نيستى اماهستى

[d.ali]

به من گفتن خرگوش شيرين است تو خرگوش باش
بگفتن گرگ درنده خو هست از او دورباش
ولى غافل شدن از گفتن چيزى كه بايد زود مى گفتن
نگفتن بس گرگ كه زيرپوست خرگوش پنهان است
نگفتن شايد اين گرك مهربان باشد،پاك باشد
چرا خرگوش بايد درچشم ما همواره پاك باشد؟

[d.ali]

سلام بردلكم.
يك كلمه متعلق به من
فقط خودم
نه براى تو ،نه براى او،نه براى هيچ كس ديگر
دلكم يعنى فقط وفقط خودم.
بيراهه نرويد
دل…كوچك…من.
دلكم.
ازبس گاهى مظلوم ومهربان ومحتاج كمى محبت عميق است،ايمان واراده ام دست به دست هم مى دهند تا ارامش كنندپس با كمك اندك ذوق هنرى برايش سروده اند:دلكم.
دلكم خسته نشو اين نيز بگذرد
دلكم مانده نشو اين نيز بگذرد
دلكم از دست بيرحمى اين دنياى دون
نشكن ،پست نشو،اين نيز بگذرد.

[d.ali]

سلام بر پاييز وخنده ى اول مهرش
سلام بر پاييز وباران ابانَ ش
سلام بر اسمان وخوب روييدن
به ابرهاى درهم تنيده وباريدن
سلام بر پاييز ونم نم باران
سلام بر اذر وغرش طوفان
دلم خوش نواى دلكش كبوترها
به سردى و پف كردن كبوترها
به اغاز رُستن نرگس به زير خاك
به خيس شدن و خنديدن به زير اب
به باران ونم نم ش خندم
به پاييزو سرديش خندم
منم طفل اول باران
به لحظه ى اول مرگ مى خندم
(اين را شعر ندان ،نجواى تند يك لحظه ى خوش پاييزى خوان)

[d.ali]

دلم يك بغل عاشقانه مى خواهد
به زير باران نواى عارفانه مى خواهد

هواى پر زدن ورفتن از اينجا

پريدن وجهيدن وعروج مى خواهد
هواى پاييز وقلب بيمارم
قلب عاشق وسخت بيدارم
حريص لحظه هاى خوش مستى
درون كوچه هاى خاكى وپستى
هذيان گوى پاييزم،روانى اشك بارانم
وقتى پاييز مى شه وخنكى وبارون با اسمان گرفته به استقبال شهر وكوچه وخيابون مياد
فقط مى خوام بنويسم وبنويسم وبنويسم
مهم نيست چى مى نويسم،مهم نيست با مفهومه يا بى مفهوم .
فقط بايد نوشت .مثل قطرات تند بارون فقط بايد از قلب و روحم بيرون بيان ،حتى ثانيه ايى به كلمات فكر نمى كنم
زايشى بى اختياره،افرينشى بى دليله.
باردارى روح وقلبم به يك لحظه زايش مى خواهد.كلمات پى درپى حريصانه بيرون مى ايند
من تسخير شده ى انهايم نه خالقشان.
من مسخر تك تك واژه هايم نه صاحبشان
گاه مى لغزد چون شعر،اما شعر نيستند
گاه مى غرند چون …نمى دانم چون چى،اما ان نيستند
شيطان وبازيگوش وبيرحمند
نه ابرو را مى نگرند ونه توان مرا،مى غرند ومى ايند ومى رقص ند
خود معبد عشق ومستى برپا مى كنند وخوددر اغوش خودمى بارند
دراين لحظه من زاده ى انهايم.مى دانم تا اخر پاييز واسفند روحم در تسخير اين
شياطين زيباست.
اگر بيراهه نوشتم ببخشاييد
اگر بى معنى بود ببخشاييد
بخوانيد وبر سبيل بى پروايى
تمام گفته ى انگشتانم را
به لطف وكرم خود ببخشاييد

[d.ali]

دلم سخت غمگين است
چرا دنيا چنين تيره است
به هركس كه دلى بندى
فقط غم را درو كردى
به روز خوشبين مباش هرگز
كه تا بينى شود چون شب
به ارامش شب ننگر
كه درشب درد بسيار است
نه روز خورشيد وشب مهتاب
نه انسانى دگر يار است
فقط با خود بگو هر بار
خدا دارم ،خدا دارم ،خدا را،من.
تقديم به شما

[d.ali]

دلم خوش بود اگر زيبا نيستم خوش گِل هستم
اما گِلم چه زود از خوشى درامد وشدم بدگِل




دل خوش بودم اگر زيبا چهره نيستم زيبا سيرتم
اما چه اسان سيرت زيبا را ،بدسيرت كردم




دلم خوش بود اگر معشوق ومعشوقه ندارم،تو را دارم
هنوز هم تو را دارم اما شرم دارم بگويم تو هم مرا دارى خدايا؟

[d.ali]

چقدر خوبه يه فضا ومكانى هست كه هروقت نيازدارى با كسى حرف بزنى تو شبانه روز
مى تونى به اونجا برى وهرچى مى خواى بگى.
نه روز مانعى هست نه شب.
نه نياز دارى منتظر بيداريشون باشى نه نيازه كه ازشون بخاطر مزاحمت عذرخواهى كنى
فقط كافيه يه سر برى (يا بياى)انجمن ،خونه ى حرفاى تنهاييت وبنويسى.
نيمه شبه ومن دوست دارم به جاى كلنجار رفتن با بى خوابيم ،بنويسم.
نيمه شب جمعه است ومن به ياد عزيزاى رفته هستم.
نيمه شب جمعه است ومن براى عزيزاى اطرافم سلامتى وخوشبختى دعا مى كنم.
نيمه شب جمعه است ومن به دوستايى كه دارم فكر مى كنم ،نه به بى معرفتايى كه تنهام گذاشتن.
به قول مهربانى براى كسى بسوز وبميركه برات تب كنه وهميشه براى تو وقت داشته باشه.
عجيب دلم مهربانى مى خواد.يه مهربانى دوطرفه از جنس نور واب.
يه مهربانى از جنس همه ى قهرمانهاى ذهنى.
يه مهربانى از جنس حامى وهمراز(بانوى قصه)،كوهيار(مردقد بلند)،نل وبرادرش(كارتون نل)،مترسك واتش(قلعه هاول)،هانيبال(سكوت بره ها)،صداى اذان صبح،سبزى درختان اواخر اسفند،شيرينى اول كيك خونگى،برشته گى نون سنگك تازه،ترشى پرتقال خونى،شنيدن مناجات جمعه ى اميرالمومنين،صداى دلم دلم گرفته از همه ى "مازيار"،شنيدن اسمم از زبان بابا،ديدن گنبد مهربون امام رضا،ديدن سياهى متواضعانه ى كعبه،شنيدن وحس ترى بارون،لمس نسيم صبح گاهى،لذت يه خواب عميق صبح گاهى،قدم زدن بى تكلف تو ى كوچه هاى بچگى و…
دلم يه بغل دوست مى خواد،يه بغل همدردى ،يه بغل هم صحبتى،يه سيرگريه كردن،يه سير خنديدن،
يه سير فرياد زدن.
دلم محبتى از جنس نگاه برادر كودكيم،دوست نوجونيم،همراه جوونيم مى خواد.
دلم يه بغل عاطفه وهم دردى مى خواد.
شنيدن يه خبرخوب.يه خبر مال هركى ،فقط خوب باشه.
مثل رايگان مداوا شدن بيماران،كم شدن فشار اقتصادى،معتقد شدن مردم به دين وخوبى،تلاش مديران مملكت براى كاهش بيكارى،گرسنگى اما پاك بودن،كمك كردن اما بى ناموس نكردن،خوشگلى اما جلف نشدن،خبر اعتياد به كتابخوانى،و…
هزار خبرخوب ديگر.
كمى حالم خوشه .
انجمن خوبم ممنون كه هستى.

[d.ali]

سلام بر بزرگ روح حبس شده در جسم كوچك"روح"


سلام بر ان تكه گوشت جان وعظمت روح انسان"زبان"


[/size]
سلام بر ان تكه گوشت كه هر انچه هست ونيست دران مشهود است"چشم"
[size=large]

سلام بران تكه گوشت خونين وتپنده كه جان به ان بند است"قلب"


سلام بر ان گوشت پيچ در پيچ كه امواج را به ساحل جان رهنمود است"گوش"
وهزاران سلام ودرود بر خالق اين ايت هاخداوند مهربان.
سلام وهزار سلام وحمد برتو اى خدا.

[Eman14]

خدا گل را ابتكارى ورز داد ويه تيكه اويزون كرد به اسم زبون بران دست كشيد شد بزرگترين رابط بين هم جنسهاش
كمى دو طرف صورتو فشرد، شد امين كلمات وصداهاى جهان
چنگ بر سينه زد و بوسه ايى بر قطعه ي اهداييش كه قرار داد درسينه ى گل محبوبش:شد قلب،دل،احساس،عشق
كمى صورت گلش را نوازش كرد شد چشم .چشم ومحافظ همه ى افريده هاى ديگه اش.
خدا انسانو افريد با روح خودش.

[d.ali]

سلام بر تمامى معجزه هايى كه هست ودر چشم نيست.
سلام برتمامى محبتهاى جارى شده به سوى قلبم كه هست اما نمى بينم .
سلام بر تمامى درودها ودعاهايى كه نثارمان مى شود وهست اما نمى بينيم و نمى شنويم.
سلام برتمام بغض هاى مقدس واشك هاى پشت پلك پنهان .
سلام بر تمام قهرمانان زندگيمان كه نام بعضى هايشان را هرگز نشنيديم .
سلام بر تمام مرزبانان ايران از ابتدا تا انتها كه هيچ گاه نام وچهره شان را نديديم
اما همواره بودند وهستند.
سلام بر تك تك تارو پود نهفته در احساسات پاك دوستان كه نمى بينيم اما با قدرت يك پولاد
حامى وحمايتگرند.
سلام بر عزيزانى كه به جهان ديگر شتافتند ،نيستند اما پر قدرتتر از هر زنده ايى هستند.
سلام بر…
واين چكامه ى عشق ادامه دارد ،همه جا و همه وقت وبراى همه.