امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
و هیچ نمی توان گفت
#1
وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام رو آماده کنن.
فردی وارد شد و با لهجه ای ساده و روستایی پرسید:
کرم ضد سیمان دارین؟
فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید:
کرم ضد سیمان؟
بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم داریم.
حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟
اما گفته باشم خارجیش گرونه ها...
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت:
از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمی تونم صورت دخترمو ناز کنم. اگه خارجیش بهتره، خارجی بده...
فروشنده لبخند رو لبهاش یخ زد....

چه حقیر و کوچک است آن کسی که دراین دنیا به خود مغرور است.
چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج، شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  فقط مُرده ها نمی تونند سپاسگزار باشند . !!Tina!! 2 78 ۱۸-۰۸-۹۶، ۰۲:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  نشکن نمی گویم! taranomi 2 115 ۱۰-۰۴-۹۶، ۰۱:۰۰ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  وقتی دیگران درکتون نمی کنند NedA II 5 699 ۱۸-۱۲-۹۵، ۰۴:۵۷ ب.ظ
آخرین ارسال: ستاره ی احساس

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
d.ali (۱۰-۰۱-۹۸, ۱۲:۱۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان