۱۱-۰۶-۹۳، ۱۲:۱۸ ب.ظ
چار تکبیر: کنایه از ترک چیزی است . چه این ترکیب کنایه است به نماز جنازه . چرا که در نماز جنازه فقط چار تکبیر واجب می باشد .
چار تکبیر : برای نماز میت در نزد اهل سنت و جماعت چهار تکبیر واجب است و در نزد شیعه پنج تکبیر و هی الصلوه المیت علی المومنین خمس تکبیرات بلا خلاف بیننا . با این همه در ادب فارسی چهار تکبیر به صورت ضرب المثل در آمده و خواجه سنائی نیز بارها از آن یاد کرده است ، مانند : سه شراب حقیقتی بخوریم * چار تکبیر بر مجاز زنیم
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق ......... چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
چارده روایت : مراد از چارده روایت اشاره به تعداد شاگردان هفت قاری یا امام قراءت قرآن است ، چرا که هر امام را دو شاگردن د . چارده روایت : برای قرآن هفت قاری بوده اند که قراءت هر یکی از آنها به واسطه دو راوی به ما رسیده است .
قرآن و نماز را به هر یکی از این قراء تهای چهارده گانه بخوانند - به اجماع علما - مقبول و صحیح است . قراءت معمول در بلاد اسلام و به ویژه در شرق بلاد اسلامی قراءت (( حفض )) است از عاصم که حفص راوی و عاصم یکی از قراء سبعه است .
مقصود از قراءتهای چهارده گانه این نیست که در همه جای قرآن اختلاف قرائت باشد ، بلکه این اختلاف منحصر به موارد مخصوص است . ثانیا : در آنجاهائی که اختلاف قراءت هست هر چهارده اختلاف موجود نیست ، ممکن است دو یا سه قرائت مختلف باشد....
عشقت رسد بفریاد گر خود بسان حافظ ......... قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت
چاکر : غلام ، نوکر . در عربی این لغت به شاکر یا شاطر تعریب شده . و به فوج مخصوصی از قراولان شخصی خلیف که در تاریخ طبری مکررا اسم آنها آمده الشاکریه گفته اند
چه باشد ار شود از قید غم دلش آزاد ......... چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
چشمه خورشید : قرص خورشید ، قرص آفتاب
ذره را تا نبود همت عالی حافظ .......... طالب چشمه خورشید درخشان نشود
گرچه گرد آلود فقرم دور باد از همتم .......... گر به باد چشمه خورشید دامن تر کنم
مراد از خورشید در این بیت پادشاه است ، یعنی اگر چه فقیرم اما هیچگاه از شاه اموال و اسبابی طلب نکنم
چگل : نام یکی از قبایل ترک شرقی است که در کتاب دیوان لغات الترک ، لمحمود الکاشغری آمده است . این کتاب حدود سنه چهارصد و شصت و شش در دوره خلفای عباسی تالیف شده و عبارت است از تفسیر لغات ترک به زبان عربی با شواهد کثره که چند سال پیش در سه جلد در استانبول چاپ شده است . مولف در آنجا که قبایل ترک را می شمارد ، از جمله قبیله چگل و افشار و بایندر و سلغر و یغما و غز و سلجوق و معجر که همان مجار باشد و غیره را نام می برد .
به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج ......... که نافه هاش ز بند قبای خویشتن است
چار تکبیر : برای نماز میت در نزد اهل سنت و جماعت چهار تکبیر واجب است و در نزد شیعه پنج تکبیر و هی الصلوه المیت علی المومنین خمس تکبیرات بلا خلاف بیننا . با این همه در ادب فارسی چهار تکبیر به صورت ضرب المثل در آمده و خواجه سنائی نیز بارها از آن یاد کرده است ، مانند : سه شراب حقیقتی بخوریم * چار تکبیر بر مجاز زنیم
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق ......... چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
چارده روایت : مراد از چارده روایت اشاره به تعداد شاگردان هفت قاری یا امام قراءت قرآن است ، چرا که هر امام را دو شاگردن د . چارده روایت : برای قرآن هفت قاری بوده اند که قراءت هر یکی از آنها به واسطه دو راوی به ما رسیده است .
قرآن و نماز را به هر یکی از این قراء تهای چهارده گانه بخوانند - به اجماع علما - مقبول و صحیح است . قراءت معمول در بلاد اسلام و به ویژه در شرق بلاد اسلامی قراءت (( حفض )) است از عاصم که حفص راوی و عاصم یکی از قراء سبعه است .
مقصود از قراءتهای چهارده گانه این نیست که در همه جای قرآن اختلاف قرائت باشد ، بلکه این اختلاف منحصر به موارد مخصوص است . ثانیا : در آنجاهائی که اختلاف قراءت هست هر چهارده اختلاف موجود نیست ، ممکن است دو یا سه قرائت مختلف باشد....
عشقت رسد بفریاد گر خود بسان حافظ ......... قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت
چاکر : غلام ، نوکر . در عربی این لغت به شاکر یا شاطر تعریب شده . و به فوج مخصوصی از قراولان شخصی خلیف که در تاریخ طبری مکررا اسم آنها آمده الشاکریه گفته اند
چه باشد ار شود از قید غم دلش آزاد ......... چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
چشمه خورشید : قرص خورشید ، قرص آفتاب
ذره را تا نبود همت عالی حافظ .......... طالب چشمه خورشید درخشان نشود
گرچه گرد آلود فقرم دور باد از همتم .......... گر به باد چشمه خورشید دامن تر کنم
مراد از خورشید در این بیت پادشاه است ، یعنی اگر چه فقیرم اما هیچگاه از شاه اموال و اسبابی طلب نکنم
چگل : نام یکی از قبایل ترک شرقی است که در کتاب دیوان لغات الترک ، لمحمود الکاشغری آمده است . این کتاب حدود سنه چهارصد و شصت و شش در دوره خلفای عباسی تالیف شده و عبارت است از تفسیر لغات ترک به زبان عربی با شواهد کثره که چند سال پیش در سه جلد در استانبول چاپ شده است . مولف در آنجا که قبایل ترک را می شمارد ، از جمله قبیله چگل و افشار و بایندر و سلغر و یغما و غز و سلجوق و معجر که همان مجار باشد و غیره را نام می برد .
به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج ......... که نافه هاش ز بند قبای خویشتن است
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت