امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قرآن و شهاب سنگ
#1
به نام ویاد حق
قرآن و شهاب سنگ
[عکس: Meteor_a.jpg]

پرسش:
شهاب از نظر علمی، شیء فضایی است که با سطح اتمسفر زمین برخورد می کند. این برخورد باعث می شود سطحش در اثر اصطکاک داغ و باعث دیده شدن شود. این اجرام ممکن است در اثر انفجار ستاره ها به طرفی حرکت کنند و نهایتا به زمین برسند.
اما از منظر قرآن، این اجرام از طرف فرشته ها به طرف جن هایی که قصد استراق سمع دارند پرتاب می شوند.
با توجه به آیات سوره جن، آیا شهاب سنگ ها فقط از زمان تولد تا مرگ پیامبر اسلام بوده اند؟! از طرفی با توجه به تعریف شهاب سنگ از نظر علمی، اگر آن تعریف را با بیان قرآن کنار هم بگذاریم، آیا نتیجه اش این نیست که بارگاه الهی در همین نزدیکی است؟


پاسخ:
برخی آیات مرتبط:
«وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»؛ و اين كه ما آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوىّ و تيرهاى شهاب يافتيم. و اين كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مى ‏نشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مى ‏يابد.(1)
«وَ حَفِظْنَاهَا مِن كلُ‏ِّ شَيْطَنٍ رَّجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْترَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ مُّبِين‏»؛ و آن را از هر شيطان رانده شده ‏اى حفظ كرديم؛ مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مى ‏كند (و مى ‏راند).(2)
«وَ حِفْظًا مِّن كلُ‏ِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ‏ وَ يُقْذَفُونَ مِن كلُ‏ِّ جَانِب... إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ ثَاقِب‏‏»؛ تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم. آن ها نمى ‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مى ‏گيرند ... مگر آن ها كه در لحظه ‏اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديک شوند، كه «شهاب ثاقب» آن ها را تعقيب مى ‏كند.(3)

بیان تفسیری:
نظریه اول:
برخی از مفسران خصوصا مفسران قدیمی، شهاب را همان شهاب سنگ دانسته اند، در حالی مفسران معاصر با توجه به پیشرفت علم و دانش، دیگر شهاب را مادی و فیزیکی نمی دانند و آن را تمثیل و کنایه دانسته اند.
به بیان دیگر، مفسران قدیمی طبق دانش قدیم، آسمان را همین آسمان دنیا و شهاب را نیز همین شهاب سنگ دانسته اند، ولی مفسران معاصر با توجه به رشد علم و دانش، اشکال هایی بر این برداشت داشته و آن را معنوی دانسته اند، یعنی مراد از آسمان را عالم ملکوت و مراد از شهاب را چهره‏ هاى درخشان و الگوها و رهبرانى می دانند که حقايق را از وسوسه‏ هاى شيطان حفظ كرده و هر گاه شيطان صفتى وسوسه ‏اى نمايد، با استدلال و منطق محكم بر او هجوم آورده و بدعت و التقاط و وسوسه‏ هاى او را با شهاب علم و برهانِ اهل ذكر، محو مى ‏كنند.
علامه طباطبایی چنین می آورد:
مفسرين براى اين كه مسأله "استراق سمع" شيطان ها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوى شيطان ها با شهاب ‏ها تيراندازى مى ‏شود، بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مى ‏رسد توجيهاتى ذكر كرده‏ اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از:
افلاكى كه محيط به زمين هستند، و گروه ‏هايى از ملائكه در آن افلاک منزل دارند، و آن افلاک در و ديوارى دارند كه هيچ چيز نمى ‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان باشد، و اين كه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهاب ها به دست گرفته و در كمين شيطان ها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديک بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها به سوى آن ها تيراندازى كنند و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مى‏ رسد.
و ليكن امروز بطلان اين حرف ها به خوبى روشن شده است؛ ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمان ها دارد نبوده باشد.(4)

نظریه دوم:
مشهور مفسران معاصر، این تعابیر را کنایی و اشاره به امور معنوی می دانند، نه مادی و فیزیکی.
علامه طباطبایی (ره) برداشت مادی و ظاهری از این آیات را باطل و مردود دانسته و این تعابیر را کنایی می داند. ایشان چنین می آورد:
اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى ‏شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آن چه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»(5). اين گونه مثل ها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب.
بنا بر اين: مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى ‏تر از افق عالَم مُلک و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالى ‏تر و بلندتر از زمين ماست.
و مراد از نزديک شدن شيطان ها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهاب ها قرار گرفتن، اين است كه شيطان ها مى ‏خواهند به عالم فرشتگان نزديک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى ‏سازند.
و يا مراد اين است كه شيطان ها خود را به حق نزديک مى ‏كنند، تا آن را با تلبيس ‏ها و نيرنگ هاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند؛ و ملائكه رشته ‏هاى ايشان را پنبه مى ‏كنند، و حق صريح را هويدا مى ‏سازند، تا همه به تلبيس آن ها پى برده، حق را حق ببينند، و باطل را باطل‏.(6)

بیانی دیگر:
در تفسیر نمونه، آمده است:
1. كلمه «سماء» (آسمان) در بسيارى از آيات قرآن به معنى همين آسمان مادى است در حالى كه در بعضى ديگر از آيات قطعا به معنى آسمان معنوى و مقام بالا است؛ لذا آسمان هم در مفهوم مادى آن استعمال می شود و هم در مفهوم معنوى آن.

2. «نجوم» (ستارگان) نيز يک مفهوم مادى دارد كه همين ستارگانى هستند كه در آسمان ديده مى‏ شوند، و يک مفهوم معنوى كه اشاره به دانشمندان و شخصيت هايى است كه روشنى بخش جوامع انسانى هستند.

3. از روايات متعددى كه در تفسير آيات مورد بحث وارد شده استفاده مى‏ شود كه ممنوع شدن شياطين از صعود به آسمان ها و رانده شدنشان بوسيله نجوم هنگام تولد پيامبر بود، و از بعضى از آن ها استفاده مى ‏شود كه به هنگام تولد عيسى تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پيامبر بطور كامل ممنوع گشتند.

بنا بر این؛ با قرائن و شواهدی كه ذكر كرديم به نظر مى ‏رسد كه منظور از آسمان، آسمان حق و حقيقت است، و شياطين همان وسوسه ‏گران هستند كه مى ‏كوشند به اين آسمان راه يابند و استراق سمع كنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب يعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نيرومند قلمشان آن ها را به عقب مى ‏رانند و طرد مى ‏كنند.

ولى قرآن درياى بيكران است و ممكن است دانشمندان آينده در زمينه اين آيات به حقايق تازه ‏اى دست يابند كه امروز به آن دست نيافته ‏ايم.(7)


نظریه سوم:

این نظریه قائل است هر کدام از دو دیدگاه پیش (نگاه مادی داشتن به شهاب سنگ و یا نگاه معنوی و کنایی داشتن) تنها بخشی از حقیقت را بیان نموده اند نه تمام آن را.

نظر به آیات مورد بحث به وضوح نشان می دهد که در این آیات شریفه هم از آسمان مادی سخن گفته شده، هم از آسمان های مجرّد و غیر مادی. لذا طرفداران هر دو نظر برای تأیید ادعای خود از همین آیات شاهد آورده و حقیقتاً برای هر دو نظر نیز شاهد وجود داشت.

پس دو نظر قبلی در مقابل یکدیگر نیستند بلکه باید آن دو را در ضمن نظر سومی جمع نمود.

شیاطین جن، اطلاعات مربوط به تقدیرات را از ملاء اعلی و عالم ملکوت می گیرند، اما این کار وقتی برایشان امکان پذیر می باشد که بتوانند به طبقات بالای جوّ راه یابند و در چنان محیطی فنون خود را به کار گیرند. و اکنون قادر به چنین کاری نیستند مگر با پذیرش خطر اصابت شهاب سنگ ها.

توضیح: شهاب سنگ های مادی نیز حقیقتی در عالم ملکوت دارند و تدبیر آن ها به دست ملائک می باشد. و قوانین علمی حاکم بر عالم چیزی نیستند جز ظهور دنیاییِ سبک کار ملائک عالم ملکوت، که در زبان قرآن کریم از این قوانین با عنوان سنت های الهی یاد می شود.

پس آن گاه که شیاطین به آسمان مادی صعود می کنند که با ترفندهای خاص خود از ملکوت آسمان کسب اطلاع نمایند، مورد اصابت شهاب سنگ های موجود در فضا قرار می گیرند؛ و چون این شهاب های مادی بند به ملکوت خویش می باشند و ظهور دنیایی آن ها هستند، لذا همان گونه که رجم و سنگسار شدن شیاطین را می توان به شهاب های مادی نسبت داد، می توان آن را به حقیقت ملکوتی این شهاب ها هم نسبت داد. چرا که نسبت ملکوت به ناسوت (طبیعت) مثل نسبت روح است به بدن.

پس همان گونه که تا روح اراده نکند بدن کاری نمی کند؛ و کار بدن نشان از فعل روح دارد، بین ملکوت شهاب سنگ ها و وجود مادی آن ها نیز چنین رابطه ای وجود دارد.

البته روشن است که کار شهاب ملکوتی در عالم ماده، طبق قوانین خاص همین عالم خواهد بود؛ همان گونه که کار غیر فیزیکی روح، به هنگام ظهور در بدن مادی، طبق قواعد عالم ماده ظاهر می گردد.


مطلب دیگر؛

بعثت پیامبران الهی موجب محدود شدن شیاطین و نیز بر هم زننده نقشه های آنان می شود.

شیاطین قبل از بعثت پیامبران، آزادی های بیشتری داشته اند.

بنابر این، مبعوث شدن پیامبران الهی، هم آثار تشریعی دارد (آوردن دستورات و تعالیم الهی برای هدایت انس و جن)، و هم آثار تکوینی دارد (مانند عدم امکان نفوذ شیاطین به آسمان ها و ملکوت)

شیاطین از ورود به آسمان ها و ملکوت، ممنوع شده اند لذا نمی توانند به ملکوت آسمان وارد شوند؛ و اگر اقدامی هم در این زمینه انجام دهند، توسط شهاب ها، رانده شده و دور می شوند.

از جمله «فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا» استفاده می شود قبل از نزول قرآن كريم و بعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اين چنين نبوده، هر وقت افرادى از جن می خواستند استراق سمع نمايند و به عالم قدس و ملكوت و فرشتگان نزديک شده و يا تماس بگيرند، مانع و رادعى نبوده، می توانستند حوادث بزرگ و مهم و غير مهم جهانى را از نزديک شدن به فرشتگان بفهمند.(8)

جنيان به يک حادثه آسمانى برخورده ‏اند، حادثه‏ اى جديد كه مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبياء (صلی الله علیه و آله) رخ داده، و آن عبارت از اين است كه با بعثت آن جناب، جنيان از تلقى اخبار غيبى آسمانى و استراق سمع براى به دست آوردن آن ممنوع شده‏ اند.(9)

بنابر این، ممنوعیت کامل ورود شیاطین به ملکوت آسمان ها، از زمان تولد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به بعد بوده است، نه این که از زمان قبل تا زمان ولادت بوده است.

در ظاهر آیات دلیلی بر زمان ممنوعیت شیاطین برای نفوذ به آسمان ها بیان نشده است، بلکه این مطلب مستند روایی دارد. در روایت آمده که شیاطین می توانستند به آسمان های هفتگانه ورود نمایند ولی با ولادت حضرت عیسی (علیه السلام) از ورود به سه آسمان محروم شده و فقط می توانستند به چهار آسمان وارد شوند ولی پس از ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از ورود به چهار آسمان دیگر (یعنی همه آسمان های هفت گانه) محروم شدند.(10)

نکته: تفسیر کنایی و معنوی، چون اصلا ناظر به این شهاب سنگ مادی نیست، دیگر زمانی هم برای پیدایش شهاب سنگ تعیین نمی کند؛ بر خلاف تفسیر مادی که می گوید از زمان تولد پیامبر اسلام به بعد، بوسیله همین شهاب سنگ ها، شیاطین دیگر نمی توانند به آسمان ها ورود کنند. که می تواند این سؤال پیش بیاید که مگر قبل از آن شهاب سنگ نبوده که مانع ورود شیاطین به آسمان ها بشود؟! مگر شهاب سنگ از آن زمان ایجاد شده که دیگر شیاطین نتوانستند به آسمان بروند؟!

البته می توان در مقابل این سخن چنین گفت: قرآن می فرماید ما به وسیله شهاب ها مانع از آن می شویم که شیاطین وارد آسمان شوند، نه این که ما شهاب ها را فقط برای این می فرستیم که شیاطین را از آسمان برانند.


مطلبی دیگر؛

برخی از این اشکال ها (مانند تعیین مکان برای بارگاه الهی) ناشی از آن است که ما خدا را هم از دید انسانی و مادی می نگریم و به همین خاطر محدودیت های انسانی را به او نیز نسبت می دهیم .در حالی که چون دایره دید انسان محدود می باشد و نمی تواند همه عوالم را با هم ببیند برای او مُلکی و ملکوتی، به صورت دو عالم جدا و متمایز، متصور است.

در حالی که برای خدا مُلک و ملکوت یکسان است. به همین خاطر آیات قرآنی هم عالم مُلک و هم از عالم ملکوت صحبت می کند. آن جا که می فرماید: «وَ لَقَدْ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ...» که مقصود از «السماء الدنیا» آسمان مادی نزدیک ما و عالم مُلک می باشد. اما در ادامه که می فرماید: «وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطینِ» بر طبق نظر مفسران عالم ملکوت را اراده کرده است.

به بیان دیگر؛ همه موجودات عالم مُلک، یک حقیقت ملکوتی نیز دارند؛ یعنی هر چیزی در این عالم، از یک حیث، صورت مُلکی و از یک حیث، صورت ملکوتی دارد. شهاب سنگ مادی نیز یک صورت ملکوتی دارد که آن به شیاطین می خورد.

لذا همین صور مُلکی یک حقایق ملکوتی دارند و این آیات، همه به صور مُلکی و هم به صور ملکوتی اشاره می فرماید تا بفهماند هر چیزی در این عالم است، حقیقت ملکوتی دارد.

به بیان سوم؛ عالم ملکوت یا عالم مثال، باطن و حقیقت عالم ماده است. لذا هر چه در عالم ماده وجود دارد، حقیقت غیر مادی آن در عالم ملکوت می باشد؛ و از آن جا است که در زمان و مکان خاص خود در عالم ماده ظاهر می شود.


نکته: همه این اقوال، احتمالی است و نمی توان یکی را بطور قطعی ادعا نمود و دیگران را بطور قطعی باطل دانست.

چه بسا با پیشرفت علم و دانش، ابعاد بیشتری از این موضوع کشف و روشن شود.


_________

(1) جن: 72/ 8و9.
(2) حجر: 15/ 17و18.
(3) صافات: 37/ 7و8.
(4) محمد حسین طباطبایی، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏17، ص 186و187.
(5) عنکبوت: 29/ 43.
(6) ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 187.
(7) ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏11، ص 47-51.
(8) حسینی همدانی، انوار درخشان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏17، ص 120.
(9) ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 66.
(10) بحرانی، البرهان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 333؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 5.
[highlight=#fafafa]
[/highlight]
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه قرآن nza3380 0 131 ۳۰-۱۲-۹۵، ۰۵:۱۲ ق.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  حادثه ی غدیر در قرآن! nza3380 1 283 ۳۰-۰۶-۹۵، ۰۹:۱۵ ق.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم
  طرح شبهه:آیا آیات قرآن درباره کوه ها باهم تعارض دارند؟ nza3380 3 372 ۲۶-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۱ ق.ظ
آخرین ارسال: nza3380

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
6 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۶-۰۵-۹۵, ۱۲:۵۵ ب.ظ)، نويد (۲۶-۰۵-۹۵, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، خانوم معلم (۲۶-۰۵-۹۵, ۰۵:۱۵ ب.ظ)، nza3380 (۲۸-۰۵-۹۵, ۱۰:۳۷ ب.ظ)، #*Ralya*# (۲۶-۰۵-۹۵, ۰۱:۳۵ ق.ظ)، دخترشب (۲۶-۰۵-۹۵, ۰۱:۴۰ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان