ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دفتر اشعار| روزبه بمانی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9
قيصر
اين روزا گوزن رو سر نمي برن
ميشكنن شاخشو ميفرستن تو باغ
اين روزا طاقو نميريزن سرش
سر گله شونو ميكوبن به طاق
اين روزا آخر نمايشا بد شده
همه نقش همو بازي مي كنند
اونايي كه چشمشون به قدرته
هم پياله هاشو راضي مي كنند
نمي دونم اگه برگرديم عقب
دل طوقي واسه كي پر ميزنه
اگه فرمونا يه شب دوره كنن
چند تا چاقو پشت قيصر مي زنه
نمي دونم اگه برگرديم عقب
داش آكل به عشق كي سر مي كنه
اگه رستمو ببينه روي خاك
پشتشو بازم به خنجر مي كنه
پاي روضه ي خودت گريه نكن
وقتي گريه ننگ مردونگيه
دوره اي كه عاقلاش زنجيرين
سوته دل شدن يه ديوونگيه
اين روزا دوره ي غيرت كشيه
كي مي دونه قيصر اين روزا كجاست
بكشي و نكشي مي كشنت
اين جا بازارچه ي آب منگلياست
اينجا چراغي روشنه
هر جا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه
اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه
اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه
هرروز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه
جايي كه من تنها شدم شب قبله گاهه آخره
اينجا تو اين قطب سكوت
كابوس طولاني تره
من ماه ميبينم هنوز اين كور سوي روشنه
اينقدر سو سو مي زنم شايد يه شب ديدي منو
هرجا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه
اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه
اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه
هر روز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه
به نام من
ببين تمام من شدي اوج صداي من شدي
بت مني شكستمت وقتي خداي من شدي
ببين به يك نگاه تو تمام من خراب شد
چه كردي با سراب من كه قطره قطره آب شد
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم
منو به دست من بكش به نام من گناه كن
اگر من اشتباهتم هميشه اشتباه كن
نگو به من گناه تو به پاي من حساب نيست
كه از تو آرزوي من به جز همين عذاب نيست
هنوز مي پرستمت هنوز ماه من تويي
هنوز مومنم ببين تنها گناه من تويي
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم
سراب رد پاي تو
سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد
كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد ؟
كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم
كه هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهكارم
تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي
تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي
تو آهنگ سكوت تو به دنبال يه تسكينم
صدايي تو جهانم نيست فقط تصوير مي بينم
يه حسي از تو در من هست كه مي دونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هر شب درارو باز ميذارم
سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد
كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد ؟
كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم
كه هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهكارم
تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي
تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي
دنياي اين روزاي من
دنياي اين روزاي من هم قد تن پوشم شده
انقدر دورم از تو كه دنيا فراموشم شده
دنياي اين روزاي من درگير تنهاييم شده
تنها مدارا مي كنيم دنيا عجب جايي شده
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم
در حسرت فرداي تو تقويممو پر مي كنم
هر روز اين تنهاييو فردا تصور مي كنم
هم سنگ اين روزاي من حتي شبم تاريك نيست
اينجا به جز دوري تو چيزي به من نزديك نيست
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم
دنياي اين روزاي من همقد تن پوشم شده
انقدر دورم از تو كه دنيا فراموشم شده
دنياي اين روزاي من درگير تنهاييم شده
تنها مدارا مي كنيم دنيا عجب جايي شده
سلول بي مرز
غربت يه ديواره بين تو و دستام
يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام
غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت
تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت
وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم
حتي من اينجا از همسايه مي ترسم
غربت براي من مثل يه تعليقه
يك راه طولاني روي لب تيغه
اين حس آزادي اينجا نميرزه
زندون بي ديوار سلول بي مرزه
اين حس آزادي اينجا نميرزه
زندون بي ديوار سلول بي مرزه
وقتي ازم دوري شب نقطه چين ميشه
ديوار اين خونه ديوار چين ميشه
وقتي ازم دوري از زندگي سيرم
دنيا رو با قلبت اندازه مي گيرم
اين حس آزادي اينجا نميرزه
زندون بي ديوار سلول بي مرزه
غربت يه ديواره بين تو و دستام
يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام
غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت
تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت
وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم
حتي من اينجا از همسايه مي ترسم
غربت براي من مثل يه تعليقه
يك راه طولاني روي لب تيغه
اين حس آزادي اينجا نميرزه
زندون بي ديوار سلول بي مرزه
اين حس آزادي اينجا نميرزه
زندون بي ديوار سلول بي مرزه
شكنجه گر
رو به تو سجده مي كنم دري به كعبه باز نيست
بس كه طواف كردمت مرا به حج نياز نيست
به هر طرف نظر كنم نماز من نماز نيست
مرا به بند مي كشي از اين رهاترم كني
زخم نمي زني به من كه مبتلاترم كني
از همه توبه مي كنم بلكه تو باورم كني
قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد
تمام پرسه هاي من كنار تو سلوك شد
عذاب مي كشم ولي عذاب من گناه نيست
وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست
قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد
تمام پرسه هاي من كنار تو سلوك شد
عذاب مي كشم ولي عذاب من گناه نيست
وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست
من از تو
من از تو راه برگشتي ندارم تو از من نبض دنيامو گرفتي
تمام جاده ها رودوره كردم تو قبلا رد پاها مو گرفتي
من از تو راه برگشتي ندارم به سمت تو سرازيرم هميشه
تو مي دوني اگه از من جداشي منم كه سمت تو ميرم هميشه
من از تو راه برگشتي ندارم به سمت تو سرازيرم هميشه
تو مي دوني اگه از من جداشي منم كه سمت تو ميرم هميشه
مسير جاده بازه روبم اما براي دل بريدن از تو ديره
كسي كه رفتنو باور نداره اگه مرد سفر باشه نميره
من از تو راه برگشتي ندارم به سمت تو سرازيرم هميشه
تو مي دوني اگه از من جداشي منم كه سمت تو ميرم هميشه
من از تو راه برگشتي ندارم به سمت تو سرازيرم هميشه
تو مي دوني اگه از من جداشي منم كه سمت تو ميرم هميشه
خودم گفتم يه راه رفتني هست خودم گفتم ولي باور نكردم
دارم مي رم كه تو فكرم بموني دارم ميرم دعا كن برنگردم

به هر تابوت خالی که رسیدی بغل کردیش گفتی بسه برگرد..
آخه تنها واسه تابوت خالی مگه چند سال میشه مادری کرد ؟
یه سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی با یه دریا آب کردی
آخه جای منی که زندگیتم چه جوری یه پلاکو خاک کردی ؟
نشستی حقتو از من بگیری نشستی دست و پامو بیارن
نشستی بلکه شاید بعد یک عمر یه روزی استخونامو بیارن
اگه تنها به دریا دل سپردم ببین پشتم یه دریا مرد مادر
یه روزی با من از این سنگر سرد یه لشکر مرد بر میگرده مادر
از اون لالایی هایی که نخوندی چشای خیلیارو خواب برده
نه طوفانی نه سیلابی نه موجی عجیبه خیلیا رو آب برده
یه سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی با یه دریا آب کردی
آخه جای منی که زندگیتم چه جوری یه پلاکو خاک کردی ؟
نه دست خود من نیست باید به توبرگردم
دنیارو نمی دونم من دور تو می گردم
با فکر تو می خوابم از فکر تو بیدارم
نه دست خود من نیست حسی که بهت دارم
امروز منو در یاب امروزکه می تونی
تنها به تو حق می دم دنیامو بچرخونی
یک ثانیه آتیشی یک ثانیه بارونی
اینقدر ازت دیدم دریارو بسوزونی
خورشیدو بکش سمتت تو این شب تکراری
دنیارو نمی دونم ولی تو جاذبشو داری
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9