هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .

[صنم بانو]

دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق

عبدالمجيد اجرايي

[taranomi]

قضا رفت و قلم بنوشت فرمان         تو را جز صبر کردن چیست درمان

[صنم بانو]

نقش زیبای "جوانی"را شبی دیدم به خواب
از غم او دیگرم در چشم گریان خواب نیست
مهدی سهیلی

[d.ali]

تا سر زلف پریشان تو محبوب منست
روزگارم به سر زلف پریشان ماند
چه کند کشته عشقت که نگوید غم دل
تو مپندار که خون ریزی و پنهان ماند
سعدی

[صنم بانو]

دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم
با کافران چه کارت گربت نمی پرستی
حافظ

[taranomi]

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب        
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

[d.ali]

تا سخن از عشق و عاشقی در این دنیاست
بی گمان دست شستن از جان نازیباست
س.خ

[taranomi]

ترا که هر چه مراد است در جهان داری      چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

[صنم بانو]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

[taranomi]

نی هم یک نام دارد در نیستانها ولی

از یکی نی قند خیزد و ز دگر نی بوریا