امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
متني زيبا و خواندني در گفتگو با حضرت آدم !
#1
--------------------------------------------------------------------------------

نامت چه بود؟
آدم

فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟
بهشت پاك

اینك محل سكونت؟
زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است

قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
در كار كشت امیدم

شاكی تو ؟
خدا

نام وكیل ؟
آن هم خدا

جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین
!!!!
حكمت؟
تبعید در زمین

همدست در گناه؟
حوای آشنا

ترسیده ای؟
كمی

ز چه؟
كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی

كه؟
گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...

ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

دلتنگ گشته ای ؟
زیاد

برای كه؟
تنها خدا

آورده ای سند؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشك

داری تو ضامنی؟
بلی

چه كسی ؟
تنها كسم خدا

در آ خرین دفاع؟
می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

حکایت من ، حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود همسفر نداشت
زخم داشت اما ننالید گریه کرد اما اشک نریخت .
حکایت من ، حکایت چوپان بی گله .
 و ساربان بی شتر است ...
حکایت کسی که پر از فریاد بود .......
اما سکوت کرد ...
پاسخ
سپاس شده توسط: آرزو
#2
جالب بود

سَر بِه سَر من نَذارید ادمـــــــــــــــــــــآ ....



پارتیِم خداستــــــــــــــــــــ ـــــــــــِِِِِ

پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
مرسی خیلی قشنگ بود
بچه فال فروشی را پرسیدم چه میکنی؟
گفت به ان هایی که در امروز خود مانده اند فردا می فروشم.

[عکس: treeswing.gif]
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
نامت چه بود ؟!آدم


فرزند ؟!من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت


محل تولد ؟!بهشت پاك


اینك محل سكونت ؟!زمین خاك


آن چیست بر گرده نهادی ؟!امانت است



قدت ؟!روزی چنان بلند كه همسایه خدا، اینك به قدر سایه بختم به روی خاك



اعضاء خانواده ؟!حوای خوب و پاك، قابیل خشمناك، هابیل زیر خاك



روز تولدت ؟!روز جمعه، به گمانم روز عشق


رنگت ؟!اینك فقط سیاه، ز شرم چنان گناه


چشمت ؟!رنگی به رنگ بارش باران، كه ببارد ز آسمان


وزنت ؟!نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست ... نه آنچنان وزین كه ننشینم بر این خاك



جنست ؟!نیمی مرا ز خاك، نیمی دگر خدا


شغلت ؟!دركار كشت امیدم


شاكی تو ؟!خدا


نام وكیل ؟!آن هم خدا


جرمت ؟!یك سیب از درخت وسوسه


تنها همین ؟!همین !!!


حكمت ؟!تبعید در زمین


همدست در گناه ؟!حوای آشنا


ترسیده ای ؟!كمی


ز چه ؟!كه شوم اسیر خاك


آیا كسی به ملاقاتت آمده ؟!بلی


كه ؟!گاهی فقط خدا



داری گلایه ای ؟!دیگر گلایه نه!، ولی ...


ولی چه ؟!حكمی چنین؛ آن هم به یك گناه!؟


دلتنگ گشته ای ؟!خیلی زیاد


برای كه ؟!تنها خدا


آورده ای سند ؟!بلی


چه ؟!دو قطره اشك


داری تو ضامنی ؟! بلی


چه كسی ؟! تنها كسم خداست


در آخرین دفاع ؟!می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا gggm
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
تنها به یک گناهzapsmara
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
بسیار زیبا بودmara
اگه زندگیت ته کشید
بشین با ته دیگش حال کن
هی نشین بگو به اخرش رسیدم...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  آدم گریه کنه یا بخنده ! sadaf 0 123 ۰۹-۰۹-۹۹، ۰۳:۴۵ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  کشتی حضرت نوح در کوه [color=#ff0000]تخت[/color] سلیمان مازندران!! نیـایــش 0 77 ۰۴-۰۹-۹۷، ۰۴:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: نیـایــش
  «عمرسعد» آدم عجیبی‌ست!!! !!Tina!! 0 147 ۰۹-۰۷-۹۶، ۱۰:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۱۰-۰۴-۹۴, ۰۳:۳۱ ب.ظ)، v.a.y (۱۰-۰۴-۹۴, ۰۷:۰۳ ب.ظ)، نويد (۱۰-۰۴-۹۴, ۰۸:۰۸ ب.ظ)، SilentCity (۱۰-۰۴-۹۴, ۰۶:۴۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان