امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کاملترین خطبه غدیر
#1
به نام و یاد حق
آنچه در پی می آید خطبه کامل غدیر است که از منابع مختلف اهل سنت و کتب بزرگان معزز شیعه جمع آوری شده است و طبق قرائن چینش شده است.
متن اصلی خطبه سه روایت تلفیق شده است: یکی از طریق امام باقر (علیه­السلام) و دیگری از طریق حذیفه یمانی و آخری از طریق زید بن ارقم.
این خطبه را در چند 13 کامنت خدمت شما اهالی غدیر که ان شاء الله از اهالی کوثر هم خواهید بود تقدیم می کنیم:
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
در این خطبه به بیش از 80 آیه قرآن اشاره مستقیم و غیر مستقیم شده است و 40 بار نام امام علی ذکر و از ائمه بزرگوار 10 بار یاد شده و بخصوص نام امام زمان، حضرت مهدی 4 بار بر زبان پیامبر جاری شده است. این خطبه بنابر تعبیر امام باقر «برترین حکمی است در موضوع ولایت انشاء شده است».[i]
این خطبه به صورت کامل آن، از سه طریق نقل شده است: امام باقر، حذیفه یمانی و زید بن ارقم. اما به صورت گزینشی طرق متعددی دارد. آنچه در پی می آید تلفیقی از همه نقل هاست:
خطبه غدیر
(اعلان ولایت 7)

«ستايش خداى را سزاست كه در يگانگى‏اش بلند مرتبه و در تنهايى‏اش به آفريدگان نزديك است؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينش‏اش بزرگ است. بی ‏آن‏كه مكان گيرد و جابه ‏جا شود، "علمش بر همه چيز احاطه دارد[1]" و بر تمامى آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است. همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگىِ او را پايانى نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامى امور به سوى اوست.
اوست آفريننده آسمان‏ها و گستراننده زمين‏ها و حكمر ان آن‏ها. دور و منزه از خصايص آفريده‏هاست و در منزه‏بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونى‏بخش آفريده‏ها و نعمت ده ايجاد شده‏هاست. به يك نيم نگاه ديده‏ها را ببيند و ديده‏ها هرگز او را نبينند. كريم و بردبار و شكيباست. رحمت‏اش جهان‏شمول است و عطايش منّت‏گذار.
در انتقام بى‏شتاب و در كيفر سزاواران عذاب صبور و شكيباست؛ بر نهان‏ها آگاه و بر درون‏ها دانا، پوشيده‏ها بر او آشكار و پنهان‏ها بر او روشن است.
او راست فراگيرى و چيرگى بر هر هستى. نيروى آفريدگان از او و توانايى بر هر پديده ويژه اوست. او را همانندى نيست و هموست ايجادگر هر موجود در تاريكستان لاشَى‏ء، جاودانه و زنده و ‏گستراننده­ی "عدل؛ جز او خداوندى نباشد و اوست ارجمند و حكيم.[2]"
"ديده‏ها را بر او راهى نيست و اوست دريابنده ديده‏ها. بر پنهانى‏ها آگاه و بر كارها داناست.[3]" كسى از ديدن به وصف او نرسد و بر چگونگى او از نهان و آشكار دست نيابد مگر او - عزّوجلّ - خود، راه نمايد و بشناساند.
گواهى مى‏دهم كه او اللّه است؛ همو كه تنزّهش سراسر روزگاران را فراگرفته و نورش، ابديت را دربرگرفته است. بى‏مشاور، فرمانش را اجرا، بى‏شريك تقديرش را امضا و بى‏ياور همه امور را سامان مي دهد. صورت آفرينش او را الگويى نبوده و آفريدگان را بدون ياور و رنج و چاره‏جويى، هستى بخشيده است. جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است. پس اوست! اللّه كه معبودى به جز او نيست[4]؛ همو كه صُنعش استوار است و ساختمان آفرينشش زيبا. دادگرى است كه ستم روا نمى‏دارد و كريمى كه كارهابه او بازمى‏گردد.
گواهى مى‏دهم كه او الله است كه آفريدگان در برابر بزرگى‏اش فروتن و در مقابل عزتش رام و به توانايى‏اش تسليم و به هيبت و بزرگى‏اش فروتن‏اند. پادشاه هستى‏ها و چرخاننده سپهرها و رام‏كننده آفتاب و ماه كه "هريك تا اَجَل معيّن، جريان يابند.[5]" "او پرده‏ى شب را به روز و پرده‏ى روز را - كه شتابان در پى شب است به شب پيچد.[6]" اوست شكننده‏ى هر ستمگر سركش و نابودكننده‏ى هر شيطان رانده‏شده است. نه او را ناسازى باشد و نه برايش انباز و مانندى. "يكتا و بى‏نياز، نه زاده و نه زاييده‏شده، او را همتايى نبوده[7]"، خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده كند و حكم نمايد. بداند و بشمارد. بميراند و زنده كند. نيازمند و بى‏نياز گرداند. بخنداند و بگرياند. نزديك آورد و دور برد. بازدارد و عطا كند. "اوراست پادشاهى و ستايش.[8]" به دست تواناى اوست تمام نيكى. "و هموست بر هر چيز توانا.[9]"


[1] أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْما (طلاق: 12)

[2] بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم‏. (آل عمران: 18)

[3] الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِير. (انعام: 103)

[4] هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُو (حشر: 22)

[5] كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى‏ (رعد: 2)

[6] يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ‏ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً. (زمر: 5)

[7]لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَد

[8] لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ (تغابن: 1)

[9] وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير (تغابن: 1)


[i]کافی: 2/21
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
پس اى گروه مردم بدانيد كه: خداوند متعال على بن أبى طالب را بر شما ولى و امام قرار داده. و اطاعت او را به نيكويى بر تمام گروههاى مهاجر و انصار و تابعين آنان، و بر حاضر و غائب و عرب و عجم و كوچك و بزرگ و عبد و آزاد و بر هر خداپرست واجب فرموده است. او فرمانش قابل اجرا، و سخنش مقبول، و امرش نافذ است. مخالف او ملعون، و پيرو او مشمول رحمت خداوند است. و هر كس او را تصديق كند و بدو گوش بسپارد و از او اطاعت كند مشمول آمرزش خداوند گردد.
اى گروه مردم! اينجا آخرين محلّ گردهمايى و گفتگوى من با شما است؛ پس امر پروردگارتان را نيك بشنويد و اطاعت كنيد و امتثال نماييد، زيرا خداوند مولى و معبود شما است. و پس از او فرستاده‏اش محمّد، در برابرتان ايستاده و شما را خطاب مى‏كند. و پس از من، به امر پروردگار متعال، على، ولىّ خدا و سرپرست شماست و پس از او تا پايان عمرتان اولاد و ذرّيّه او مولى و امامند. حلال همان است كه خدا فرموده، و حرام همان كه ممنوع داشته. حلال و حرام را به من آموخت و من تمام علوم افاضه شده از خداوند- از قرآن و حلال و حرام- را به على دادم.
اى گروه مردم! خداوند متعال تمام علوم را به من عطاء فرمود و من هم تمام آنها را به‏ على بن أبى طالب، پيشواى پرهيزگاران و امام مبين تعليم نمودم.
اى گروه مردم! على را گم نکنید! و نسبت به او متنفر نشوید و در رابطه با پذیرش او استکبار بخرج ندهید. او کسی است که "راهنمایی به حقّ و راستى می کند[1]" و عامل به آن است. باطل را نابود و از آن منع مى‏كند. و در راه خدا از ملامت ديگران متزلزل نمى‏شود. او اولين مؤمن بخدا و رسول و فدايى پيامبر است. او در حالى با رسول خدا به عبادت خداوند پرداخت كه همه شما بت‏پرست بوديد.

اى گروه مردم! على را بزرگ و محترم شماريد كه خداوند او را (بر دیگران) تفضيل داده و تكريم فرموده است و بدو روى آوريد كه خداوند او را به اين مقام منصوب فرموده است.
اى گروه مردم! او از جانب خداوند امام و رهبر است. و منكر ولايت او از پذيرش و آمرزش الهى بدور و بطور قطع و يقين مشمول عذاب الهى و آتش سوزان است.
از مخالفت با او برحذر باشيد و گر نه به آتشى رويد كه "سوخت و هيمه‏اش آدميان و سنگهايند، و براى كافران مهيّا شده است.[2]"
اى گروه مردم! همه انبياء و مرسلينِ گذشته، به نبوّت من بشارت داده شده‏اند، و من خاتم انبياء و مرسلين، و حجت خدا بر همه اهل آسمان و زمين هستم. پس هر كس در اين مورد ترديد كند همچون كفر دوران جاهليّت كافر است. و هر كس درباره قسمتى از گفتار من شك نمايد به همه گفتارم ترديد نموده است و مستحقّ آتش خواهد بود.
اى گروه مردم! اين فضيلت و نعمتى است كه خداوند متعال مرا اعطا فرموده است. "هيچ معبودى جز او نيست. او را پيوسته حمد و سپاس می گویم[3]" تا ابد و برای همیشه­ی روزگار، در هر حالی که باشم.
اى گروه مردم! على را (بر دیگران) تفضيل دهيد كه او پس از من افضل همه مردم است. بوسيله ما (اهل بیت) است كه مردم مشمول نعمت و رحمت خداوند قرار مى‏گيرند. و جبرئيل مرا خبر داده است كه خداوند متعال مى‏فرمايد: هر كه با على مخالفت و دشمنى كند ملعون و مغضوب بوده و از رحمت من دور مى‏شود. پس "هر كسى بايد بنگرد كه براى فرداى قيامت چه پيش فرستاده است.[4]" و بترسيد از اينكه "بعد از ثبات پیدا کردن گامهایتان، دوباره دچار لغزش شويد[5]" كه "خداوند به آنچه مى‏كنيد آگاه است.[6]"
اى گروه مردم! بدانيد كه على بن أبى طالب جنب پروردگار است، و او مصداق اين آيه است: "تا كسى نگويد: دريغا بر آن كوتاهى كه درباره خدا كردم[7]"

[1]يَهْدِي إِلَى الْحَق‏. (یونس: 35)

[2]وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ. (بقره: 24)

[3]لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْد. (قصص: 70)

[4](وَ) لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه‏. (حشر: 18)

[5]فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها. (نحل: 94)

[6]إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُون‏. (حشر: 18)

[7]يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ. (زمر: 56)
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
اى گروه مردم! درباره قرآن بيانديشيد، و از آياتش سر درآوريد، و هميشه به محكمات آن نظر داشته باشيد، و نبايد از آيات متشابه پيروى كنيد. و قسم بخدا كه كسى نمى‏تواند حقائق و دقائق قرآن را تفسير و بيان كند مگر على بن أبى طالب كه برادر و وصىّ من است.
اى گروه مردم! على و أولاد پاكش ثقل اصغرند، و قرآن مجيد ثقل اكبر است. و هر كدام از آن دو مؤيّد و موافق ديگرى خواهد بود، و هرگز از همديگر جدا نخواهند شد تا روزى كه در جانب حوض به من رسند، آنان اُمنا و حكماى خداوند در روى زمينند.
اى گروه مردم! آگاه باشيد، همه و همه آگاه باشيد كه من تمام اين مطالب را ادا نمودم و ابلاغ كردم و به گوش همه رساندم، همه و همه كلام خدا بود و من از جانب او گفتم، كه به جز برادرم على بن أبى طالب كسى سزاوار منصب امارت و امامت نيست، و پس از من كسي را نشايد كه عنوان امير المؤمنين را به جز او به ديگرى نسبت دهد.

اي مردم! به راستى خداى تبارك و تعالى، (غروب عرفه به من دستوری داده شد[i] و مرا به رسالتى نزد شما فرستاده كه بسيار نگرانم از آنكه مرا متهم كنيد و تكذيب نمائيد تا اينكه خدا، پياپى مرا توعيد و تهديد نموده و تكذيب شما بر من آسانتر از عقوبت خدا است. خدا مرا به معراج برد و فرمود: اى محمد! من محمودم و تو محمد نامت را از نامم باز گرفتم هر كه با تو پيوندد با او پيوندم و هر كه از تو ببرَّد سركوبش كنم. فرود شو و به بندگانم خبر ده چه احترامى از تو كردم. من هيچ پیامبرى را مبعوث نكردم جز آنكه وزيرى برايش مقرر كردم تو رسول منى و على وزير تو است.[ii]
خداوند لعنت کند کسی را که ادعای فرزندیِ پدری غیر پدر خودش را بکند. خداوند لعنت کند کسی را که سرسپرده­یِ غیرِ مولایش شود. چه این که هر فرزندی مربوط به (صاحب) بستر (یعنی شوهر) می باشد. و برای وارث وصیتی نیست. سخنم را شنیدید و من را دیدید، آگاه باشید هرکس به من عمدا دروغ بندد جایگاش در دوزخ پر از آتش خواهد شد.

آگاه باشید (ضایع نمودن) خونهای شما و اموال شما بر شما حرام است. آنگونه که در امروز و در این منطقه و در این ماه حرام است. من ساقی شما بر حوض (کوثر) خواهم بود و به زیادی شما در آن روز افتخار می کنم پس رویم را سیاه نکنید! آگاه باشید من بعضی را از دوزخ می رهانم و بعضی دیگر از دستم خارج می شوند. و من می گویم: پروردگارا اصحابم اصحابم! و جواب می شنوم: تو نمی دانی اینان بعد از تو چه پدید آوردند![iii]
ای گروه مردم! "كيست كه از خدا راست گفتارتر و راست حديث‏تر باشد؟![1]" گروه مردم براستى پروردگار شما جل جلاله بمن دستور داده على را علم و امام شما نمايم و خليفه و وصى سازم و او را برادر و وزير گيرم!
ای گروه مردم! على باب هدايت است پس از من و داعى بپروردگار منست و اوست "صالح مؤمنان![2]" "كيست گفتارش بهتر باشد از كسى كه بسوى خدا دعوت كند و كار شايسته كند و گويد كه من از مسلمانانم[3]".
ای گروه مردم! به راستى على از منست فرزندش فرزند منست و شوهرِ حبيبه منست فرمانش فرمان منست و نهيش نهى من، گروه مردم، بر شما باد فرمانش بريد و از نافرمانيش درگذريد زيرا طاعتش طاعت منست و معصيت او معصيت من!
ای گروه مردم! به راستى على صديق اين امت است و فاروق و محدث آن، او هرون (برادر و وصی موسی) آصف (وصی سلیمان) و شمعون (وصی عیسی) آنست و باب حطه[4] و او كشتى نجات آن، طالوت (فرمانده بنی اسرائیل در جنگ با جالوت) و ذو القرنين (که با دو قبیله وحشی یآجوج و مأجوج نبرد نمود) آن!
ای گروه مردم! او وسيله آزمايش بشر و حجة عظمى و آيت كبرى و امام اهل دنيا و عروة الوثقى است!
ای گروه مردم! على با حق است و حق با او و بر زبانش!
ای گروه مردم! على قسيم دوزخ است دوست او وارد آن نشود و دشمنش از آن نجات نيابد او قسيم بهشت است دشمنش وارد آن نگردد و دوستش از آن منصرف نشود!
ای گروه مردم! اصحاب من شما را اندرز دادم و رسالت پروردگارم را بشما رساندم "ولى شما ناصحان را دوست نداريد[5]" اين را گفتم و براى خود و برای شما آمرزش می­جويم!»[iv]


[1]نساء/122: مِنَ اللَّهِ قِيلًا وَ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً


[2]تحریم/4: صالِحُ الْمُؤْمِنِين‏


[3]فصلت/ 33: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ‏


[4]اشاره دارد به آيه: وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنينَ (بقره: 58). ترجمه:
و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيم: “ در اين آبادى [بيت المقدس‏] وارد شويد؛ و از (نعمت‏هاى) آن از هر جا كه خواستيد فراوان و گوارا بخوريد؛ و از در (بيت المقدس) فروتنانه وارد شويد و بگوييد: “ [خدايا! گناهان ما را] بريز. “تا خطاهايتان را براى شما بيامرزيم؛ و بزودى [پاداش‏] نيكوكاران را خواهيم افزود.

قريب به همين مضمون در سوره اعراف آيه 161

باب حطه براى بنى اسرائيل بود و آن درگاهى بود كه مامور شدند كه خميده داخل آن شوند و بگويند: «حِطَّة» يعنى: «خدا گناه ما را بريزد!» و اين عمل طريق توبه‏اى بود براى آن­ها و وسيله عفوى و آن درگاه دروازه قريه «إريحا» از شهرهاي شام بود.

احاديث زيادي در منابع شيعه تصريح دارد در اين كه ائمه بزرگوار شيعه و در رأس آن­ها امام علي (عليهم صلوات الله) «باب حِطّة» هستند. از آن جمله است حديث ذيل:

امام علي (عليه­السلام) فرمود: براى بنى اسرائيل باب حطه را قرار دادند شما نيز اى امت محمّد برايتان باب حطه اهل بيت محمّد قرار داده شد و دستور داده‏اند از راه هدايت ايشان پيروى كنيد و راه آنها را طى كنيد تا بدين وسيله گناهانتان بخشيده شود تا مقام نيكوكاران افزايش يابد و باب حطه شما بهتر از باب حطه بنى اسرائيل است. زيرا درب آن­ها مجموعه‏اى از چند چوب بود ولى درب حطه شما سخن- گويان صادق و مؤمن و راهنما و فاضلند! (تفسير الامام: 227)


[5]اعراف/79: وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ‏



[i]بحارالانوار: 37/152

[ii]أمالي الصدوق، ص: 355

[iii]بشارة المصطفی: 36

[iv] أمالي الصدوق، ص: 31[highlight=#fafafa]
[/highlight]
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
پيامبر ادامه داد:
«باطن قرآن و تفسير آن را براي شما بيان نمي‏کند مگر اين کسي که من دست او را مي‏گيرم و او را بلند مي‏کنم».
سپس آن حضرت گفته‏ي خود را عملي کرد، و به علی که پله اي پايين تر از پيامبر نشسته بود، فرمود:
«نزديکتر بيا!» حضرت نزديکتر آمد و پيامبر دو بازوي او را گرفت. در اين هنگام امام علی دست خود را به سمت صورت حضرت باز کرد تا آنکه دستهاي هر دو به سوي آسمان قرار گرفت. سپس پيامبر، امام را از جا بلند کرد تا حدي که پاها ي آن حضرت محاذي زانوهاي پيامبر قرار گرفت و مردم سفيدي زير بغل ايشان را ديدند، که تا آن روز ديده نشده بود.[i]

کمی به سکوت گذشت و علی همچنان بر دستان پیامبر بود. پیامبر به اطراف می نگریست و علی را نشان همه می داد. هفت نفر از منافقین به نامهای: اولی، دومی، سالم (غلام ابو حذیفه) ، ابو عبیده جراح، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقاص، مغیرة بن شعبه[ii]، وقتی علی را بر دستان پیامبر دیدند خشم همه وجودشان را فراگرفت. آنها گستاخانه به یکدیگر گفتند:
«نگاه کنید! چشمانش چگونه دور می زند؟! مثل مجنون می ماند!» در این وقت جبرئیل نازل شد و دو آیه آخر سوره قلم را (برای جلوگیری از چشم زخم این افراد بر پیامبر) تلاوت نمود:
«و آنان كه كافر شدند، چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند، و مى‏گفتند: "او واقعاً ديوانه‏اى است." و حال آنكه (قرآن‏) جز تذكارى براى جهانيان نيست.[1]»[iii]
بعد از اتمام خطبه جبرئیل جریان را برای پیامبر گزارش داد و حضرت آنها را فرا خواند و آنها را مورد بازخواست قرار داد و آنها منکر شدند آنگاه جبرئیل این آیه را فرود آورد:
«به خدا سوگند مى‏خورند كه (سخن ناروا) نگفته‏اند، در حالى كه قطعاً سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده‏اند، و بر آنچه موفّق به انجام آن نشدند همّت گماشتند، و به عيبجويى برنخاستند مگر (بعد از) آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنان را بى‏نياز گردانيدند. پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر است، و اگر روى برتابند، خدا آنان را در دنيا و آخرت عذابى دردناك مى‏كند، و در روى زمين يار و ياورى نخواهند داشت.[2]»

[1]قلم / 51 و 52: وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِين‏.

[2]توبه / 74: يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ.



[i]بحارالأنوار: ج 37 ص 111 و 209.

[ii]تفسیر قمی: 1/301

[iii]الكافي، ج‏4، ص: 566
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
«اى مردم، آنگاه كه من شهيد شدم على نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر است. و آنگاه كه على به شهادت رسيد پسرم حسن نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است. و آنگاه كه پسرم حسن به شهادت رسيد پسرم حسين نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيار است. و آنگاه كه پسرم حسين به شهادت رسيد پسرم على بن الحسين نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است، نام او نام برادرم است و با امر او آنان را اختيارى نيست[i][highlight=#fafafa] [/highlight]سپس نه امام از اولاد حسين يكى پس از ديگرى خواهند بود. هيچ كدام آنها نيستند مگر آنكه نسبت به مؤمنين اختيارشان از خودشان بيشتر است و با امر يكى از آنها مؤمنين را اختيارى نيست. همه آنان امامان حقّند.[ii]
اى مردم، هر پیامبرى به اندازه نصف عمر پیامبر پيشين خود عمر كرده است و عيسى بن مريم مدّت چهل سال در بين قبيله‏اش مردم را ارشاد ميكرد، و هم اكنون بيست سال[1] از دوران بعثت و پيامبرى من ميگذرد و روى اين حساب هنگامه رحلت من فرا رسيده و به همين زودى بايد از اجتماع شما مسلمين جدا شوم، بدانيد كه من هم مسئولم و شما هم مسئوليد، آيا من ابلاغ رسالت كردم، چه ميگوئيد؟»

سخن پیامبر که به اينجا رسيد از هر طرف افراد از جای خود بلند شدند و پاسخ دادند:
«گواهى ميدهيم كه تو بنده خدا و پيامبر او هستى و رسالت وى را ابلاغ كردى و در راه تبليغ آن مجاهده نمودى و مردم را به اجراء فرمان الهى وادار كردى و تا آخر عمرت به پرستش پروردگار اشتغال داشتى، خدا بتو پاداش دهد بهترين پاداشى كه يك پیامبر از امّت خود برداشت مى‏كند!» پیامبر دوباره پرسید:
«آيا گواهى نميدهيد كه خدایى بجز خداى يكتاى بى‏شريك وجود ندارد و محمّد بنده و فرستاده او است و بهشت و جهنّم حق است، آيا به تمام آنچه در قرآن است ايمان نياورده‏ايد؟» همگى گفتند:
«آری!» سپس فرمود:
«شاهد باشيد كه من اين شهادت شما را تصديق كردم و شما هم شهادت مرا تصديق نموديد، بدانيد كه من از پيش ميروم و شما هم از عقب من راهى را كه من رفته‏ام خواهيد آمد و بزودى در ساحل كوثر[2] بر من وارد ميشويد و هنگامى كه مرا ملاقات كنيد، از شما ميپرسم كه با ثَقَلين پس از من چه‏گونه رفتار نموديد؟» مردى از مهاجرين بلند شد و گفت:
«پدر و مادرم فدايت باد اى پیامبر خدا، مراد شما از ثقلين چيست؟» پیامبر فرمود:
«فرد بزرگ از آن دو شي‏ء گرانمايه (ثقل اکبر) كتاب خدا است و آن رشته متّصلى است كه يك سرش بدست خدا است و سر ديگرش بدست شما مردم قرار گرفته است همواره بدو چنگ زنيد، از آنها سؤال کنید از غیر آنها سؤال نکنید زیرا گمراه خواهید شد[iii]و فرد كوچك از آن دو چيز (ثقل اصغر)، عترت من هستند آن كس كه به قبله رو كرده و نداى پيامبريم را اجابت نموده، هيچ گاه فرزندان مرا نمى‏كشد و بدانها قهر و غضب نمى‏كند و در ايفاء حقّشان كوتاهى نمى‏ورزد، من اين عظمت را براى اين دو شي‏ء گرانمايه از خداى مهربان و آگاه تقاضا كرده‏ام و او هم بمن عطاء فرموده است ياور اين دو، ياور من است و كوبنده اين دو نابودكننده من محسوب مى‏شود، دشمن اين دو دشمن من خواهد بود ... و دوست اين دو، دوست من است بدانيد هيچ ملّتى پيش از شما هلاك نشدند جز اينكه هلاكت آنها مرهون غلبه خواسته‏هاى نفسانيشان بر خوشنودى پیامبرشان بود، و كسانى را كه بر پا دارنده عدالت بود مى‏كشتند.»[iv]


[1]
در اين حديث دوراني پيامبر به مدت سه سال در ابتداي بعثت دعوت مخيانه انجام مي داد به حساب آورده نشده است.

[2]
‏كوثر از ماده «كثرت» است كه بر اثر اضافه شدن «واو» معنى مبالغه پيدا كرده است. بنابراين كوثر يعنى بسيار زياد و فراوان و به همين دليل به مرد سخاوتمند و بسيار بخشنده نيز كوثر گفته مى‏شود
.
در متون اسلامى چنين آمده است كه: وقتى سوره «كوثر» بر نبى اكرم (ص) نازل گرديد، اميرمؤمنان (ع) از نبى اكرم (ص) سؤال كرد كه «كوثر» را براى ما توضيح بفرماييد كه چيست؟ حضرت (ص) فرمودند: «نهرى است در بهشت برين كه آبش بسيار زلال و شيرين و گوارا است» و در برخى از متون روايى آمده است كه اين نهر اختصاص به پيامبر بزرگوار اسلام (ص) دارد و هم‏چنين در برخى از متون اسلامى آمده است كه نبى اكرم (ص) به اميرمؤمنان دست زدند و فرمودند: «اين نهر براى من و تو و دوستداران تو بعد از من است». در اين راستا به نگرش علامه مجلسى نيز عنايت بفرماييد. ايشان در بحارالانوار، ج 8، ص 27 مى‏فرمايد: اعتقاد ما درباره حوض كوثر چنين است
:
الف) آن يك حقيقت است
.
ب) اختصاص به پيامبر بزرگوار اسلام (ص) دارد
.
ج) سرپرست آن اميرمؤمنان (ع) است و او است كه دوستداران خويش را از آن سيراب نموده و دشمنانش را از آن ممانعت خواهد كرد
.
د) هر كس از آن بنوشد هرگز پس از آن تشنه نخواهد شد
.
نتيجه آن كه آنچه در حديث ثقلين به عنوان حوض كوثر اشاره شده همين كوثر است كه هم در قرآن مجيد ذكر شده إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ و هم در متون روايى با وصف مزبور آمده است و همان گونه كه در بيان علامه مجلسى آمده ما شيعيان نسبت به حوض كوثر چنين اعتقادى داريم
.
در حوض كوثر، آب گوارايى وجود دارد كه در روز قيامت مومنان را سيراب كرده و از عطش نجات خواهد داد. البته كسانى از اين حوض سيراب خواهند شد كه در دنيا نيز از ساقى آن يعنى وجود مقدس پيامبر (ص) و خاندان پاكش كسب نور و فيض كرده و در كنار اقيانوس تعاليم آنان، جرعه اى نوشيده باشند



[i]
اسرار آل محمد عليهم السلام، ص: 523

[ii]
منهاج الفاضلين‏

[iii]
بشارة المصطفی: 36

[iv]
كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص: 49
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7

پیامبر در ادامه خطبه اش باز هم از مردم اقرار گرفت که:
«آيا من سزاوارتر از شما بخودتان نيستم؟» مردم پاسخ دادند:
«خدا گواهست چرا (تو از ما بخودمان سزاوارترى) بلافاصله پیامبر فرمود:
«خداوند مولای من است و من مولای علی هستم[i]» آنگاه حضرت سه بار[ii] فرمود:
«من کنت مولاه فعلی مولاه[1]»[iii].

ناگهان پیامبر شنید که بعضی آهسته به یکدیگر میگویند:
«محمد هر وقت ما را به امری جدید می خواند!» حضرت وقتی از این گفتگو مطلع شد این آیه را تلاوت نمود:
«من تنها شما را یک موعظه می کنم![2] از شما یک چیز می خواهم و آن ولایت است.»[iv] در این بین عربی بادیه نشین از میان جمعیت برخواست و گفت:
«ای پیامبر! ما را دعوت کردی که شهادت به لا اله الا الله بدهید و این که تو رسول خدایی و ما تو را تصدیق کردیم، از ما خواستی که نماز بخوانیم، ما نماز خواندیم، گفتی روزه بگیرید، ما روزه گرفتیم، گفتی جهاد کنید، ما جهاد کردیم، گفتی زکات بدهید، ما زکات دادیم، ولی اینها تو را قانع نکرد، تا این که دست این جوان را بلند کردی و به همه نشانش دادی و گفتی: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" آیا واقعا این از ناحیه خداوند بوده است یا از ناحیه خودت؟» پیامبر پاسخ داد:
«این از ناحیه خداوند بوده است نه از طرف من». اعرابی دوباره سؤال کرد:

«آیا از طرف خداوندی است که جز او معبودی نیست؟ و از طرف خودت نیست؟» حضرت پاسخ داد:
«بله، از طرف خداوندی است که جز او معبودی نیست، از طرف من نیست.» اعرابی یک بار دیگر نیز همین سؤال را مطرح نمود:
«آیا از طرف خداوندی است که جز او معبودی نیست؟ و از طرف خودت نیست؟» حضرت باز پاسخ داد:
«بله، از طرف خداوندی است که جز او معبودی نیست، از طرف من نیست.»
مرد اعرابی از جای خود بلند شد و با عجله به طرف شترش رفت و سوار بر آن شد و گفت:
«خدایا اگر این حرف حق است سنگی از طرف آسمان بر من فرود آور و یا من را دچار عذابی درناک کن!» هنوز سخن اعرابی به پایان نرسیده بود که آتش از آسمان رسید و او را دربرگرفت و آنگاه جبرئیل این آیه فرود آورد:
«تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند.[3]»[v]
پیامبر به ادامه معرفی امام علی برگشت و ادامه داد:
«هر کس من پیامبر اویم علی امیر اوست[vi] کسی که او را والی قرار داده باشد خدا را ولی خود قرار داده است و کسی که او را دوشمن بدارد خداوند را دشمن داشته است.[vii]
هان كه من پيشرو شما هستم و شما فرداى قيامت در كنار حوض، حوض اختصاصى من، بر من وارد خواهيد شد؛ حوضى كه بقدر فاصله‏ بُصرى و صنعاء (شمالی ترین و جنوبی ترین جایی که عرب آن زمان مسافرت نموده است) پهناور است. كاسه‏هاى نقره فام به شماره ستاره آسمانها در كنارش آماده است. بدانيد آن روز كه شما در كنار حوضم به من رسيديد من از شما بازپرسى خواهم كرد كه نسبت بآنچه امروز، خدا را در آن باره بر شما شاهد گرفتم چگونه رفتار نموديد و پس از من با دو امانت گرانبها چه عملى انجام داديد. مراقب باشيد كه بهنگام ديدار من درباره نگهدارى اين دو امانت چه حالى خواهيد داشت.[viii]


[1]تعابیر مختلف حدیث ولایت: من کنت مولاه فعلی مولاه، من کنت مولاه فان علیا مولاه، علی مولا من کنت مولاه، انت ولی کل مؤمن بعدی، من کنت مولاه فهذا مولاه، من کنت ولیه فعلی ولیه، من کنت مولاه فعلی ولیه، من کنت مولاه فهذا ولیه، علی ولیکم بعدی، ان هذا مولا من انا مولاه، هو مولا من کنت مولاه. (رسالة طرق حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» للذهبی)
ابوالخير محمد جزرى شافعى (متوفّاى 833 ق.) در كتاب «أسنى المطالب فى مناقب سيّدنا علىّ بن ابى طالب» با سند بسيار زيبايى، حديث غدير را از حضرت فاطمه چنين نقل مى كند:
فاطمه، دختر امام علىّ بن موسى الرّضا از عمّه هايش فاطمه، زينب و امّ كلثوم، دختران امام موسى بن جعفر نقل مى كند كه آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق از عمّه اش فاطمه، دختر امام محمدباقر و او از عمّه اش فاطمه دختر امام زين العابدين نقل مى كند كه فاطمه و سكينه دختران امام حسين از عمّه شان امّ كلثوم دختر اميرمؤمنان نقل مى كند كه مادرش فاطمه زهرا دختر مكرّم رسول خدا خطاب به مردم فرمود: آيا كلام رسول خدا را فراموش كرديد كه در روز غدير خم فرمود: «هركس را كه من مولاى او باشم، پس على نيز مولاى اوست.»؟ و كلام ديگر رسول رسول خدا كه فرمود: «يا على! جايگاه تو نسبت به من همانند موقعيت هارون نسبت به موسى مى باشد.»؟!


[2]سبأ / 46: قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَة.

[3]معارج / 1 و 2: سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ، لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ.



[i]رسالة طرق حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ص: 24 للذهبی

[ii]رسالة طرق حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ص: 85 للذهبی

[iii]ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى ،ج‏1،ص:165

[iv]بحارالأنوار ج : 37 ص : 160

[v]تفسیر فرات کوفی: 503

[vi]التهذیب: 3/143

[vii]وسائل الشیعه: 5/57

[viii]الخصال، ج‏1، ص: 65
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
اى گروه مردم! اين على است، كه برادر و وصىّ، و حافظ علم من، و جانشينم بر امّت است، او مفسّر قرآن و داعى بسوى خدا و عامل به مرضات الهى است، با دشمنان خدا در جنگ؛ و طرفدار طاعت؛ و نهى‏كننده از نافرمانى او است، او جانشين پيامبر و امير مؤمنان و پيشواى هدايتگر است، و با عهدشكنان و ستمكاران و خارج‏شدگان از حقّ[1][highlight=#fafafa] [/highlight]به اذن و فرمان خدا مى‏جنگد، حال گفتارى بزبان آورم كه به امر پروردگارم "این سخن تغيير نخواهد کرد[2][highlight=#fafafa]":[/highlight]
"پروردگارا، دوستدارانش را دوست بدار، و با دشمنانش عداوت كن، (یاری کننده اش را یاری نما و کمک کننده اش را کمک کن![i] و منكر او را لعن، و به هر كه حقّش را پايمال كند غضب فرما.[3]"» حضرت این دعا را یه بار تکرار کرد.[4] و بعد ادامه داد:
«پروردگارا! بنا بر همانچه خود فرمودى اعلام داشتم كه امامت پس از من براى على ابن أبى طالب است و او را به اين مقام منصوب نمودم، تا شريعت خود را براى بندگانت به كمال رسانى، و نعمت خود را بر ايشان تمام كنى، و اسلام را دين آنان بپسندى، كه خود در قرآن فرموده‏اى: "و هر كس كه جز اسلام دينى بجويد هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است".[5]

پروردگارا! تو را به گواهى مى‏گيرم و تو را در اين شهادت بس كه تبليغ خود را انجام دادم.
اى گروه مردم! بى‏شكّ خداوند دين خود را با امامت او به كمال رساند، پس كسى كه از او پيروى نكند و به خلفاى پس از او- كه همه تا روز قيامت از فرزندان صُلبى من هستند- اقتدا ننمايد، پس "آنان كارها و اعمالشان تباه و نابود شود[6]" و در "آتش آنان همیشه خواهند ماند[7]". و "عذابشان سبك نشود و مهلت نيابند.[8]"
اى گروه مردم! اين على است، كه در همه موارد از شما بالاتر است: در يارى‏ رساندن و شايستگى، و نزديكى و قرب، و عزّت در نزد من برترى دارد، و خدا و رسولش از او راضى و خشنودند، و تمام آيات رضايت و خشنودى درباره او نازل شده است، و خداوند تمام خطاب‏هاى "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا" در قرآن را به او آغاز نموده است، و تمام آيات مدح در كتاب خدا قرآن كريم درباره اوست، و شهادت به (دخول) بهشت در سوره هل أتى داده نشده است مگر برای او. و این سوره درباره غیر او نازل نشده است. و هيچ كس جز او بواسطه اين سوره مدح نگریده است.
اى مردم! او كمك‏كار دين خدا، و مدافع رسول است. او تقى (پرهیزکار)، نقى (پاکیزه)، هادى (هدایت کننده) و مهدىّ (هدایت شده) است. پيامبر شما بهترين پيامبران، و وصىّ او بهترين اوصيا و فرزندانش بهترين جانشينانند.

اى گروه مردم! نسل هر پيامبرى از پشت اوست، و نسل من از پشت على است.
اى گروه مردم! براستى، ابليس به واسطه حسادت بود كه آدم را از بهشت بيرون فرستاد، پس حسد نورزيد كه اعمالتان تباه شده و در نهايت منحرف گرديد، زيرا تنها يك خطا موجب شد آدم، که برگزیده خدا بود، از بهشت به زمين هبوط نمايد؛ تا چه رسد به شما كه شما، شمایید! و بعضی از شما دشمنان خداوندید، بدانيد كه دشمن على تيره‏بخت و دوستدار او تقىّ و خدا ترس است. و جز اهل ايمان به او اعتماد ندارد، و قسم بخدا كه سوره و العصر درباره على نازل شده، كه:

"به نام خداى بخشاينده مهربان. سوگند به روزگار (پيروزى حقّ بر باطل‏). كه هر آينه آدمى در زيانكارى است. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند و يك ديگر را به راستى و درستى اندرز دادند و يك ديگر را به شكيبايى سفارش كردند.[9]"

اى گروه مردم! نقل قول خداوند نمودم و پيام خود را به شما رساندم، "و بر پيامبر جز رساندن آشكار پيام نيست[10]".

اى گروه مردم! "ترس از خداى را چنان كه شايسته ترس از اوست پيشه كنيد، و مميريد مگر در حالى كه مسلمان باشيد[11]".

اى گروه مردم! به خدا و پيامبرش و نورى كه با او نازل شده- قرآن- ايمان بياوريد "پيش از آنكه چهره‏هايى را محو و ناپديد كنيم آن گونه كه آنها را به پشت سرشان بگردانيم[12]".

اى گروه مردم! نور خداوند در من راه يافته، سپس در على، و پس از آن در نسل او تا قائم مهدى جارى خواهد بود، مهدى، همو كه حقّ خدا و هر حقّى را مى‏گيرد از ماست؛ زيرا خداوند ما را حجتى بر اهل تقصير و عناد و خلاف و خيانت و گناه و ستم و خلاصه بر همه جهانيان قرار داده است.

[1]
النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِين

[2]
ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَي‏َّّ. (ق: 29)

[3]
زمانی ابو هریره داخل مسجد النبی شد، مردم دورش حلقه زدند، جوانی از او پرسید: تو را قسم می دهم به خداوند که آیا از پیامبر شنیدی که ایشان فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه؟ اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؟ ابو هریره گفت: بله! جوان گفت: من از تو بیزارم من گواهی می دهم که تو دشمن داشتی کسی را که او دست داشت و دوست داشتی کسی را که او دشمن داشت. مردم به طرف جوان هجوم برده و او را با سنگ زدند و دورش ساختند. (رسالة طرق حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ص: 80 للذهبی)

[4]
الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج‏1، ص: 144

[5]
مَن يَبْتَغِ غَيرَْ الْاسْلَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فىِ الاَْخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِين‏ (آل عمران: 85)

[6]
أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُم‏. (آل عمران: 22)

[7]
النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُون‏. (بقره: 39)

[8]
لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُون‏. (بقره: 162)

[9]
وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِْ

[10]
ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ‏. (مائده: 99)

[11]
اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون‏. (آل عمران: 102)

[12]
مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها. (نساء: 47)



[i]
رسالة طرق حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ص: 88 للذهبی
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
اى گروه مردم! شما را انذار مى‏كنم كه من (فقط) پيامبر خدا هستم، (پیامبری) كه پيش از (نیز) پيامبرانی (بودند که همه) گذشتند؛ پس اگر من بميرم يا كشته شوم «آيا شما به دوران جاهليّت- پيش از اسلام- برخواهيد گشت؟ "و هر كس كه عقبگرد كند هرگز به خدا گزند و زيانى نرساند، و زودا كه خدا سپاسگزاران را پاداش دهد[1][highlight=#fafafa]". بدانيد (در اين آیه) علی موصوف به صبر و شكر شده، و پس از او فرزندانش كه از صلب منند.[/highlight]
اى گروه مردم! بواسطه اسلامتان بر خداوند منّت مگذاريد كه مشمول خشم خدا گرديد و (آنگاه) برسد به شما "عذابی از نزدش[2]" زيرا او در كمين‏گاه است.
اى گروه مردم! پس از درگذشت من پيشوايانى ظهور كنند كه شما را "به سوى آتش جهنّم مى‏خوانند، و در روز رستاخيز هيچ يارى و كمكى نشوند[3]".
اى گروه مردم! براستى كه خداوند و من از آنان بيزارم.
اى گروه مردم! آنان و تمام انصار و اعوان و پيروانشان "در فروترين طبقه دوزخند[4]" و براستى بد است "جايگاه گردن كشان![5]" بدانيد كه آنان اصحاب صحيفه‏اند (همان نامه شومی به صورت عهدنامه برای براندازی اسلام نوشته شد)، پس بايد هر يك از شما در صحيفه‏اش (نامه اعمالش) نظر كند.[6]
اى گروه مردم! من امامت را در ذرّيّه خودم تا روز قيامت باقى گذاشتم، و من هر آنچه گفتنى بود گفتم و مأموريتم را كاملا به انجام رساندم، تا آنجا كه براى هيچ كس؛ چه حاضر و چه غايب، چه آنان كه متولّد شده‏اند و چه آيندگان جاى عذر و بهانه‏اى باقى نماند، پس سفارشات مرا به ديگران ابلاغ كنيد، حاضر به غايب، و پدر به فرزند خود تا روز قيامت برسانند. به زودی آن را (امامت را) سلطنتی غاصبانه قرار خواهند داد.
آگاه باشید لعنت خدا بر آن دو گروهى كه اين مقام را بزور ستانده و غصب نمودند. "اى پريان و آدميان، به زودی كه به حساب شما پردازيم[7]» پس «بر شما پاره‏اى از آتش و دودى- يا مسى گداخته- فرستاده شود كه نتوانيد از يك ديگر دفاع كنيد![8]"
اى گروه مردم! براستى خداوند شما را رها نمی کند "نسبت به وضعیتی که دارید تا پاكدلان و خوبان را از بدكرداران جدا نمايد، و خداوند شما را از غيب با خبر نمى‏سازد[9]".
اى گروه مردم! هيچ قريه و شهرى را خداوند جز به جهت تكذيبشان نابود نكرد، و همچنين شهرهایى را كه "ظلم و ستم در آن رسوخ نمايد[10]"، ويران و خراب مى‏كند. و اين فرد، على است كه امام و سرپرست شماست. او از وعده‏هاى الهى است. و البتّه خداوند متعال به عهد و وعده‏هاى خود عمل خواهد كرد.
اى گروه مردم! "بسيارى از گذشتگان[11]" شما گمراه شدند، و بهمين خاطر بدست خداوند هلاك شدند، پس پسينيان نيز مشمول آن هلاك گردن د، خداوند متعال فرموده:
"آيا پيشينيان را هلاك نكرد. سپس پسينيان- مانند كفّار مكّه- را از پى آنها درآريم. با بزهكاران چنين مى‏كنيم. در آن روز واى بر دروغ‏انگاران[12]".
اى گروه مردم! خداوند مرا امر و نهى فرموده، و من نيز على را، پس او امر و نهى را از پروردگارش دريافته، بنا بر اين به سخنانش گوش دهيد تا سالم بمانيد، و او را اطاعت كنيد تا هدايت شويد، و از نواهيش دست برداريد تا براه راست افتيد، و مطابق ميل او حركت كنيد تا مبادا راههاى مختلف شما را از راه او بازداشته و متفرّق و پراكنده شويد.

[1]
َ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُم‏ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرين‏. (آل عمران: 144)


[2]
بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ‏. (توبه: 52)

[3]
ً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُون‏. (قصص: 41)

[4]
فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار. (نساء: 145)

[5]
مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِين‏. (نحل: 29)

[6]
راوى حديث، امام باقر فرمود: جز گروهى اندك بقيّه مردم؛ ماجراى صحيفه را فراموش كردند.

[7]
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ‏. (الرحمن: 31)

[8]
يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِران‏. (الرحمن: 35)

[9]
عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ. (آل عمران: 179)

[10]
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها (حج: 45)

[11]
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلينَ. (صافات: 71)

[12]
أَ لَمْ نهُْلِكِ الْأَوَّلِينَ، ثمُ‏َّ نُتْبِعُهُمُ الاَْخِرِينَ، كَذَالِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ، وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِين. (مرسلات: 16- 19)
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
آنچه در پی می آید خطبه کامل غدیر است که از منابع مختلف اهل سنت و کتب بزرگان معزز شیعه جمع آوری شده است و طبق قرائن چینش شده است.
متن اصلی خطبه سه روایت تلفیق شده است: یکی از طریق امام باقر (علیه­السلام) و دیگری از طریق حذیفه یمانی و آخری از طریق زید بن ارقم.
این خطبه را در چند 13 کامنت خدمت شما اهالی غدیر که ان شاء الله از اهالی کوثر هم خواهید بود تقدیم می کنم:
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کلیپ کوتاه مفهومی غدیر || حق و باطل nza3380 1 121 ۱۰-۰۶-۹۶، ۰۶:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: d.ali
  غدیر از نگاه چهارده خورشید آسمان ولایت و امامت nza3380 16 667 ۳۱-۰۶-۹۵، ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم
  مشروح حدیث غدیر ( من كنت مولاه فهذا علی مولاه ) nza3380 5 385 ۳۱-۰۶-۹۵، ۰۷:۳۰ ب.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
nza3380 (۲۴-۰۶-۹۵, ۱۰:۵۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان