ایران رمان

نسخه‌ی کامل: عاشق بر نمی گردد!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دختری به کورش کبیر گفت: من عاشق شما هستم. کورش به او گفت: لیاقت تو برادر من است که از من زیبا تر است و پشت سرت ایستاده است.
دختر برگشت و کسی‌ را پشت سر خود ندید. کورش به او گفت اگر عاشق بودی، پشت سرت را نگاه نمی‌‌کردی.