ایران رمان

نسخه‌ی کامل: عشق پسرک 9 ساله !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
به نام خدا
سلام پریسا
پریسا چرا دیروز نیامدی توی کوچه با من بازی کنی . پریسا من یک عروسک برای تو خریدم . و به مامانم گفتم می خواهم با پریسا عرسی کنم . ولی مامانم میگوید تو هنوز کوچولو هستی و هروقت که بزرگ شدی و رفتی دانشگاه با پریسا عروسی کن ولی من هنوز کلاس سوم هستم .مامانم میگوید پریسا هم باید به دانشگاه برود و دکتر بشود.
ولی دادش ناصر میگوید دخترها وقتی میروند دانشگاه با یک پسر دیگر دوست میشوند .
پریسا تو هیچ وقت نرو دانشگاه . چون اگر تو بروی دانشگاه با یک پسر دیگر دوست میشوی . ودیگر من را دوست نداری و و من هم میروم سیـ ـگار میکشم و متاد میشوم و میمیرم .
شایان

خیلی قشنگ بود .
شایان 9 سالشه و تو تهران زندگی میکنه !
maramaramara
خیلی قشنگ بود..........
واقعی بود ایول دمش گرم خیلی قشنگ نوشته بود خداشانس بده پسر همسایه هم نداریم عاشقمون بشه برام نامه بده مردم این شانسا رو از کجا میارن .da.
اخی ...ادم از این عاشقا داشته باشه بعد بره دانشگاه!!!!!!!!!!!!!من بودم همون موقع ترک تحصیل میکردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!