نور ان دی ای (تجربه نزدیک به مرگ 1)

[!!Tina!!]

نور ان دی ای (تجربه نزدیک به مرگ 1) به نام یگانه هستی بخش

سلام دوستان عزیز
این تاپیک بر اساس مصاحبه ای که با "رنه جرگنسن" بنیانگذار نور ان دی ای که تجربه نزدیک به مرگ داشتند ، نوشته شده است ...
امیدوارم که مورد توجه شما قرار گیرد ....

[!!Tina!!]

مصاحبه با رنه جرگنسن از دانمارک ، بنیانگذار "نور ان دی ای" ، سازمانی غیر انتفاعی که به ارائه اطلاعات و تحقیقات در مورد تجربیات نزدیک به مرگ (ان دی ای) با مردم می پردازد .
در سال 2000 آقای جرگنسن بدن خود را ترک کرد و به بعد دیگر گام نهاد که این رویداد تجربه عمیقی برای او بود . او در آنجا با نوری درخشان دیدار کرد که کل وجود او را سرشار از عشقی بیکران و لایتناهی نمود .

آقای جرگنسن :

من یک تاجر معمولی و البته کمی خودخواه ، و خودشیفته و البته نمونه ای از فرهنگ مدرن بودم ، تا اینکه به هندوستان سفر کردم ، و در آنجا از نظر معنوی به بیداری رسیدم . من تجربه بسیار عمیقی داشتم که زندگی ام و دیدگاهم نسبت به زندگی را تغییر داد . از آن پس ، جهت زندگی من تغییر کرد ، و در مسیر معنوی گام نهادم . و پس از تجربه آن ، تجربه نزدیک به مرگ ، دریافتم که در واقع به تجربه عرفانی خودم بسیار شبیه بوده است .

پس از آن رنه جرگنسن الهام گرفت که در مورد علم ، دین ، فلسفه و پدیده تجربیات نزدیک به مرگ به تحقیقات بیشتری دست بزند .
او بر اساس تحقیقات خود سه کتاب در مورد ان دی ای ها نوشته که عبارتند از : "بیداری پس از زندگی " ، "پس از 90 دقیقه در بهشت" و "نور خداوند" .
او همچنین پیوسته به انجام سخنرانی های عمومی ، و مصاحبه می پردازد .

[!!Tina!!]

حالا در مورد رویدادی در هندوستان که زندگی آقای جرگنسن را تغییر داد ، بیشتر می شنویم .
شما به تجربه عرفانی اشاره کردید ، منظورتان چی بود ؟

آقای جرگنسن :
این تجربه آن قدر قوی بود که من بدنم را ترک کردم . از بالا ، می توانستم پایین و جسم خودم را ببینم . بعد ، نوری را تجربه کردم که دیدن این نور در تجربیات تجربیات نزدیک به مرگ طبیعی است ، نوری مملو از عشق و شادی و صلح که بسیاری از مردم آن را شرح داده اند . همچنین "مروری بر زندگی" را داشتم ، و همه بخش های زندگی ام را که موجب آزار مردم شده بودم ، ملاحظه کردم . مثلا بخشی که نسبت به مادرم عصبانی شده بودم را تجربه می کردم ، و در آن لحظه به جای مادرم بودم ، و درد او را حس می کردم ، و پیامد اعمال خویش را تجربه می نمودم .
همچنین به کلاس چهارم بازگشتم ، وقتی که دختر بچه ای را اذیت کرده بودم ، چیزی که کاملا از یادم رفته بود .
او در مدرسه ما بود ، اما در کلاس دوم یا سوم ، و من او را اذیت کردم . او در مقابل دیوار بود و من به او چیزهای بدی می گفتم . اما اینک من در بدن او بودم ، و نتیجه اعمال خودم را دریافت می کردم . و نه تنها رنج او را حس می کردم ، بلکه آینده را نیز می دیدم ، که او در نتیجه این عمل انسانی خجالتی تر و درونگراتر شده بود . و علاوه بر آن درد والدین او را حس می کردم ، زیرا می دانستند که فرزندشان انسانی خجالتی می شود . لذا پیامد کامل عمل خود را تجربه کردم .

[!!Tina!!]

بسیاری از سنن عرفانی و ادیان ، به قانون کیهانی عمل و عکس العمل اشاره کرده اند . در انجیل این امر به زیبایی بیان شده است : "هر چه بکارید ، همان را درو می کنید ."
رابطه علت و معلولی در جهان علم نیز قانون طبیعت به شمار می آید .

آقای جرگنسن :
این رویداد به صورت زنجیروار به پیش می رفت و فقط این نبود که دختر کوچولویی را اذیت کنم و او ناراحت شود ، بلکه ناراحتی والدین او را نیز در پی داشت ، زیرا همه نسبت به فرزند خود عشق و امید دارند . و می خواهند که فرزندشان در زندگی موفق شود ، و من چرخه کامل را حس کردم ، چرخه کامل پیامد اعمالم را . من واقعا تمام این چیزها را تجربه کردم . ما واقعا پیامد اعمالمان را درک می کنیم و درمی یابیم که با چه کاری و چطور به دیگر افراد آزار رساندیم .

سفر رنه جرگنسن به جهان دیگر ، چطور خاتمه یافت ؟

آقای جرگنسن :
و بعد من دوباره به این عشق و این نور بازگشتم . و مروری بر آینده داشتم ، و خودم را دیدم . اینکه در باقی عمر خوب و شفیق می شوم و سعی می کنم که آن عشق را با دیگر جهانیان سهیم شوم .
این رویداد مرا بیدار کرد . من قبلا منکر وجود خدا بودم و می گفتم : "اگر خدایی هست ، پس باید گواهی به من نشان دهد !" لذا این تجربه برای من بسیار قوی و توانمند بود . و به شدت موجب بیداری من شد .

[!!Tina!!]

از دیگر درس های عمیقی که آقای جرگنسن از تجربه نزدیک به مرگ خود آموخت ، این بود که همه موجودات یکی هستند ، و دیگر اینکه همه ادیان یگانه اند . آزمایش های علمی نیز به اصل یگانگی در کیهان پی برده اند .

آقای جرگنسن :
همه چیز به همدیگر مرتبط است . ما در دین و عرفان می آموزیم که همه چیز یگانه است ، و همین اصل را در مکانیک کوانتوم نیز داریم . ذرات ، هر چند که در فضا جداگانه باشند ، اما هنوز با همدیگر مرتبط هستند . علم به درگیری کوانتومی نیز اشاره کرده است ، که به آن "بی محلی" نیز می گویند . منظور از درگیری کوانتومی این است که در این آزمایش ها دو ذره را جدا می کنند ؛ به گفته دانشمندان ، این ذرات با همدیگر در ارتباطند ، اما به سرعت نور ارتباط برقرار نمی کنند ، بلکه در واقع ارتباط آنها به صورت آنی است ، که یعنی ورای زمان و مکان ارتباط دارند . و دانشمندان از این آزمایش ها این طور نتیجه گرفتند که این ذرات به طور درونی با هم مرتبط هستند . به همین خاطر آنها را درگیر خطاب می کنند و هیچ یک از ذرات کیهان ، از همدیگر جدا نیستند . ممکن است جدا به نظر برسند ، اما در واقع همگی با همدیگر مرتبط می باشند .و از درون با همدیگر ربط دارند .





در طول ده سال گذشته رنه جرگنسن به انجام تحقیقات گسترده در مورد تجربیات نزدیک به مرگ دست زده است ، از جمله در مورد یادداشت های تاریخی به جا مانده از تمدن های باستانی در مورد این قبیل تجربیات .

آقای جرگنسن :
اگر شما به تاریخ بنگرید در می یابید که این تجربیات به حماسه گیل گمش در 2700 سال قبل از میلاد باز می گردد . در این حماسه ، داستان یک پادشاه بیان شده که در جستجوی زندگی جاودان است . او به کوه می رود ، و به درون تونلی وارد می شود که در انتهای آن نور است ، و بعد به درون باغ جوهرنشانی وارد می شود که همچون بهشت اشت . همچنین در داستان "اور" می بینید که این سرباز پس از کشته شدن در جنگ ، پس از 12 روز دوباره به زندگی باز می گردد . او نیز در مورد این نور ، ستون نور از بهشت و رویدادهای مشابه می گوید . حتی در انجیل در کتاب اعمال در مورد "شاول" چنین آمده که وقتی از اسب می افتد ، او نیز نور بهشتی را می بیند . لذا من بر این باورم که تجربه نزدیک به مرگ در تمام تاریخ وجود داشته است ، فقط با نام های متفاوت .

[!!Tina!!]

ممکن است برای ما بگویید که بین تجربیات نزدیک به مرگ افراد مختلف ، چه شباهت هایی وجود دارد ؟

آقای جرگنسن :
اگر اصل هر تجربه را بررسی کنید ، می بینید که همگی از یک الگوی کیهانی پیروی می کنند . و این براستی جالب است ، زیرا مهم نیست که فرد از چه فرهنگی باشد ، تجربه همیشه یک الگوی کیهانی خاص دارد . این تجربیات با ترک بدن شروع می شود . فرد با سرعتی بسیار شدید یا از طریق یک تونل به فضا می رود و نور را تجربه می کند . در همه تجربیات ، این مراحل وجود دارد . پس از این نور ، برخی از مردم ، زندگیشان را مرور می کنند . آنها بخش هایی از زندگیشان را مرور می کنند ، بخش های شاد یا غمگین آن را . این تجربیات برای هر فرد از هر فرهنگی ، منحصر به فرد روی می دهد . اما رویدادهایی مانند ترک جسم ، تجربه نور و داشتن تجربیات خوشایند یا ناخوشایند ، و بازگشت به بدن و غیره ، عمومیت دارند و برای همه افراد روی می دهند .

چطور می توانیم فرق بین تجربیات نزدیک به مرگ و توهم را تشخیص دهیم ؟

آقای جرگنسن :
اولا ما بر اساس آزمایشات علمی که در بیمارستان ها انجام شده ، می دانیم که از هر 5 نفر یک نفر یا 20 درصد از مردم که به حمله قلبی دچار می شوند ، و از نظر کلینیکی مرده اند ، به طور موفقیت آمیزی به زندگی باز می گردن د ، و از تجربه نزدیک به مرگ گزارش می دهند . لذا گاهی ما می توانیم به طور علمی این امر را پیش بینی کنیم . این امر به کرات برای مردم روی می دهد . برخی تخمین می زنند که تنها در آمریکا ، حداقل 8 میلیون نفر تجربه نزدیک به مرگ داشته اند . و این امر بسیار معمول است .
اگر به فردی که به طور کلینیکی از دنیا رفته نگاه کنیم ، از نظر تفاوت این تجربیات با توهم ، باید بگویم که چند ثانیه پس از توقف کار قلب در پی سکته قلبی ، جریان خون مغز به طورکامل قطع می شود ؛ و اگر به مغز خون نرسد ، از کار می افتد . مغز برای تولید تجربه آگاهانه به خون نیاز دارد . تجربه نزدیک به مرگ هوشیارانه ، واقعی و منسجم است ، لذا برای داشتن چنین تجربه ای باید به مغز خون برسد . اما با مرگ کلینیکی ، پس از 10 ثانیه جریان خون مغز قطع می شود . و چنین مغزی غیر فعال است و نمی تواند توهم زایی نماید .

آیا افرادی که این تجربیات را دارند ، همیشه آنچه روی داده را به طور واضح به یاد دارند ؟

آقای جرگنسن :
بله . برخی از تئوری های شک گرایانه اینطور می گویند : "اینها توهم است ، رویا است ، و خیالات است ." اما همه ما می دانیم که وقتی به این شکل می میریم ، و باز می گردیم ، بسیار گیج هستیم . و حتی چند ثانیه پیش از مرگ مان را به یاد نداریم ، زیرا مغز گیج است ، و خون کافی ندارد . وقتی خون کافی نباشد ، مغز گیج می شود ، و نمی تواند تجربیات واضح و منسجمی ایجاد کند . اما تجربیات نزدیک به مرگ بسیار واضح و منسجم هستند . روانشناسان به تجزیه و تحلیل این تجربیات پرداخته اند و دریافته اند که هیچ نشانی از توهم زایی یا اسکیزوفرنی در آنها نیست . این تجربیات بسیار واضح ، و طبیعی اند ، طوری که مردم سال ها بعد هنوز آنها را به یاد دارند . و افرادی هستند که می گویند : "من 30 سال پیش این تجربه را داشته ام ، اما هنوز مثل روز اول برایم واضح است ."

[!!Tina!!]

آقای جرگنسن :
نکته دیگر این است که مردم می گویند خداوند عامگیر و جهانشمول است . وقتی شما به اکثریت مردم می نگرید ، بیش از 90 درصد می گویند که "خدا" جهانشمول و تماما محبت است و خداوند اساسا عالمگیر است . اساسا همه می گویند که این انرژی ، این نور ، عشق است .

آقای جرگنسن در حالی که ده سال پیش در هند بود ، یک تجربه معنوی عظیم داشت و با نوری درخشان که از عشق بی نهایت خدا سرچشمه می گرفت مواجه شد . بر اساس تحقیقات گسترده اش ، او احساس می کند که این رویداد عمیق ، به تجربه نزدیک به مرگ بسیار شبیه بود . آقای جرگنسن اکنون یک سخنگوی الهامی در "ان دی ای" است و از طریق مصاحبه های بسیار با کسانی که تجربه نزدیک به مرگ را تجربه کرده اند ، او عناصر مشترکی را در گزارشات آنها در خصوص دیدار از عوالم بهشتی را یافته است و سپس به سطح فیزیکی باز می گردد .
رنه جرگنسن کشف کرد که یک ریشه تقریبا جهانشمول که در گزارشات مصاحبه شونده ها تکرار می شود ، متاثر از یک نور بهشتی است .

آقای جرگنسن :
وقتی ما به درون تجربه نگاه می کنیم ، 73 درصد افراد گفتند که نور ، ذات تجربه است . 80 درصد در تحقیق من می گویند این نور ، خدا است . حتی اکثریت ، 85 درصد خواهند گفت که این نور ، عشق ، شادی است . و سپس حسی از آگاهی متعالی وجود دارد . علاوه بر آن ماهیت ، اگر افراد ، مسیحی یا بودایی یا از هر آیین دیگری باشند ، شرطی شدگی فرهنگی شان را تصویر می کنند . افراد بسیاری در تحقیق خودم ، موافق هستند که این هسته جهان شمول است ؛ ماهیت تجربه این عشق ، این شادی و این حس آگاهی متعالی است . آنها می گویند که این هسته است و این هسته نمی تواند در یک دین یا تفسیر خاص تثبیت گردد . مردم این هسته را به طور متفاوت تجربه خواهند کرد . و آنها تجسم و تصاویر مختلفی خواهند داشت ، اما هسته جهان شمول است . بر اساس شواهدی از تجربه نزدیک به مرگ ، خداوند واقعا ورای قوه ادراک ما است و خدا بسیار عظیم تر از چیزی است که ما می توانیم درک کنیم و خداوند ، فراگیر نیز است . خداوند واقعا ، کاملا عشق بی قید و شرط ، نامحدود و بیکران است . ما همچنین در دین ، از نخستین دین بابلی "حماسه گیلگمش" و تمام مسیر به سوی "کتاب مرده ها"ی مصری ، "کتاب مرده ها"ی تبتی ، باز هم نور را می یابیم . در "کتاب مرده ها"ی تبتی ، این نور ، نور روشن "طبیعت" نامیده می شود . بنابراین ما نور را به عنوان یک چیز جهان شمول در تمام ادیان می یابیم . این نور که مردم ورای مرگ تجربه می کنند ، خیلی زیاد با دین در ارتباط است . من از مردم می پرسم که آیا اعتقاد دارند که این نور چیزی است که در پس ادیان دنیا است . بیش از 80 درصد می گویند بله . آنها معتقد هستند که چیزی که تجربه می کنند ، ماعیت ، هسته چیزی است که ما در ادیان دنیا و در چیزی که در معنویت می یابیم ، داریم .

بنابر این شما می گویید که این تجربیات می توانند گواه زندگی بعد از مرگ باشند ؟

آقای جرگنسن :
بله ، قطعا . من فکر می کنم آن را بررسی کرده ام و به تمام شواهد و این حقیقت نگاه کردم که افرادی که از نظر پزشکی می میرند ، باز می گردن د و این داستان ها ، این تجربیات را می گویند که به آن چیزی که ما در دین و در معنویت می یابیم ، بسیار شبیه است . این نزدیک ترین شاهدی است که می توانیم به دست آوریم . البته ، افراد شکاک خواهند گفت این ها همه توهم است ، اما من فکر می کنم وقتی شما با این افراد حرف بزنید یا وقتی برخی از این اظهارات را بخوانید ، حس اعتقاد راسخ آنها را می شنوید . به ویژه اگر شخص بی آلایشی باشید ، اگر یک شخص معنوی یا مذهبی باشید ، بیشتر این شک و تردید از بین می رود .

[!!Tina!!]

تمام مطالعات شما بر مبنای چه چیزی است ؟

آقای جرگنسن :
من یک پرسشنامه 15 صفحه ای درست کرده ام ، واقعا سعی کردم سوالاتی عمیق بپرسم . من 16 نفر را که تجربه نزدیک به مرگ داشتند مورد بررسی قرار داده ام و به آنها همان پرسشنامه را داده ام . من سعی می کنم تا متوجه شوم که چیزی را می توانیم درباره تجربه با درجه قطعیت معینی بگوییم و اتفاق آراء در آن بیابیم که در کجا اکثریت مردم مثلا 70 ، 80 یا 90 درصد مردم در مورد خاصی یا جواب خاصی موافق هستند . من به دنبال اتفاق آراء در تفسیرم از تجربه هستم . این اساسا چیزی است که من در تلاشم تا در تحقیقم انجام بدهم . من سعی می کنم تا درباره آن بیشتر بیاموزم اما سعی می کنم تا دریابم چه چیزی را می توانم با میزانی از قطعیت از یک نقطه نظر بی طرف بگویم به جای اینکه فقط بر حرف یک نفر تکیه کنم . من سعی می کنم تا به چشم اندازی گسترده تر بنگرم یک راه واقعی تر برای دیدن اینکه اتفاق آراء چیست .

مرور زندگی ممکن است یک جزء از تجربه نزدیک به مرگ باشد و شامل دیدن بخشی از زندگی فرد یا دیدن تمام زندگی فرد به طور بسیار سریع است . افراد بسیاری به محض تماشای قدری از اعمال گذشته شان احساس اندوه را گزارش داده اند .

آقای جرگنسن :
صد درصد مردم در تحقیقم می گویند که خداوند خشمگین نیست . خداوند به هیچ وجه خشمگین نیست و تنبیه نمی کند . حتی یک مدرک از خدا وجود ندارد که گفته باشد خداوند خشمگین بوده است . من فکر می کنم که این پیام بسیار مهمی برای گفتگو کردن است ، پی آمدهایی وجود دارد ، ما این مرورهای زندگی را می بینیم که در آن افراد تجارب اندوه آوری دارند و پی آمدهایی برای آسیب رساندن به افراد دیگر و یا شکستن قاعده زرین وجود دارد و پی آمدهایی برای جدا شدن از خداوند وجود دارد . اما خیلی واضح است که این خداوند نیست که تنبیه می کند . ما اراده آزاد داریم ، این انتخاب خودمان است ، بنابراین ما از پی آمدهای خودمان رنج می کشیم .
خداوند خشمگین نیست و ما را تنبیه نمی کند و من فکر می کنم این یک نتیجه بسیار مهم از این تحقیق است .
مواردی از افراد بوده اند که مرور زندگی داشته اند که در آن پی آمدهای بی رحمی نسبت به حیوانات را دیده اند . خیلی واضح است که اگر این نور ، روح است ، هستی تمام حیات است ؛ در یک حیوان نیز وجود دارد . بنابرابن اگر شما نسبت به حیوانات ظالم باشید ، باید آن ظلم را تجربه کنید . این به مذهب بومی باز می گردد که ما باید به همه حیات احترام بگذاریم . زیرا همه حیات به هم پیوسته هستند ، مانند طبیعت ، آب و هوا ، همه چیز به هم پیوسته است . همچنین یک نتیجه علمی وجود دارد که بر اساس پدیده حصار کوانتوم همه چیز به هم گره خورده و به هم پیوسته است .
برخی از افراد می گویند که این تجربه های نزدیک به مرگ یک صدای هشدار هستند ، یک صدای تحول هستند . همان طور که ما رشد می کنیم ، می آموزیم که به حیات بیشتر احترام بگذاریم و معتقدم که تمام زندگی ها را شامل می شود . زیرا من معتقد هستم که همه چیز بارقه ای از حیات را در خود دارد . همه چیز یک روح دارد و از این رو ما نیاز داریم تا به روح های دیگر احترام بگذاریم .

[!!Tina!!]

مشاهده مشترک دیگر توسط مصاحبه شونده های "ان دی ای" ایشان این است که بودن در پیشگاه خداوند یا بهشت تقریبا وصف ناپذیر است و نمی توان آن را در قالب زبان انسان درآورد .

آقای جرگنسن :
ورای درک انسان است . مردم وقتی بدنشان را ترک می کنند و به دنیای دیگر می روند و این تجربه را دارند ، خواهند گفت که در آن لحظه آنان می دانند که آن نور چیست ، آن نور ، عشق ، شفقت است . اما وقتی آنها بازمی گردن د به سختی می توانند آن را در قالب کلام بیان کنند . آنها خواهند گفت که خداوند عظیم تر از چیزیست که ما می توانیم درک کنیم . این را شما در کتاب مقدس یا در برخی از فلسفه ها خواهید یافت که گواه خداوند چیزی است که از آنچه ما می توانیم درک کنیم عظیم تر است . بنابراین آنها خواهند گفت : "به دلیل اینکه ما نمی توانیم به طور کامل این تجربه را درک کنیم ، نمی توانیم به طور کامل درک کنیم که خدا چیست ." ما نمی توانیم بگوییم که خدا تنها این است یا نمی توانیم بگوییم که خدا تنها آن است . نمی توانیم خدا را محدود کنیم . این یک تصور انسانی است ، یک طبیعت انسانی می گوید که خدا تنها این است ، خدا تنها کتاب مقدس یا تنها این مذهب است .
ما نمی توانیم این تجربه را محدود کنیم زیرا این تجربه بسیار عظیم تر از آن است که ما بتوانیم درک کنیم . بنابراین ما نمی توانیم آن را به یک تعریف انسانی یا تفسیر انسانی محدود کنیم . و برای آن بسیار بزرگ است .

بعد از تجربه نزدیک به مرگ چه اتفاقی می افتد ؟
آیا عموما مردم رویکرد خود به زندگی یا نحوه دیدشان به را تغییر می دهند ؟

آقای جرگنسن :
اگر به آنچه که بعد از تجربه نزدیک به مرگ رخ می دهد بنگرید ، که تاثیرات بعدی نامیده می شود ، چیزی که دارید این است که 80 تا 90 درصد از افرادی که از تجربه نزدیک به مرگ باز می گردن د ، تغییرات عمده یا بنیادی در زندگی را گزارش خواهند داد . مطالعات بسیاری وجود داشته اند که در آن ، آنها از مردم پرسیده اند و تحلیل کرده اند که بعد از تجربه تان ، چه نوع تغییراتی روی می دهد .آنها گزارش می دهند که با محبت تر ، مهربان تر ، دلسوزتر و بخشاینده تر شده اند . مردم تغییر می کنند و مثبت تر می شوند .
این رویداد چیزی درباره ذات این نور به ما می گوید . این نور ، عشق واقعی است و به همین دلیل است که مردم با محبت تر می شوند . این یک واکنش است . شما تجربه ای عمیق از عشق دارید و پس از آن زندگی تان را تغییر می دهید . این علت و معلول است .
می خواهم برخی شواهد از تحقیقاتی را که بر روی تجربه نزدیک به مرگ انجام شده است را بخوانم .
نفر اول می گوید : "قبل از تجربه ام ، من درباره مرگ متعجب بودم و همچنین از ناشناخته ها می ترسیدم . حالا می دانم که هیچ دردی وجود ندارد . چیزی بجز پایان یک فصل و ورق خوردن صفحه ای دیگر وجود ندارد ."
من نیز این تجربه را داشتم . وقتی بدنم را ترک کردم ، متوجه شدم بعد جدیدی وجود دارد ، دنیای جدیدی وجود دارد ، حتی نیازی نیست که به خدا ایمان داشته باشید . می دانید که خدا واقعی است . زیرا شما تجربه ای مستقیم فراتر از تردیدهای منطقی در وجود او را داشته اید .
در اینجا فرد دیگری را داریم که مرگ و رفتن به دنیای دیگر را توصیف می کند .
این فرد می گوید : "تجربه من از مرگ شگفت انگیز بود . بسیار لذت بخش بود و ابدا هیچ ترسی نداشت . من در این لذت غرق بودم . احساسی که می خواهم توضیح بدهم همانند عشق ، همانند یک انفجار ، همانند احساسی بسیار قدرتمند از عشق ، شادی و صلح بود ."
این احساس توسط بسیاری به عنوان بازگشت به خانه توصیف شده ، شما به خانه تان باز می گردید ، یا به خود حقیقی تان باز می گردید ، یا به سوی خدا باز می گردید .

رنه جرگنسن در میان کسانی قرار دارد که پس از ارتباط با خداوند تغییرات قابل توجهی در زندگی شان ایجاد کرده اند .

آقای جرگنسن :
من واقعا عظمت تمام حیات را می بینم و سعی می کنم به تمام زندگی ها احترام بگذارم . به همین دلیل است که خودم یک گیاهخوار شده ام . باور دارم می توانیم زنده بمانیم ، ما می توانیم بدون کشتن و بدون گرفنن جان حیوانات زندگی کنیم و غذا بخوریم . این فکر که حیوانات را نمی کشم مرا خوشحال می سازد .

رنه جرگنسن از شما به خاطر مطرح کردن یافته های جذاب تحقیقاتی تان در ارتباط با تحربیات نزدیک به مرگ ، صمیمانه سپاسگذاریم . امیدواریم سازمان شما ، "ان دی ای لایت" ، در هر ماموریتش به کمک در جهت تکامل آگاهی انسان از طریق گسترش آگاهی عمومی درباره اهمیت و مفهوم تجربیات نزدیک به مرگ و اینکه ما بخشی از خداوند هستیم ، ادامه دهد .