ایران رمان

نسخه‌ی کامل: نظرسنجی برترین جمله
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
سلام دوستان اینم نظرسنجی مسابقه برترین جملهxcvb
ده نفر برترین جمله هاشونو فرستادن
مثل همیشه برترین رو انتخاب کنین
سپاس گذار از همگیShy
مهلت نظرسنجی از : ۹۴/۲/۱۵
تا : ۹۴/۲/۳۰
شاد باشین دوستان
خب اینم جمله ها
بچه ها یه خواهش لطفا تا آخر تاپیک بخونین تا همه جمله ها رو خونده باشین
جمله اول
مات شدم
از رفتنت !!


هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود


این وسط فقط یک دل بود


که دیگر نیست


جمله دوم
گفت : برای چه زنده ای؟؟؟
گفتم : برای هیچ در حالی که قلبم زمزمه می کرد : برای تو...!!!گفتم : تو برای چه زنده ای؟؟؟
گفت :‌ برای کسی که برای هیچ زنده است!


جمله سوم



هرگز اشتباه نکن ....
اگر اشتباه کردی ... تکرار نکن
اگر تکرار کردی ... اعتراف نکن
اگر اعتراف کردی ... التماس نکن
اگر التماس کردی ... دیگر زندگی نکن




جمله چهارم
کجـــای قصـه تو نشستـــه ام


کــه هیچگـــــاه


گــــذرت بـــر کـوچــه انتــــظار نمـــی افتـــد


کجــــــا…!!!

جمله پنجم
من ، معـــــــــلم هستم
زندگی پشت نگاهم جاريست
سرزمين كلمات
تحت فرمان منست
قصر پنهان منست
قاصدك های لبانم هرروز
سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد
من معلم هستم
گر چه بر گونه ی من
سرخی سيلی صد درد درخشش دارد
آخرين دغدغه هايم اينست :
نكند حرف مرا هيچ كس امروز نفهميد اصلا
نکند حرفی ماند ؟
نكند مجهولی ، روی رخساره ی تن سو خته ی تخته سياه جا مانده ست ؟
من معلم هستم
هر شب از آينه ها می پرسم :
به كدامين شيوه ؟
وسعت ياد خدا را بكشانم به كلاس ؟
بچه ها را ببرم تا لب درياچه ی عشق ؟
غرق دريای تفكر بكنم ؟
با تبسم يا اخم ؟
با یکی بود و نبود ؟
زیر یک طاق کبود ؟
يا كلاغی كه به خانه نرسيد
قصه گویی بكنم ؟
تك به تك يا با جمع ؟
بدوم يا آرام ؟
من معلم هستم
نيمكت ها ، نفس گرم قدمهای مرا می فهمند ،
بالهای قلم و تخته سياه
رمز پرواز مرا می دانند
سيب ها ، دست مرا می خوانند
من معلم هستم
درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن

همگی مال منست ،
من معــــــــــــــلم هستم ......!


جمله ششم
جوانی ات را به پای بچگی هایم پیر کردی مرا به مو سپیدت ببخش پدر مرا به موی سپیدت ببخش مادر



جمله هفتم
خدایا، تو را می خوانیم

وقتی قلب هایمان کوچکتر از غصه هایمان می شود
وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلک هایمان مخفی کنیم
وقتی بغض هایمان پشت سر هم میشکند
وقتی احساس میکنیم
بدبختی ها بیشتر از سهم مان است
و رنج ها بیشتر از صبرمان
وقتی امید ها ته میکشد
و انتظار ها به سر نمیرسد
وقتی طاقتمان تمام می شود
و تحملمان هیچ...



آن وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم که تو
فقط تویی که کمکمان میکنی...

آنوقت است که تو را صدا میکنیم
و تو را میخوانیم
آنوقت است که تو را آه میکشیم
تو را گریه میکنیم
و تو را نفس میکشیم

وقتی تو جواب میدهی،
دانه دانه اشک هایمان را پاک میکنی
و یکی یکی غصه ها را از دلمان برمیداری
گره تک تک بغض هایمان را باز میکنی
و دل شکسته مان را بند میزنی
سنگینی ها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی
بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی

و بیشتر از حجم لب هایمان، لبخند

خواب هایمان را تعبیر میکنی
و دعاهایمان را مستجاب
آرزو هایمان را برآورده میکنی

قهر ها را آشتی میدهی
و سخت ها را آسان
تلخ ها را شیرین میکنی
و درد ها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهی ها سفید سفید...

خداوندا!
تنها تو را صدا میکنیم
و فقط تو را میخوانیم


جمله هشتم
من بنده ای هستم که در هر لحظه از نفس کشیدنم
خدایم را فراموش میکنم و بنده اش را به یاد می آورم...!
و او معبودیست که در هر لحظه از نفس دادنش به من، من را به یاد می آورد
و خدایی کردنش را فراموش میکند.





جمله نهم
اینجا هوا شرجی ست؛
آنچنان که می چسبد به سقف خیالم...
هوای با تو زیستن
و خیس می شوم از خاطر یاد تو!
اینجا هوا عجیب شرجی ست!
همچون دلشوره ی شب های بی تو صرف کردن، نازنینم...



جمله دهم
می گویند عشق آنستــــ که به او نرسی


و من می دانم چرا ...


زیرا در روزگار من ،


کسی نیستـــ که زنانه عاشق شود


وَ مردانه بایستد ...


بیایید به یکدیگر قول دهیــم ،
به هــر رابطـه ای عشـق نگویـیم
"عشـق حرمت دارد" لکه دارش نکنیم ...
و هنگامی که به اتفاقِ عـشـق رسیدیم ..
زنانه عاشق باشـیـم و مردانه ایستادگی کنیم ...




زنانه عاشقت خواهم بود



ممنون از شرکت کننده های عزیزmaraمنتظر نظراتتون هستم
من اولین نفرم که رای دادمieir
عااااااقا ما راى خودمان را درون صندوق انداختيم.
اعتراف میکنم خیــــــــــلی گیر کردم بین 3 و 8 و 10
یکی کمکم کنه xcvb
بشتابید دوستانxcvk
aacaacaacaacaac
واقعا انتخاب سخته همشون قشنگن
بچه هاااااااااااا کار منو سخت کردیدazxc


عجب گیری کردیمااااااااااااااا کدومشوووو انخاب کنمHuh
من اساسا ادم کم فهم..یا دیر فهم..یا اصن نفهمی هستم..
تا حالا فک میکردم جمله فوق فوقش دو تا فعل داره..
یا اگه ادبی باشه دو خط
ولی خدا به سر شاهده اینا متن ادبی بودا

و نفهم تر اینکه خداییش ناموسن اینارو بچه ها از خودشون نوشتن ؟

Undecided
ما هم رأى خود را درون صندوق انداختيم Tongue
و همينطور با توجه به اسم مسابقه ! :)
من رای دادمieirieirieirieirieirieir
صفحات: 1 2 3