. با دیدن امام حسن(ع) سخنانشان را قطع می کرد و از منبر به پایین می آمد. سپس او را در آغوش می گرفت و به او محبت و مهرورزی می کرد. همواره او را می بوسید و سه مرتبه این سخن را تکرار می کرد: «خداوندا! من او را دوست دارم و هر که او را دوست بدارد نیز دوست خواهم داشت».
روزی در نماز جماعت، پیامبر(ص) به سجده رفت و سجده را طولانی کرد تا جایی که بعضی از نمازگزاران شگفت زده شدند. وقتی نماز تمام شد، از ایشان پرسیدند: «ای رسول خدا، سجده را به اندازه ای طولانی کردید که ما فکر کردیم در سجده بر شما وحی نازل شده است». پیامبر(ص) فرمود: «خیر! وحی بر من نازل نشد، ولی فرزندم حسن(ع) بر دوش من رفته بود و من می خواستم او خود پایین بیاید. از همین رو، صبر کردم و سجده ام طولانی شد».
این ابراز محبت تا جایی بود که گاه تعجب دیگران را بر می انگیخت و از خود می پرسیدند چرا پیامبر(ص) این اندازه حسن(ع) و برادرش حسین(ع) را دوست می دارد. این در حالی است که پیامبر جز حسن و حسین(ع)، نوه های دیگری نیز داشتند، ولی به آن ها این اندازه علاقه نشان نمی دادند! پیامبر(ص) در پاسخ پرسش کنندگان می فرمود: «این دو (حسن و حسین(ع)) دو گل خوشبوی من در دنیا هستند». بارها در کوچه های
مدینه پیامبر(ص) را می دیدند که حسن(ع) را بر دوش راست و حسین(ع) را بر دوش چپ خود سوار کرده بود. ابوبکر حضرت را دید و گفت: «ای رسول خدا! بردن هر دوی آن ها برای شما دشوار است. یکی از آن ها را به من بدهید». پیامبر(ص) فرمود: «هم مرکب آن ها مرکب خوبی است و هم خود این دو خوب سوارکارانی هستند. البته پدرشان از این دو بهتر و برتر است». سپس فرمود: «ای مسلمانان! آیا شما را به کسی که جدّ و جدّه اش بهترین مردم اند، سفارش بکنم!» گفتند: «آری!» پیامبر(ص) فرمود: «حسن و حسین(ع) که جدشان آخرین پیامبران و جده شان حضرت خدیجه(س) دختر خویلد بانوی زنان بهشت است». دوباره فرمود: «بگویم چه کسی پدر و مادرش بهترین بندگان خدا هستند؟» گفتند: «بلی!» فرمود: «حسن و حسین(ع) که پدرشان علی بن ابی طالب و مادرشان فاطمه(س) دختر پیامبر است». باز پرسید: «آیا شما را به کسی که عمه و عمویشان بهترین مردم هستند سفارش بکنم؟» گفتند: «بلی یا رسول الله!» فرمود: «حسن و حسین(ع) عمویشان جعفر بن ابی طالب و عمه شان امّ هانی دختر ابی طالب است». سپس پرسید: «آی مردم! آیا می خواهید بدانید خاله و دایی چه کسانی از همه بهترند؟» عرض کردند: «بلی! فرمود: «حسن و حسین(ع) دایی شان قاسم پسر رسول خدا و خاله شان زینب دختر رسول خداست».
آن گاه دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوندا! تو می دانی که حسن و حسین(ع) بهشتی اند. پدرشان در بهشت، مادرشان در بهشت، جد و جده شان در بهشت، عمه و عمویشان در بهشت و خاله و دایی شان در بهشت هستند. پس هر کس آن دو را دوست دارد، بهشتی و هر کس دوست داران آن ها را هم دوست بدارد، بهشتی است». نوشته اند روزی حضرت زهرا(س) مشغول پختن غذا بود که پیامبر(ص) به خانه ایشان آمد و با فاطمه(س) مشغول صحبت شد. علی(ع) نیز در گوشه ای کنار حسین(ع) خوابیده بود. در این هنگام، حسن(ع) بیدار شد و به پیامبر(ص) گفت: «پدر! تشنه ام». حضرت او را در آغوش گرفت و کنار شترش که شیرده بود برد. سپس شیر آن را دوشید و خواست به او بنوشاند که حسین(ع) نیز بیدار شد و ابراز تشنگی کرد. پیامبر(ص) فرمود: «فرزندم! برادرت از تو بزرگ تر است و پیش از تو از من آب خواسته است. نخست به او شیر بنوشانم»، ولی حسین خردسال (ع) نیز، کودکانه درخواست آب کرد. در این حال، فاطمه(س) عرض کرد: «پدر! گویا حسن (ع) را بیش تر از حسین(ع) دوست می دارید؟» پیامبر(ص) فرمود: «خیر! هر دوی آن ها نزد من یکسان اند، ولی اول حسن(ع) در خواست آب کرده است. دخترم! من و تو این دو و آن کسی که خوابیده (علی(ع)) در بهشت در یک مرتبه و در یک جایگاه خواهیم بود». گاه در حالی که پیامبر(ص) خطبه می خواند، از منبر بالا می رفت و برگردن آن حضرت سوار می شد و پاها ی خود را روی دوش پیامبر(ص) آویزان می کرد؛ به گونه ای که برق خلخال پای او دیده می شد. پیامبر(ص) هم چنان به خطبه اش ادامه می داد تا این که از منبر پایین می آمد.
2. امیرالمؤمنین علی (ع)
گاه پیش می آمد که امام علی(ع) دستور می داد که امام حسن(ع) در حضور خود به قضاوت بپردازد. سپس با دیدن تیزهوشی و تیز بینی امام حسن(ع) در مسایل، وی را با پیامبران الهی(ع) می سنجید و می فرمود: «ای مردم! پسرم حسن می داند همان چیزی را که خدا به سلیمان بن داود آموخته بود».
3. امام حسین (ع)
پس از شهادت امام مجتبی(ع)، امام حسین(ع) هر شب جمعه بر مزار او می رفت و این گونه با برادر سخن می گفت: «چگونه سر و بدن خود را خوشبو کنم در حالی که بدن تو در زیر خاک است. چگونه از دنیا بهره گیرم در حالی که هر آنچه به تو نزدیک است نزد من محبوب است. هر گاه کبوتری بانگ زند و باد شمال و جنوب به وزش در آید، بر تو خواهم گریست. تا وقتی بر درخت های حجاز شاخه ای جوانه می زند چشمانم از اشک بر تو خشک نخواهد شد. گریه ام طولانی و اشکم جاری است که تو از من دوری و مزارت نزدیک و غریب. دیواره های قبر تو را در برگرفته که هر کس زیر خاک است غریب است. او که رفته خوشحال و اینکه مانده غمگین است. غارت زده آن کسی نیست که دارایی اش را به تاراج برده اند، غارت زده کسی است که برادرش را زیر خاک پوشانده است».
4. امام صادق (ع)
امام صادق(ع) درباره جایگاه امام مجتبی(ع) فرمود: «حسن بن علی(ع) عابدترین و زاهدترین و برترین فرد روزگار خود بود. هنگامی که به حج می رفت با پای پیاده می رفت و حتی بارها با پای برهنه از مدینه به سوی مکه روانه می شد. به هنگام یادِ مرگ و قبر و برانگیخته شدن در روز رستاخیز و به دست گرفتن نامه اعمال به سختی می گریست. هر گاه سخن از گذشتن از صراط و عرضه اعمال به خداوند به بیان می آمد، آن چنان ناله می زد که همگان برای حال او نگران می شدند. وقتی به نماز به پا می خاست در برابر پروردگار می ایستاد، تمام بدنش از ترس خدا می لرزید. آن گاه که یاد بهشت و جهنم می افتاد نگرانی عجیبی سراپایش را فرا می گرفت و به سان انسان عقرب گزیده ناله می کرد و به خود می پیچید. از خدا بهشت را می خواست و از جهنمش دوری می گزید. اعمال و رفتار او به گونه ای بود که هر بیننده ای را به یاد خدا می انداخت. سخنی راست، درست و شیوا داشت. هر گاه قرآن، مؤمنان را خطاب می کرد که «یا اَیهّا الَذین آمنوا...» پاسخ می گفت: «لَبیک اللّهم لَبیک».
5 . محمد بن حنفیه
وی پس از شهادت امام حسن مجتبی(ع) بر مزار ایشان، حاضر می شد و با اندوه می گفت: «خدای تو را رحمت کند، ای ابامحمد! همان گونه که زندگانی ات سبب سربلندی و افتخار ما بود، شهادتت نیز به همان اندازه سنگین و کمرشکن بود. چه روح بزرگواری داشتی و چه پربرکت بود. آن بدن که کفن او را در برگرفت. آری! چگونه چنین نباشد که تو فرزند هدایت بودی و هم پیمان پرهیزکاری. در دامن اسلام پرورش یافته بودی و از سینه ایمان شیر نوشیده بودی. تو آن همه پیشینه درخشان و مراتب بزرگ را به نام خود رقم زدی...».
6. عبدالله بن عباس
هر گاه ابن عباس می دید که امام حسن یا امام حسین(ع) می خواهند بر مرکب خود سوار شوند، جلو می رفت و رکاب ایشان را می گرفت و پارچه روی مرکب و لباس امام را می تکاند و آنان را بدرقه می کرد. «مدارک بن زیاد» با دیدن این صحنه، او را سرزنش کرد، ولی ابن عباس با تندی گفت: «ای نادان و بی خرد! هیچ می دانی اینان کیستند؟! اینان فرزندان رسول خدایند! آیا این نعمت خدا نیست که بر من ارزانی شده است تا رکاب آن دو بزرگوار را بگیرم و بر مرکب سوارشان سازم و لباس شان را مرتب نمایم».
7. انس بن مالک
انس ابن مالک نیز درباره امام حسن(ع) گفته است: «کسی به پیامبر(ص) شبیه تر از حسن بن علی(ع) نبود».
8 . عایشه
عایشه می گفت: «هر کس می خواهد رسول خدا(ص) را ببیند به این پسر نگاه کند». او می گفت: «رسول خدا(ص) را می دیدم که حسن(ع) را به سینه می چسبانید و می فرمود: «بار خدایا، این پسر من است. او را دوست دارم. تو نیز او را دوست بدار و هر کسی که او را دوست می دارد، دوست خود بدار».
9. ابوهریره
ابوهریره می گفت: «هر گاه حسن بن علی(ع) را می دیدم، اشک از دیدگانم سرازیر می شد؛ زیرا روزی او را دیدم که می دوید و خود را در دامان رسول خدا(ص) می انداخت. در آن حال، رسول خدا او را در آغوش می فشرد و در دهان حسن(ع) می فرمود: خدایا من او را دوست دارم و نیز هر که او را دوست بدارد، دوست دارم»
10. سعد بن ابی وقاص
سعد می گوید: «نزد رسول خدا بودم و حسن و حسین(ع) در پیش روی او بازی می کردند. عرض کردم ای رسول خدا! آیا این دو را دوست می داری؟ فرمود: چگونه این دو را دوست نداشته باشم که این ها گلهای خوشبوی من در دنیا هستند و من آن ها را می بویم».
11. ابوبکر
ابوبکر درباره امام حسن و امام حسین(ع) گفته است: «حسن و حسین(ع) را دیدم، در حالی که رسول خدا(ص) نماز می خواند و آن دو بر پشت پیامبر(ص) سوار شده بودند. رسول خدا آن دو را با دست خود نگه داشت و آنان را به آهستگی بر زمین گذارد که برخیزند و آنان به راحتی بر زمین ایستادند. وقتی نمازش به پایان رسید، آن دو را در دامان خود نشانید و نوازش کرد و فرمود: «این دو پسر، دو گل خوش بوی من در این دنیایند».
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
[عکس: 04.jpg]

[عکس: 345384.jpg]

سخت است نوه ی پیامبر باشی و روبروی قبر پدر بزرگت ،شریف ترین مرد عرب، نجات دهنده ی اعر اب از پلیدی و شرک و .....جنازه ات تیر باران شود
سخت است ....
چه کشیدند  ان روز حسین(ع) و عباس علی(ع) ؟ چه کشیدند؟
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
السلام علیک یا رسول الله
[عکس: 28101959313884925187.jpg]

[عکس: ___wwwshiapicsir_20090823_1712187544.jpg]
و محمد رفت
اخرین پیام اور پروردگار امتش را یتیم کرد
محمد رفت
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
وصف حال ما در کنار حرم اقا امام رضا(ع)


آمده‌ام،
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجا درماندگان
دور مران از در و راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
رضاجان
[عکس: Imam-Reza-Shrine-3.jpg]
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
با پایان ماه صفر و اغاز ماه ربیع الاول سیاهی ها کنار می رود
خیمه گاه مادی امام حسین در این انجمن و دیگر جاهای جهان برچیده می شود
اما منش حسین(ع)
یاد امام حسین و. یارانش
عزت و شرف
ایثار
جوانمردی
ایمان
خدادوستی و خدا پرستی
شهادت
و....
و.....
و....
و....
و...
همچنان ادامه دارد

[عکس: gal9.jpg]
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  سلام بر حسین(ع) d.ali 19 540 ۲۹-۰۶-۹۷، ۰۱:۱۶ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
Bug چرا شیعیان پس از سلام نماز سه بار الله اکبر می گویند؟ صنم بانو 0 135 ۰۵-۰۹-۹۶، ۰۸:۳۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  امام حسين عليـــه السـلام فرمود. !!Tina!! 2 167 ۰۹-۰۷-۹۶، ۰۴:۰۰ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
31 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۱-۰۷-۹۵, ۱۱:۰۹ ق.ظ)، sadaf (۲۰-۰۷-۹۶, ۰۹:۰۶ ب.ظ)، زینب سلطان (۰۴-۰۷-۹۶, ۰۳:۴۶ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۹-۰۷-۹۶, ۱۲:۳۲ ق.ظ)، مامان زهرا (۰۱-۰۸-۹۵, ۰۷:۱۴ ب.ظ)، نويد (۲۸-۰۸-۹۵, ۰۸:۲۸ ب.ظ)، • Niha • (۲۹-۰۸-۹۵, ۰۸:۲۰ ب.ظ)، deli67 (۲۱-۰۷-۹۵, ۱۰:۴۶ ق.ظ)، آیداموسوی (۱۸-۰۷-۹۵, ۰۸:۱۰ ب.ظ)، avapars (۱۸-۰۸-۹۶, ۱۲:۳۰ ق.ظ)، صنم بانو (۲۸-۰۸-۹۶, ۱۰:۴۷ ب.ظ)، Mina..h (۱۴-۰۷-۹۵, ۰۶:۳۹ ب.ظ)، ثـمین (۱۲-۰۹-۹۵, ۱۰:۴۶ ق.ظ)، maryamix (۲۲-۰۷-۹۵, ۰۹:۲۹ ب.ظ)، دخترشب (۱۶-۰۸-۹۶, ۱۲:۴۲ ق.ظ)، AsαNα (۲۷-۰۸-۹۵, ۰۴:۴۷ ب.ظ)، ft.samadi (۲۷-۰۷-۹۵, ۰۳:۵۸ ب.ظ)، _AYNAZ_ (۱۶-۰۸-۹۵, ۰۶:۴۵ ب.ظ)، فاطمه۲۷ (۲۰-۰۸-۹۵, ۱۱:۱۷ ب.ظ)، d.ali (۲۹-۰۶-۹۷, ۱۱:۱۷ ق.ظ)، * م .عباس زاده* (۲۱-۰۸-۹۵, ۱۲:۳۴ ق.ظ)، roz1375 (۰۸-۰۸-۹۵, ۱۱:۰۳ ب.ظ)، دختربهار (۰۸-۰۷-۹۶, ۰۶:۰۸ ب.ظ)، !!Tina!! (۲۷-۰۸-۹۶, ۰۳:۰۶ ب.ظ)، taranomi (۲۸-۰۸-۹۶, ۰۹:۳۵ ب.ظ)، بهار نارنج (۰۳-۰۸-۹۶, ۰۷:۱۶ ب.ظ)، ♥فاطیما♥ (۲۴-۰۷-۹۶, ۰۲:۴۶ ب.ظ)، لیلی مجنون (۰۲-۰۷-۹۶, ۰۶:۳۰ ب.ظ)، QaseDak (۱۸-۰۷-۹۶, ۰۹:۰۳ ب.ظ)، دختر ستاره (۰۸-۰۸-۹۶, ۱۲:۵۱ ب.ظ)، دهقانی (۲۷-۰۸-۹۶, ۰۲:۴۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان