برسیم به حکایت ساخت فیلم «عطش» و پاسخ شما به ادعای ساخته شدن این فیلم را که توسط آقای جعفری مطرح شد بشنویم.
- من از وقتی گفتگوی آقای جعفری را خواندم از طرف نزدیکان و عوامل خود فیلم با این درخواست مواجه شدم که جواب این فرد را برای ثبت در تاریخ بدهم وگرنه اصلا این فرد در حدی نیست که بخواهم به او جواب بدهم. کسی که آمده دفتر من و به من التماس کرده که با او کار کنم حالا گفته است که شنیدم فرح بخش آدم خوبی است! تو اصلا کی هستی که بخواهی درباره من صحبت کنی؟ وای به حال من که روزی آدمی مثل جعفری بخواهد از من تعریف کند.
ما قاسم جعفری را اصلا نمی شناختیم تا این که یک روز به دفتر ما آمد و یک فیلمنامه به نام «لحظه گرگ و میش» را به ما فروخت که ما اصلا هیچ وقت آن را نخواندیم! ما امتیاز فیلم «گروگان» (اصغر هاشمی) را که آقای مطلبی فیلمنامه اش را نوشته بود ساختیم و اسم قاسم جعفری و یک نفر دیگر - یوسف رضا رئیسی - را هم به عنوان نویسنده زدیم. این که این فرد ادعا کرده فیلمنامه «گروگان» را به شریک ما خانم منیژه حکمت فروخته اصلا صحت ندارد.
در تمام این سال ها فقط من و آقای علیخانی در پویافیلم بودیم. از همین جا مشخص است که این آدم دروغ می گوید و طوری این دروغ را راحت و عادی بیان مین کند که خودش هم باورش می شود. او ذاتا آدم دروغگویی است. بعد از این اتفاق این آقا هر چند وقت یک بار به دفتر ما می آمد و می گفت من عاشق دفتر شما هستم و ... یک فیلمی هم ساخت در این حد فاصل به نام «ماه مهربان» که به زور من و آقای علیخانی را برد فارابی تا فیلم را ببینیم و من هم گفتم این چه افتضاحی است که ساخته ای!
رفت و آمدهای این آقا به دفتر ما ادامه داشت تا این که در اردیبهشت سال 81 ما در تنکابن مشغول ساخت فیلم «رز زرد» (داریوش فرهنگ) بودیم که به من تلفن کرد و گفت در تلویزیون ممنوع الکار شده ام و می خواهم با شما یک فیلم کار کنم. گفتم من که الان شمال هستم، وقتی برگشتم با هم صحبت می کنیم. ولی آمد شمال و یک فیلمنامه به ما داد به نام «خواب برفی» و برگشت تهران.
فیلمبرداری «رز زرد» تمام شد و من درگیر اسباب کشی منزل بودم که یک روز آمد و دوباره اصرار کرد که این فیلم را بسازیم و در ادامه گفت من در ساخت فیلم هم شراکت می کنم. جعفری می دانست که ارشاد به او مجوز فیلم نمی دهد و مین خواست به اعتبار من مجوز ساخت بگیرد و به من گفت حیات و ممات من در ساخت این فیلم است.
او در تمام فیلم هایش، هم شکایت اخلاقی داشته و هم شکایت مالی. سر فیلم «قاصدک» با ابوالفضل پورعرب درگیر شد و با وساطت من قضیه حل شد. از خانم کیان افشار هم که در فیلم آخرش «عین شین قاف» بازی کرده است می توانید درباره این فرد و شخصیتش سوال کنید. پنجه بسیاری از بازیگران سینم ا در صورت ایشان جا انداخته است.
در نهایت به ارشاد رفتیم و مجوز ساخت «خواب برفی» را گرفتیم. من از همان روز پیمان معادی را هم آوردم و هر کاری می کردیم می دیدیم فیلمنامه این کار جواب نمی دهد. از طرفی جعفری گفته بود 30 میلیون هم سرمایه می آورم تا در 20 درصد فیلم شراکت داشته باشد و ما هم به رغم این که تا به حال با کسی شراکت نداشته ایم، اما قبول کردیم ولی هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاد و ایشان پولی پرداخت نکرد. سرانجام تصمیم گرفتیم قصه دیگری را به نام «عطش» با طرحی از خودم که آقای پیمان معادی نوشته بود بسازیم.
در زمان نوشتن فیلمنامه جدید جعفری چون تعادل عصبی نداشت هر روز با یکی از عوامل ف6یلم دچار تنش می شد. یک روز به فرهاد آئیش (بازیگردان فیلم) توهین و روز دیگر به پیمان معادی فحاشی می کرد. او را کنار کشیدم و گفتم این فیلم صاحب دارد و حق ندارد این برخوردها را سر صحنه داشته باشد. شروع کرد به خودش رکیک ترین فحش ها را دادن! او را آرام کردم و گفتنم فعلا در مرحله پیش تولید هستیم و خواستم قضیه همانجا تمام شود. فیلمبرداری شروع شد و در همان سه چهار روز اول به اصغر نعیمی دستیار فیلم گفت از فردا سر صحنه نیا!
دیدم به هیچ شکلی نمی شود با این آدم کنار آمد و او مدام سر هر مسئله ای به عوامل مختلف فحاشی می کند و برخلاف رویه ای که در تمام این سال ها داشتم و در حین فیلمبرداری از آبدارچی گرفته تا عوامل بالاتر کسی را حتی اگر ضعیف بود تغییر ندادم، مجبور شدم او را کنار بگذارم و چون هیچ کارگردان دیگری حاضر به قبول کار نبود، تصمیم گرفتم خودم فیلم را کارگردانی کنم.
این آدم بعد از این که او را کنار گذاشتیم خواهش کرد که آبرویش را نبریم. اما رفت و همه جا دروغ گفت. ادعا کرده است که 85 درصد فیلم را او ساخته است، در حالی که اگر همه فیلم های جعفری را جمع کنید یک سکانس مثل «عطش» نمی توانید پیدا کنید. از طرف دیگر پشت صحنه های فیلم موجود است که من آنها را منتشر خواهم کرد. چطور یک آدم در چهار روز می تواند 85 درصد یک فیلم را بسازد؟
البته از همان چهار روز هم دو روز آن تکرار کردم! زمانی که ایشان را کنار گذاشتم فیلم پشت صحنه موجود است. همه خوشحال شدند، چون جعفری موجود غیرقابل تحملی است.
یک چیز دیگر هم بگویم. فکر می کنید چرا گفتگوی شماره قبل شما با قاسم جعفری را کیهان منعکس می کند؟ چون قاسم جعفری و حسین شریعتمداری دو روی یک سکه اند. آقای شریعتمداری و جعفری هر دو از یک قماش و سمبل ابتذال اند. معنی واقعی ابتذال فرهنگی که می گویند این دو نفر هستند. اصلا جدای از بحث فیلم «عطش»، شما ببینید این آدم چه ادعاهای عجیبی کرده است؟ اصلا کیارستمی تو را حساب می کرد که حالا بخواهد با تو بنشیند و حرف بزند؟
من ضرغامی و لاریجانی را از نزدیک می شناسم. اصلا تو را به دفترشان راه نمی دهند. این جمله من خیلی مهم است که تمام افرادی که با او کار کردند، از او ناراضی بودند و به همین خاطر است که امروز به عنوان یک عنصر نامطلوب از سینم ا حذف شده است. کسی در سینم ا و تلویزیون نیست که با او کار کرده باشد و در آخر کارشان به زد و خورد نکشیده باشد.