ایران رمان

فرض کن توی خونه تنهای تنهایی...روی تخت توی اتاقت گرفتی خوابیدی که یهو با یه صدایی از خواب می پری و می فهمی دزد اومده توی خونه...

حالااااااااااااااااااا اینجا رو داشته باشید که...

1-تلفن همراهتون شارژ نداره وکاملا خاموشه...
2-به اینترنت هم دسترسی نداری(از شانست همون شب قطع شده)
3-پنجره ی اتاقت حفاظ داره ونمی تونی ازش رد بشی...
4-قفل در اتاقت هم خرابه ...

حالا تو که توی خونه تنهایی......دزد هم توی خونه است ونمی تونی از اتاقت خارج بشی ... به این 4 موردی هم که گفتم دسترسی نداری...

خب حالا بگو اگر توی چنین موقعیتی قرار گرفتی چکار می کنی؟

تو که همه راه های فرارو بستی،
یه باره بگو برو بمیر دیگه!!

هیچی میرم به دزده کمک میکنم یه چایی هم براش میزارم خستگیش در بره
اخه حرفا میزنی

همون جا رو تختت میخوابی گوشی و لب تابتم سفت تو بغل میگیری و خودتو به خواب میزنی!!!!!!!!!!به رو خودتم نمیاری!!!!!!!!
البته خواهرم میگه نیازی نیست با قیافه و چشای پف کرده و موهای هپلیت میری جلو دزده خودش در میره

همونجا رو تخت دراز میکشم و خودمو به خواب میزنم.و امیدوار میشم به اینکه یا دزده بیخیالم بشه یا یکی برسه.

چند راه بیشتر نداره....

1.قایم شم...
2.همکاری با دزد...
3.مقابله با دزد...
4.خودمو به خواب بزنم...اونم از نوع سنگینننننن

به نظر خودم که دو راه بیشتر نداره:

1. یا از اسلحه سرد استفاده میکنم، یکی از اینا

2. و یا سکته میکنم و تمـــــــــــــــام

خب من میرم یه جایی قایمم میشم ....هر چی میخواد ببره فقط به من کاری نداشته باشه

خوب توی کمد دیواری پنهان میشم ودرو از داخل می بندم