ایران رمان

(۲۹-۰۴-۹۴، ۰۸:۰۶ ب.ظ)SilentCity نوشته: [ -> ] 1-روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعت رو کوک میکنم تا از خواب بیدار بشه

۲ -تو جمع با صدای بلند بهش میگم با اجازت ما یه دیقه بریم دسشویی الان میایم

۳-جدول نیمه تمومش رو یه خونه درمیون سیاه میکنم و میگم ببخشیدمی خواستیم با بچه هاشطرنج بازی کنیم صفحه شو نداشتیم

۴-وقتی داره فیلم مورد علاقشو نگاه میکنه تلوزیون رو خاموش میکنم وشروع به تمیز کردن شیشه اون میکنم " النظافت من الایمان "

۵-سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان میکنم

۶-شمع های کیک تولدش رو به زور روشنش کردن با عطسه مرخص میکنم و میگم صبر اومد

۷-صابون رو کف حموم جا میزارم

۸-چاقی و شکم بزرگشو هی به روش میارم

۹-شیشه سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض میکنم

۱۰-توی روزهای بارونی با ماشینم با سرعت از جلوش رد میشم

۱۱-جای بر چسبهای قرمز و ابی شیر اب توالت را عوض میکنم

۱۲-یکی از پایه های صندلیش را لق میکنم

۱۳-غذای نصفم رو وقتی تازه غذاشو شروع کرده می ریزم تو بشقابشومیگم نخور که بمونه باید بریزیم واسه کفترا.

۶-شمع های کیک تولدش رو به زور روشنش کردن با عطسه مرخص میکنم و میگم صبر اومد