۱۳-۱۰-۹۴، ۰۶:۰۴ ب.ظ
یادش بخیر قدیما..................
*دبستان که بودیم وقتی معلم می گفت : "یه خودکار بدید به من " زیر
دست و پا همدیگه رو له و لورده می کردیم تا زودتر برسیم تا معلم خودکار ما رو بگیره..........
*بی سر و صدا ، وسایلتونو جمع کنید با صف برید تو حیاط ، معلمتون نیومده
یکی از ناگهانی ترین و سوپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه ما بود.............
*یادش بخیر قدیما تلویزیون که کنترل نداشت یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه
با پاش کانال ها رو عوض کنه.....................
*یادش بخیر اون قدیما ، وقتی چسب نواری کم میاوردیم از جلد کتابامون می کندیم..........
*کیا یادشونه وقتایی که معلم می خواست درس بپرسه پاک کنمونو مینداختیم
زیر میز که بریم بیاریمش تا تو تیررس نگاه معلم نباشیم....................
*یادش بخیر اون موقعی که شلوار مکانیک مد شده بود و همه پسرا می پوشیدن.............
*یه تبلیغ بستنی هم بود که گاوه به بچه اش می گفت : بیا بچه جون
بیا شیرتو بخور......بیا دیگه !!!
بچه اش می گفت : نمی خوام مامان جون ، نمی خوام ، بستنیش خوشمزه تره..............
*خدا نکنه میرسیدیم خونه و فقط یه قابلمه روی گاز میدیدیم ، این یعنی ناهار یا آبگوشته
یا کوفته اس یا آش و از برنج خبری نیست................
*یادش بخیر یکی از بازیای محبوب پسرا کارت جمع کردن بود با عکس و اسم
و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیست ها یا ضرب المثل ویا چیستان...............
*یادش بخیر یه کارتون بود ، یکی از شخصیتاش می گفت : من کارم ، من کارم ،
بازو و نیرو دارم ، هر چیزی رو می سازم ، از تنبلی بیزارم
بعد اون یکی می گفت : اسم من اندیشه ه ه ه ه ، به کار می گم همیشه ،
بی کارو بی اندیشه ، چیزی درست نمی شه ، چیزی درست نمی شه..............
*یادش بخیر ، بچه که بودیم روزها رو میشمردیم تا جمعه برسه با نهار نوشابه بخوریم.....
یه شیشه ی کامل تو یه لیوان که تا سرش یخ باشه.................
*یادتونه قدیما موقع پخش فوتبال می گفتن : " کسانیکه تلویزیون سیاه و سفید دارن
بازیکنای مثلا پرسپوایس رو با رنگ تیره می بینن "
*یادش بخیر مامانم که شیشه پاک کن می خرید ، لحظه شماری می کردم
تا مایع داخلش تموم بشه ، بعد توش آب پر می کردم برای آب بازی........
این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام می دادم................
*یکی از وحشتناک ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که صبح دیر برسی
مدرسه و ببینی هیچ کسی توی حیاط مدرسه نیست................
یادش بخیر چه زود گذشت..............................................................
ابر و باد و مه و خورشید و فلک یک شعر است / هر نسیم حرم کرب و بلا را عشق است.