امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
متن ترانه - سیاوش قمیشی
#1
بارون

تو بارون رسیدی با چشمای خیست
با دستای گرمِ ستاره نویست
تو بارون رسیدی، ترانه رها شُد
شبِ کهنه کوچید، جهان مالِ ما شُد
من از تو شکفتم، من از تو رسیدم
یه دنیای تازه، تو چشم تو دیدم

تو بارون که رفتی، شبم زیرُ رو شُد!
یه بغضِ شکسته رفیقِ گلو شد!
تو بارون که رفتی، دلِ باغ چه پژمرد!
تمامِ وجودم تو آیینه خط خورد!

هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم غصه داره، دلم بی قراره
نه شب عاشقانه س، نه رؤیا قشنگه
دلم بی تو خونه، دلم بی تو تنگه
یه فانوسِ مُرده تو برقِ چشامه
بدونِ تو حسرت همیشه باهامه

تو بارون که رفتی، شبم زیرُ رو شُد!
یه بغضِ شکسته رفیقِ گلو شد!
تو بارون که رفتی، دلِ باغ چه پژمرد!
تمامِ وجودم تو آیینه خط خورد
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
بی سرزمين تر از باد

صورت عکس تو آلبوم خیسه
دوباره خاطرتو بوسیدم
این سوال بی جواب رو از خودم
تا حالا هزار دفعه پرسیدم
با کدوم ترانه باز جون میگیره
نبض اون حنجره ي فیروزه
میدونم بدون تو فردای من
رنگ خاکستریه دیروزه

تن تشنه مثل خورشید
بی سرزمینتر از باد
كولي تراز ترانه
بی پرده مثل فریاد

تنهاتر از سکوتم
روشنتر از ستاره
عاشقتر از همیشه
با من بخون دوباره



پلکای پنجره رو وا ميکنم
تو کوچه زمزمه مهتاب
همه پنجره ها خاموشن
انگار این کوچه خلوت خوابه

بی صدا اسمتو فریاد میزنم
هق هقم حنجره مو میبنده
دوباره دستای نا مرئی شب
پلکای پنجره مو میبنده
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
لعنت

من برای تو میخونم
هنوز از اینور دیوار
هرجای گریه که هستی
خاطره هاتو نگهدار
تو نمیدونی عزیزم
حال روزگار ما رو
توی ذهن آینه بشمار
تک تک حادثه ها رو

خورشیدو از ما گرفتن
شکر شب ستاره پیداست
از نگاه ما جرقه
صد تا فانوسه یه رویاست
من برای تو میخونم
بهترین ترانه هارو
دل دیوارو بلرزون
تازه کن خلوت مارو
هم غصه بخون با من
تو این قفس بی مرز
لعنت به چراغ سرخ
لعنت به چراغ سبز
هم غصه بخون با من
تو این قفس بی مرز
لعنت به چراغ سرخ
لعنت به چراغ سبز

من برای تو میخونم
هنوز از اینور دیوار
هرجای گریه که هستی
خاطره هاتو نگهدار
تو نمیدونی عزیزم
حال روزگار ما رو
توی ذهن آینه بشمار
تک تک حادثه ها رو

خورشیدو از ما گرفتن
شکر شب ستاره پیداست
از نگاه ما جرقه
صد تا فانوسه یه رویاست
من برای تو میخونم
بهترین ترانه هارو
دل دیوارو بلرزون
تازه کن خلوت مارو
هم غصه بخون با من
تو این قفس بی مرز
لعنت به چراغ سرخ
لعنت به چراغ سبز
هم غصه بخون با من
تو این قفس بی مرز
لعنت به چراغ سرخ
لعنت به چراغ سبز

هم غصه بخون با من
تو این قفس بی مرز
لعنت به چراغ سرخ
لعنت به چراغ سبز
هم غصه بخون با من
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
پرسه

بارونو دوست دارم هنوز
چون تو رو یادم میاره
حس میکنم پیش منی
وقتی که بارون میباره
بارونو دوست دارم هنوز
بدون چتر و سرپناه
وقتی که حرفای دلم
جا میگیرند توی یه آه

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون
شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون

بارونو دوست داشتی یه روز
تو خلوت پیاده رو
پرسه پاییزی ما
مرداد داغ دست تو
بارونو دوست داشتی یه روز
عزیز هم پرسه ي من
بیا دوباره پا به پام
تو کوچه ها قدم بزن

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون
شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
عسل بانو

عسل بانو هنوزم پيش مايی
اگرچه دست تو تو دست من نیست
هنوزم با توام تا آخرين شعر
نگو وقتی واسه عاشق شدن نيست
حالا هرجا که هستی باورم کن
بدون با یاد تو تنهاترينم
هنوزم زير رگبار ترانه
کنار خاطرات تو ميشينم

عسل بانو عسل گيسو عسل چشم
منو ياد خودم بنداز دوباره
بذار از ابر سنگين نگاهم
بازم بارون دلتنگی بباره

تو رفتی بی من اما من دوباره
دارم از تو برای تو میخونم
سکوت لحظه های تلخو بشکن
نذار اینجا تکو تنها بمونم

عسل بانو هنوزم پیش مایی
اگرچه دست تو تو دست من نیست
هنوزم با توام تا آخرین شعر
نگو وقتی واسه عاشق شدن نیست
حالا هرجا که هستی باورم کن
بدون با یاد تو تنهاترینم
هنوزم زیر رگبار ترانه
کنار خاطرات تو میشینم

عسل بانو عسل گیسو عسل چشم
منو یاد خودم بنداز دوباره
بذار از ابر سنگین نگاهم
بازم بارون دلتنگی بباره

حالا هرجا که هستی باورم کن
بدون با یاد تو تنهاترینم
هنوزم زیر رگبار ترانه
کنار خاطرات تو میشینم

تو رفتی بی من اما من دوباره
دارم از تو برای تو میخونم
سکوت لحظه های تلخو بشکن
نذار اینجا تکو تنها بمونم
نذار اینجا تکو تنها بمونم
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
اگه تو بری

مگه می شه یه پرنده
بمونه بی آب و دونه
مگه می شه که قناری
توی بغض آواز بخونه
اگه تو بری ز پیشم
من همون قناری می شم
که تو بغض و گریه هاشم
میگه میخوام با تو باشم
مگه میشه که ستاره
توی آسمون نباشه
یا گلی به خاطراتم
عطر یاد تو نپاشه
اگه تو بری ز پیشم
من همون ستاره می شم
که تو هفتا آسمونم
نمی خوام بی تو بمونم

مگه می شه ماهیا رو
بگیریم از آب چشمه
یا گلای باغ عشقو
بزاریم یه عمری تشنه
اگه تو بری ز پیشم
من همون ماهیه می شم
که بدون آب و دریا
میمیرم بی کس و تنها
مگه میشه گلدونا رو
بذاریم تو حسرت آب
یا شب قشنگ عاشق
بمونه بی نور مهتاب
اگه بری ز پیشم
من همون گلدونه می شم
که واسه یه قطره آب
می کشم حسرت توی خواب

مگه می شه یه پرنده
بمونه بی آب و دونه
مگه می شه که قناری
توی بغض آواز بخونه
اگه تو بری ز پیشم
من همون قناری می شم
که تو بغض و گریه هاشم
میگه می خوام با تو باشم
مگه می شه که ستاره
توی آسمون نباشه
یا گلی به خاطراتم
عطر یاد تو نپاشه

اگه تو بری ز پیشم
من همون ستاره می شم
که تو هفتا آسمونم
نمی خوام بی تو بمونم
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
دریای مغرب

اشکای یخیمو پاک کن
درای قلبتو وا کن
صدای قلبمو بشنو
من چه کردم با دل تو
کاشکی تو لحظه ي آخر
عشقو تو نگام میخوندی
قلب تو صدامو نشنید
نشنید
نشنید
رفتی با غریبه موندی

اگه یک روز بگم از این حکایت
که به تو کردم عادت
دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت
رفاقت
اگه یک شب برسم به حقایق
میشم خدای عاشق
میگم رازمو به ستاره ي دریای مغرب
دریای مغرب

اگه یک روز بگم از این حکایت
که به تو کردم عادت
دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت
رفاقت

اشکای یخیمو پاک کن
درای قلبتو وا کن
صدای قلبمو بشنو
من چه کردم با دل تو


اگه یک روز بگم از این حکایت
که به تو کردم عادت
دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت
اگه یک شب برسم به حقایق
میشم خدای عاشق
میگم رازمو به ستاره دریای مغرب
دریای مغرب
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
نفس بکش

من و مزرعه یه عمر ه
چشم براهه یه بهاریم
زیر شلاق زمستون
ضربه ها رو میشماریم

توی این شب غیر گريه
کار دیگه ای نداریم
هرکی خوابه خوش به حالش
ما به بیداری دچاریم

تن این مزرعه خشک
تشنه ي بزره دوبارست
شب پر از حظور تلخ
جای خالی ستارست
مزرعه دزدیدنی نیست
فردا میلاد بهاره
دیگه اين مزرعه هرگز
ترسی از خزون نداره

نفس بکش نفس بکش
اینجا نفس غنیمته
توی سکوت مزرعه
صدای تو یه نعمته
نفس بکش


من و مزرعه یه عمره
چشم براهه یه بهاریم
زیر شلاق زمستون
ضربه ها رو میشماریم
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
تاک

تو یه تاک قد کشیده
پا گرفتی روی سینه ام
واسه پا گرفتن تو
عمریه که من زمینم
راز قد کشیدنت رو
عمریه دارم میبینم
داری میرسی بخورشید
ولی من بازم همینم
میزنن چوب زیر ساقهات،
واسه لحظه های رستن
ریختن آب زیر پاها ت
هی منو شستن و شستن
توي سرما و تو گرما،
واسه تو نجاتم عمری
تو هجوم باد وحشی،
سپر بلاتم عمری

آدما هجوم آوردن،
برگای سبزتو بردن
توی پاییز و زمستون
ساقه تو به من سپردن
سنگینیت رو سینه من،
سایهتم نصیب مردم
میوه هاتم آخر سر
که میشن قسمت هر خم

نه دیگه پا میشم این بار،
خالی از هر شک و تردید
میرم اون بالا ها مغرور،
تا بشینم جای خورشید
تن به سایه ها نمیدم
بسه هر چی سختی دیدم
انقدر زجر کشیدم
تا به آرزوم رسیدم
بذار آدما بدونن
میشه بیهوده نپوسید
میشه خورشید شد و تابید
میشه آسمونو بوسید
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
فردا

يه عمري بد آوردي و از چشم دنيا ديدي
هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
اما اين شب تار عاقبتش سفيده
نگو كه تنها موندي و تو اين شهر غريبه
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير سادگيته
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگيته
اون قهرها و بهونههات اشكاي روي گونههات
كه از چشات چكيدنو بارون شدن تو لحظههات
يه غريبه تو اون چشا كه سرده و نه آشنا
نداره حرف تازهاي تا بشكنه مهر لبات
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگيته

يه عمري بد آوردي و از چشم دنيا ديدي
هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
اما اين شب تار عاقبتش سفيده
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگيته
آره فردا شروع تازه باقي زندگيته

يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگيته
فردا شروع تازه باقي زندگيته
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي



پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  متن اهنگ! هویدا مهرزاد 15 375 ۱۵-۰۳-۰، ۰۶:۱۱ ب.ظ
آخرین ارسال: هویدا مهرزاد
Lightbulb متن آهنگ فرشته ی تاریکی سرنای را 0 5,111 ۱۱-۰۴-۹۴، ۰۳:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: سرنای را

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
khorshid (۱۰-۰۶-۹۵, ۰۴:۳۲ ب.ظ)، Hamraz.77 (۱۹-۰۸-۹۵, ۰۸:۲۷ ق.ظ)، دختر ماه (۲۳-۰۴-۹۸, ۰۹:۲۷ ق.ظ)، نیلوفرآبی (۰۱-۰۹-۹۹, ۰۱:۵۱ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان