ایران رمان

نسخه‌ی کامل: سخنان ناپلئون بناپارت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
[عکس: a6f68ed026c6cab2d0a401fbc83efc96.jpg]
ناپلئون در سال 1805 میلادی ، با کمک ارتش 186 هزار نفری اش که گراند آرمه نام داشت ، امپراتوری اتریش را فتح کرد و تنها یک سال بعد ، توانست پادشاهی پروس را مطیع گردانده و بر اروپا حاکم شود. با این حال ، کم کم نشانه های ضعف در وی نمایان شد. در سال 1807 میلادی ، ارتش ناپلئون به متحد دیرینه ی فرانسه ، اسپانیا ، حمله برد و آن را اشغال نمود. با این حال ، ارتش فرانسه خیلی زود در اسپانیا زمینگیر شد و توسط مردم اسپانیا شکست خورد. این کار ، نصف ارتش او را در اسپانیا مشغول نگه داشت.
ناپلئون در سال 1812 میلادی به روسیه حمله کرد. ارتش وی که 550 هزار سرباز بود ، نیروهای روس را به عقب راندند اما روس ها از شیوه ی جنگی زمین سوخته استفاده کردند که نیروهای فرانسه را با شکست مواجه ساخت. شیوه ی زمین سوخته بر این مبنا بود که ارتش کوچکتر ، تدارکات و موادغذایی مورد نیاز ارتش بزرگتر را نابود کرده تا آنها زمینگیر کند. این تاکتیک اثر کرد و با فرا رسیدن زمستان روسیه ، ارتش او مجبور به عقب نشینی شد. در این زمان ، بسیاری از دوستانش به وی خیانت کردند و او نیز ناچاراً تسلیم متفقین ( بریتانیا ، روسیه و فرانسه ) گردید و به جزیره ی الب تبعید شد.او در سال 1814 میلادی ، از آنجا فرار کرد و حکومتی صد روزه را در فرانسه تشکیل داد ولی دیگر به آن قدرت قدیم نرسید. نیروهایش در نبرد واترلو در بلژیک تسلیم متفقین شده و او نیز به جزیره ی سنت هلن در اقیانوس اطلس تبعید شد. سرانجام نیز در همانجا و در 5 می 1821 میلادی چشم از جهان فرو بست. با این حال ، میراث او به یادگار ماند و باعث جنبش های استقلال طلبانه در اروپای قرن نوزدهم گشت.
تنها انقلاب خطرناك، انقلاب گرسنگان است. من از شورشهايي كه دليل آن بي ناني باشد، بيش از نبرد با يك ارتش دويست هزار نفري بيم دارم.


در دنيا خفتگاني هستند كه بيداريشان همچون بيداري اژدها وحشتناك است.


ازدواج هميشه به عشق پايان داده است.


انسانها در كل، چيزي جز كودكان بزرگ نيستند.


بزرگترين حوادث دنيا را كه تجزيه و تحليل مي كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه آنچه باعث بروز آن شده هيچ ارزشي نداشته است.


بزرگترين عمل غير اخلاقي اين است كه انسان شغلي را كه از انجام آن ناتوان است بر عهده گيرد.


خونسردي بزرگترين صفت يك فرمانده است.


در بين هنرها موسيقي بيش از همه در عواطف انسان تاثير دارد. يك سمفوني در هر مايه از دست يك استاد، بدون شك بيشتر از يك كتاب اخلاق در دل اثر مي كند.


چه بسا اشخاصي كه فقط با صداي كلنگ گوركن از خواب بيدار مي شوند.


براي آدمي بهتر است كه هرگز به دنيا نيايد، تا اينكه به دنيا بيايد و اثري از خود بر جاي نگذارد.
هيچ كس آنقدر ابله نيست كه براي هيچ گونه كاري لياقت نداشته باشد.

مردم مانند فرزندان هستند و ارزش آنها بستگي به موقعيت شان دارد. انگيزه افراد بشر نيز ترس و يا نفع شخصي است؛ براي رهبري مردم بايد از اين دو انگيزه استفاده كرد.

هميشه دم از صلح بزن، ولي آماده جنگ باش.

آنجا كه قدرت قدم مي گذارد، قانون ضعيف خواهد شد.

براي يك مرد هيچ شكنجه اي بالاتر از آن نيست كه به او ترحم كني.

فرد با اراده در پيچ و خمهاي زندگي هيچ گاه با نااميدي روبرو نخواهد شد.

من همه چيز خود را به گرسنگي و رنجهاي جواني مديون ام.

به نظر من، حق ناشناسي، بزرگترين ناتواني است كه ممكن است كسي داشته باشد.

عشق، روح را تواناتر مي سازد و انسان را زنده دل نگاه مي دارد.

من گمان نمي‌كنم مرگ داراي اهميتي باشد. آنچه كه سرنوشت ما را تعيين مي‌كند، به دنيا آمدن است. همه‌چيز بستگي دارد به اينكه به هنگام، به دنيا بياييم.
كسي كه از شكست خوردن مي هراسد، به شكست خود باور دارد.


استحكام و پايداري و ثبات و جرأت بر همه چيز فايق مي شود.


بزرگترين خطر در زمان پيروزي رخ مي دهد.


هيچ كاري خوب انجام نمي گيرد مگر اينكه انسان خودش آن را به انجام رساند.


فن جنگ، نيرومند بودن در يك نقطه ي مشخص و روشن است.


بين شكست و پيروزي يك قدم بيشتر فاصله نيست و مردم از ترس شكست، شكست مي خورند.


[ هر ] پيروزي، پيروزي نيست و هر شكستي، شكست نيست.


مردي را در نظر بگيريد كه در غربت و دور از خويشاوندان و خانواده خود زندگي مي كند. چنين مردي به طور حتم نياز به نوعي دلبستگي دارد تا جاي علاقه پدر و برادرش را بگيرد. اينجاست كه عشق مي آيد و اين گونه مزايا را به او تقديم مي كند.


آن كس كه از اول مي داند به كجا مي رود، خيلي دور نخواهد رفت.


كم دانستن و پر گفتن مثل نداشتن و زياد خرج كردن است.
اولين شرط كاميابي، شهامت و بي باكي است.


كساني كه روح نااميد دارند، گناهكارترين مردم هستند.


عشق گوهري گرانبهاست، اگر با پاكدامني همراه باشد.


پاكدامني در زن مانند شجاعت در مرد است؛ من از مرد ترسو آنگونه متنفرم كه از زن نانجيب.


فداكاري در راه وطن از همه دانش ها باارزش تر است.


عشق بايد شادي آور باشد نه رنج آور.


کسي که از شكست مي ترسد، حتما شکست خواهد خورد.


به نظر ما خيرخواهي ديگران حماقت جلوه مي كند و حماقتهاي ما خيرخواهي، نيكي ديگران ضعف و ضعف ما هميشه نيكي است.


رنجها و ناراحتي ها فكر انسان را قوي مي كند.


دليري و شجاعت را به دروغ نمي توان بر خود بست؛ دليري صفتي است كه مكر و فريب نمي پذيرد.
شجاعت مانند عشق از اميد تغذيه مي كند.


کسي را که دوستش داري، آزادش بگذار؛ اگر قسمت تو باشد بر مي گردد، وگرنه بدان که از اول مال تو نبوده است.ازدواج هميشه آنگونه كه مي پنداريد، نتيجه عشق نيست.


ناياب ترين چيزها در جهان، دوست صميمي است.
من در جهان يك دوست داشتم و آن هم خودم بوده ام.


تسخير يك كشور بزرگ از تسخير قلب كوچك زن آسانتر است.


زنان مرد صفت را دوست نمي دارم و همچنين از مردان زن صفت بيزارم؛ هر كس بايد در دنيا تنها نقش خود را بازي كند.


كم دانستن و پر گفتن مثل پول نداشتن و زياد خرج كردن است.


سه چهارم پيروزي در صحنه ي نبرد را « روحيه » تشكيل مي دهد.


بايد در مشاوره، دقيق و خوشرو باشيم و در اجراي آن سخت و جدي.


نا اميدي، نخستين گامي است كه شخص، به سوي گور بر مي دارد.
براي انديشيدن وقت بگذاريد، اما هنگامي كه زمان عمل رسيد انديشيدن را متوقف كنيد و حركت كنيد.


كساني كه بيش از اندازه فكر مي كنند، تهي از اراده و تصميم اند.


هر مردي را مي توان از طريق رفتار او با همسر و زير دستانش شناخت.


برخي از مردان اگر بخواهند به فضيلت خود، مردانگي خود و صلابت خود دست يابند به دشمناني صادق نياز دارند.


كسي به جز خودم مسئول سقوطم نيست؛ بزرگترين دشمني كه باعث به وجود آمدن سرنوشتي غم انگيز و اندوهبار برايم شده تنها خودم هستم.


اشكال كارتان اين است كه تازه روز قبل از نبرد، در حالي كه هنوز از تحركات دشمنتان بي خبريد، نقشه مي كشيد.


غير ممكن كلمه اي است كه تنها در فرهنگ لغت انسانهاي احمق يافت مي شود.


انسان با استقامت، قدرت و نفوذ عقل و استدلال مي تواند حتي بر وبا و طاعون غلبه كند.


هنگامي كه دشمنت در حال اشتباه كردن است، در كارش وقفه نينداز.


تدبير هميشه بر شمشير غالب است.
مردم از ترس شكست مي بازند.


اگر زن نبود، نوابغ جهان را چه كسي پرورش مي داد؟


شجاعت حقيقي، پيروز شدن بر سختي هاي زندگي است.


بسياري از مردم سعادت و شوكت روزگار پيري خود را مديون سختي ها و دشواريهاي روزگار جواني هستند.


احمق ها از گذشته حرف مي زنند، ديوانه ها از آينده و عاقل ها از حال.


از كساني كه با شما مخالف هستند نهراسيد، از كساني در هراس باشيد كه با شما موافق هستند اما آن قدر جرأت ندارند كه عدم موافقت خود را آشكارا به شما بگويند.


آن قدر شكست خوردم تا راه شكست دادن را آموختم.


جنگ روي جنگ تغذيه مي كند.


سياست فاقد قلب است و تنها مغز دارد.


رهبران سوداگر اميد هستند.
يك سرباز براي يك تكه روبان رنگي به مدت طولاني و سخت مي جنگد.


مرگ حقيقي براي انسان، مرگ اميد است.


نداي وجدان را هيچ زمان از خود دور نسازيد.


تصور كن اگر قرار بود هر كس به اندازه ي دانش خود حرف بزند چه سكوتي بر دنيا حكمفرما مي شد.


تا زنده ام لحظه اي آرام نخواهم گرفت؛ راحتي كردن و مردن نزد من يكي است.


در دنيا فقط بايد از يك چيز ترسيد و آن [ خود ] ترس است.


اگر به كسي اعتماد نداري از او دوري كن.


شرط اصلي موفقيت در تمام مراحل زندگي، داشتن سه چيز است : اول پول، دوم پول و سوم پول.


اگر به يك انسان فرصت پيشرفت ندهيد، لياقت، تاثير چنداني در پيشرفت [ او ] نخواهد داشت.


از پيروزي تا سقوط تنها يك قدم فاصله است.
مرد حقيقي كسي است كه در خواري و خوشبختي، خود را تباه نكند.



غرور و خودبيني را ابزار باز شناختن و نشان ترقي قرار ندهيد. زيرا در اين راه پر پيچ و خم، پرتگاههاي وحشتناك زيادي وجود دارد.



كسي كه مي تواند چاپلوسي كند، تهمت زدن هم برايش بسيار آسان است.


با به زبان آوردن صلح، دنيا آرام نمي شود.



راه گريز را پيش از ستيز بايد جست.


هيچ چيز دشوارتر از تصميم گيري نيست.



پيروزي يعني اراده كردن.



چه بسيارند مرداني كه گناهكار و مجرم نيستند مگر به دليل ضعف آنان براي يك زن.mara
صفحات: 1 2