ایران رمان

نسخه‌ی کامل: جامعه شناسی خودمانی دیجیتالی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
1

علی محمد آقازمانی: سرویس سبک زندگی پرتال برترین‌ها، از امروز بخش جدیدی به نام "سبک زندگی دیجیتالی" را راه اندازی کرده است، تا موضوعات و مطالب مربوط به این نوع سبک زندگی جدید را، در اختیار کاربران محترم قرار دهیم. در سلسله گفتارهای "سبک زندگی دیجیتالی" در پرتال برترین‌ها، تلاش می‌کنیم تا کاربران محترم سایت را با چالش‌ها، فرصت و تهدیدات سبک زندگی دیجیتالی امروز که گریبانگیر طیف وسیعی از هموطنان شده است، آشنا کنیم و در این رهگذر، به جامعه شناسی خودمانی نسل اینترنت که نسل معتادان دیجیتال است، بپردازیم. دنیای ما، احاطه شده است از نرم افزارهای ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی رنگارنگ، اکنون، هویت دیجیتالی ما، تا حدودی، پر رنگ تر هویت واقعی ما است و خیلی‌ها، پشت هویت دیجیتالی خود پنهان شده‌اند.
[عکس: 571551_852.jpg]
مردمان روزگار چند دهه پیش، خیلی کم تر از مردمان روزگار ما، معتاد بودند. نوع اعتیادش فرقی نمی‌کند. هر نوع اعتیادی که فکر کنید، آن دوران نه چندان دور، کم تر از حال بود. این زمان، با همه زرق و برق و رنگ و لعاب‌هایش که به واسطه فناوری اطلاعات و توسعه صنعتی شدن در جهات اتفاق افتاد، یک نوع اعتیاد جدید را هم به فرهنگ اعتیادها اضافه کرد و آن اعتیاد دیجیتالی (Digital Addiction) است. اعتیاد دیجیتالی یعنی صبح تا شب دنبال فالوهای اینستاگرامی و لایک های فیسبوکی و پیام دادن به دوست و آشنا در وایبر باشیم.

مهم نیست روی تختخواب دراز کشید ه‌ایم یا در حال خوردن وعده نهار هستیم یا در یک مهمانی دعوت شده‌ایم. حضور آنلاین در همه صحنه‌ها و در جریان بودن از همه رویدادهای در حال گذر است. همه این‌ها، اعتیاد دیجیتالی را سبب شده است که مردمان روزگار ما، به آن دچار شده‌اند. سندرم جدیدی به نام اعتیاد دیجیتالی! جامعه شناسی خودمانی نسل دیجیتال، عنوان مقاله ای است که در سبک زندگی دیجیتالی نسل امروز، به آن پرداخته شده است.

پیش از ورود به بحث، ویدئو زیر را که میزگردی درباره سبک زندگی دیجیتال و فرصت‌های موجود در آن است، مشاهده کنید

http://www.youtube.com/watch?v=bkFYRAY94ec

دنیای دیجیتالی، واقعیتی غیر قابل انکار!

از پاپیروس تا فیس بوک

دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، نه تنها با دنیای 100 سال پیش خیلی فرق می‌کند، بلکه با دنیای سی –چهل سال قبل نیز تفاوت‌های بسیار زیادی دارد. چهل سال پیش یعنی در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، اگر به ما می‌گفتند که تصویر را هم از طریق تلفن ثابت می‌توان مشاهده کرد، ادعای عجیب و رؤیایی تلقی می‌شد. یا اگر کسی ادعا می‌کرد که ظرف یک دقیقه، میلیون‌ها نامه از طریق کابل‌های فیبرنوری در سراسر جهان منتقل می‌شود، بارمان نمی‌شد. اما چه شد که امروزه این رویاهای قرن بیستمی به باورهای غیرقابل انکار قرن بیست و یکمی مبدل شد؟ نه تنها تصویر از طریق تلفن ثابت به راحتی منتقل شد، بلکه صدا و تصویر بر روی شبکه‌های تلفن همراه در اقصی نقاط جهان نیز منتشر و منتقل شد.

با نرم افزارهای قابل نصب بر روی فناوری‌های جدید تلفن همراه حتی در بسیاری از مواقع فقط با اتصال به اینترنت می‌توان بدون صرف هزینه، ساعت‌ها به صورت صوتی و تصویری با سراسر جهان صحبت کرد. نه تنها میلیون‌ها نامه را در عرض یک دقیقه انتقال داد، بلکه کتابخانه ای از اطلاعات دیجیتالی را به میلیون‌ها مخاطب در چهار گوشه جهان در کم‌ترین زمان ممکن، ارسال کرد و امکان دسترسی تعریف شده به هر گونه اطلاعات را در هر زمان از شبانه روز در اختیار صدها میلیون مخاطب در کره خاکی قرار داد. همه این‌ها بخاطر دیجیتالی شدن جهانی است که مارشال مک لوهان کانادایی از آن به عنوان دهکده جهانی یاد کرد. آری! در دنیای دهکده جهانی زندگی می‌کنیم.

[عکس: 571556_335.jpg]
ویدئوی مهمی از مارشال مک لوهان که سخن تاریخی وی " رسانه همان پیام است" را ارائه می‌کند


دهکده ای که فناوری‌های نوین، مرزهای دانش را درنوردیده و بشر امروزی را به سمت و سوی افق‌های جدیدی از تأمل و تعقل در گیتی رهنمون می‌کند. دهکده جهانی، واقعاً دهکده جهانی هست. نه یک شعار است، نه یک رؤیا. نه آرمان سیاسی است نه شعار تبلیغاتی. یک واقعیت است که به راحتی می‌توان اثرات و نشانه‌های آن را درک کرد. فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) را باید پیشگام فناوری‌ها در توسعه دهکده جهانی دانست.

این فناوری زمینه دیجیتالی شدن دنیای امروزی را برای شهروندان عصر دیجیتال فراهم کرده است. در عصری زندگی می‌کنیم که میلیونر شدن یک شبه برای بچه‌های زیر 18 سال غیر ممکن نیست . عصری که خرید و فروش و آموزش و تجارت و بانکداری در آن، تا حد زیادی شیوه‌های سنتی را مغلوب کرده و شیوه‌های الکترونیکی را جایگزین آن نموده است. همه چیز زندگی امروز، دستخوش تغییر بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات شده است. وقتی قرار باشد که پرداخت فیش آب و برق و تلفن و گاز و امثالهم، از طریق باجه‌های سنتی شعب بانک‌ها، با دریافت کارمزد از مشتری صورت بگیرد و پرداخت بهای این قبض‌ها از طریق اینترنت رایگان باشد، قطعاً افراد بی سواد یا کم سواد محله، ده، روستا، شهرستان و شهر ما نیز به سمت کافی نت‌ها یا توسل به دوستان برای انجام کارهایشان مراجعه خواهند کرد.

یعنی سه نسل قبل نیز مجبور به زندگی در عصر دیجیتال هستند. اگر جه در بعضی مواقع، آن ها محکوم به زندگی در عصر دیجیتالی ما به جای عصر سنتی کشاورزی و زیبای قبلی خود شده‌اند و البته جای تأمل و افسوس دارد! به هر حال، دنیای دیجیتال، دنیای نوین و داستان‌هایی از این قسم، همه بر یک چیز نوید می‌دهند. زندگی دیجیتالی. زندگی دیجیتالی بر ابزارهای فناوری تکیه دارد تا به چوب و درخت و کاشت و برداشت و زندگی سنتی قرن بیستمی یا به قول آلوین تافلر، زندگی موج اولی یا دومی.

زندگی دیجیتالی فرصت‌های جدیدی را بر ما گشوده است. فرصت‌هایی در زمینه کارآفرینی، آموزش، تجارت و امثالهم. همه و همه قابلیت‌هایی را در اختیار بشر امروز قرار داده است که حتی تا دو سه دهه قبل نیز امکان استفاده از آن وجود نداشت. مهم نیست که کتاب فروشی سر کوچه شما، یا خیابان شما، یا شهر شما، یا کشور شما یا قاره شما، فلان کتاب یا مجله یا لوح فشرده را دارد یا نه، کافی است از امپراطوری های بزرگ دنیای آنلاین مانند amazon کمک بخواهید تا در اسرع وقت کتاب مورد نظر را به نشانی شما ارسال کند. این قضیه برای کفش و لباس و ادکلن فرانسوی و شکلات‌های سوئیسی و چکمه‌های میلانی و تورهای آسیایی و اروپایی و رزرو هتل‌های یخی و غیر یخی در سراسر جهان نیز صادق است. فقط کافیست یک هویت دیجیتالی داشته باشید تا از طریقان خرید کنید و پرداخت کنید و دریافت کنید!.

بازیگران عصر دیجیتال

سبک زندگی با طعم صفر و یک

[عکس: 571553_515.jpg]
فقط همین. به همین سادگی. موتورهای جست و جوی اینترنت، که بیش از 10 میلیارد صفحه وب را ظرف چند صدم ثانیه برای شما جست وجو کرده و بهترین نتایج را بر اساس کلید واژه انتخابی شما نمایش می‌دهند، تا حدی بازیگران مهم عصر دیجیتال هستند. موتورهای جست و جو از گوگل و یاهو گرفته تا آلتاویستا و لایو مایکروسافت، جهان را برای شما در یک کلیک رقم می‌زنند. غول جادوی "راز" را یادتان هست شاید! در خدمتم سرورم!. موتور جست و جو، همان است.

کافی است کلمه یا عبارتی بزنید، تا میلیون‌ها متن و صوت و تصویر و اطلاعات مکتوب و غیر مکتوب دیگر را در اختیار شما قرار بدهد که بعضی موارد انگشت به دهان بمانید! غول‌های جادویی دیجیتالی عصر ما، همان غول‌های کتاب داستان نیاکان ما در عصر مدرن هستند که همیشه و همه جا با شما هستند و البته در خدمتگزاری! بماند که این غول‌ها بعضی وقت‌ها هم درخدمت ما هستند و هم در خدمت آژانس‌های جاسوسی و اطلاعاتی! بماند... . از سخن دور نشویم. بحث این بود که در دنیای دیجیتالی زندگی می‌کنیم و شهروندان دیجیتال هستیم. ذائقه‌هایمان فرق کرده است. درخواست‌هایمان کنسروی و کنسانتره ای و دیجیتالی مدار شده است.

[عکس: 571554_919.jpg]
(گفتهٔ شود که آژانس امنیت ملی امریکا، از طریق شبکه‌های اجتماعی، جاسوسی می‌کند)
از قیافه هامان که صورت‌های سنجابی و گونه‌های تزریقی و پیشانی‌های بوتاکس خورده، چهره فانتزی و دیجیتالی را ارمغان نسل ما کرده است تا آداب و روسم ارتباطی و فرهنگی به ظاهر تجدد یافته ما، همه و همه سیطره بلامنازع عصر دیجیتال را یدک می‌کشند. اگر الویس پریسلی و جکسون و متالیکا و بریجیت باردوهای قرن بیستمی، بت‌های میلیون‌ها نفر بودند، شبکه‌های اجتماعی اینترنت و بازی‌های اینترنتی و آیفون بازی‌های نسل ما، افیون نسل دیجیتال امروزی شده‌اند.

افیونی که اعتیاد بزرگی را یدک می‌کشد و اعتیاد اینترنت و اعتیاد فیس بوک، یکی از مخاطرات آن است. زندگی در عصر دیجیتال، خواه یا ناخواه، زندگی مردم روزگار ما، به ویژه نسل نوجوان و جوان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. ارتباطات اینترنتی، گفت وگوها چتی، دیدارها تصویری و آلبوم‌های کاغذی خاطره انگیز، فولدرهای کامپیوتری شده‌اند. شب نشیی های زیر کرسی یا کمی جلوتر، دیدارهای کوچه و خیابونی جوانان به کافی شاپ و سینم اها و مکان‌های بزرگ رسمی منتقل شده است و اینقدر که ما از غذاهای کافی شاپی و رستورانی مانند سالاد سزار! و تارت توت فرنگی و پتاژ سبزیجات! می دانیم، از جز قند و قائوت و انواع سالادها و غذاهای سنتی ایرانی بی اطلاعیم. چه بسا بسیاری از ماها سالی یکبار هم چنین غذاهایی را پخت نمی‌کنیم و زحمتش را به خود هموار نمی‌کنیم.

نسل ما، نسل معتادان دیجیتالی

و... . خودباوری رنگ باخته!

[عکس: 571555_463.jpg]
بله! نسل مک دونالدی روزگار ما، نسل کوکاکولا و نوشابه‌های گاز دار است. نسلی است که آن را Ansolin Addicted می‌دانند. نسلی است که مسخ سیطره امپراطور اینترنت و ابزارهای دیجیتالی شده است. نسل کافی شاپی ما، نسل تمرکز بر روی الگو یابی از دیگران به جای الگو سازی خلاقانه است. نسل روزنامه و مجله هست به جای کتاب و نسل فست فود است به جای تنقلات شیرین همین چند دهه پیش! چه عیبی دارد که دیدارهای نسل ما در کافی شاپ ها و رستوران‌ها باشد.

مثل همه دنیا. چه عیبی دارد غذای شیک اروپایی با اسامی پر طمطراق مکش مرگ مایی!! بخوریم با آب میوه‌های طبیعی کنسانتره ای! چه عیبی دارد پلی استیشن بازی کنیم به صورت آنلاین و گروهی با فناوری بلوتوث. چه عیبی دارد در اتوبوس و تاکسی و قطار و هواپیما، موسیقی گوش کنیم با دستگاه‌های جدید فلان کمپانی و آهنگ‌های فلان گروه مشهور و لذت ببریم. این‌ها چه عیب داشته باشد چه نداشته باشد، جریان روزمره زندگی خیلی از ماها شده است. نه با ما نو شده است، و نه به ما کهنه. این مسیری است که زندگی نسل جوان را در هر 5 قاره، تقریباً به سمت و سوی خود سوق داده است.

صحبت اینجاست که بخش دیجیتالی زندگی امروز ما، خیلی بیش تر از بخش معنوی و غیر دیجیتالی زندگی ما شده است. ما همان بشر چند هزار سال پیش هستیم. با همان نیاز عاطفی، جسمانی، معنوی و غیره. هیچ چیز عوض نشده است. تنها طرز زندگی ما تغیر یافته است. وگرنه تغییری در نیازهای ما ایجاد نشده است، بلکه با تغییر فناوری و پیشرفت صنعت، درخواست‌ها و نیازهای ما هم به همان نسبت تغییر کرده است. این تغییر در ذائقه ما، در بعضی از حوزه‌ها، به نظر می‌رسد آرام‌آرام نه تنها سود چندانی را برای ما به ارمغان نمی‌آورد، بلکه در دراز مدت ضررهای غیر قابل جبران مادی و معنوی به ما وارد می‌کند.

صحبت، جامعه شناسی خودمانی خودمان هست. داستان کافی شاپ تا فیس بوک است نه بیشتر. خودمان، تاملی به خود کنیم. چند تا کافی شاپ در پاریس و میلان و فرانکفورت و استکهلم سراغ دارید که غذای ایرانی با منوی فارسی در اختیار مشتریان خود قرار دهند؟ چند تا رستوران در این 4 تا شهر سراغ دارید که عنوان فارسی "قهوه خانه "را بر سر در مغاز خود با خط نستعلیق هک کرده باشند؟ شاید این سؤال را بپرسید که مگر می‌شود در این 4 شهر که متعلق به 4 کشور و 4 زبان مختلف است، با منوی فارسی غذای ایرانی سرو و تبلیغ کرد و تابلوی مغازه به زبان پارسی باشد؟! خوب، پس اگر نمی‌شود (که اگر بخواهیم می‌شود!)، چطور هست که در همین تهران و کرج و شهرهای بزرگ ایران، منوهای انگلیسی با غذاهای "من در آوردی"! فرنگی در اختیار مشتریان فارسی زبان! قرار می‌گیرد و سر در خیلی از این مراکز نه تنها به زبان فارسی یا انگلیسی، بلکه به فارگلیسی نوشته شده است؟

چرا فرانسوی و ایتالیایی و سوئدی چنین نمی‌کند، اما باید در ایران زمین بکنیم؟ چرا وقتی در موزه لوور قدم می‌زنیم، یک کلمه به فارسی حتی در سالن ایران یافت نمی‌شود، اما همه چیز را در موزه‌ها و مراکز فرهنگی و هنری که احتمال حضور دوستان خارجی می‌رود، به چند زبان تحریر کرده‌ایم؟! چه بسیار ایران شناسان غربی که راه‌های سختی را برای رسیدن به لسان حافظ شیرین سخن بر خود هموار کردند و پارسی آموختند و بر این سیاق افتخار کردند و چه بسیار پارسی زبانانی که نمی‌دانند هنوز، به زبان عصر مولانا سخن می گویند. به زبان هزار سال قبل. به زبان فردوسی و جامی. افتخاری که در میان ملت‌ها، کم بدیل است. و اما بعد...

سبک زندگی دیجیتالی! تضاد سنت و مدرنیته؟!

غرب زدگی دیجیتالیزه

[عکس: 571722_142.jpg]
راستی سکنجبین خیار ایرانی چه کم از فراپه، سان شاین، آکوآفرسکای اسپانیایی یا کوکتل‌های فرانسوی دارد؟

چرا نوشیدنی‌های سنتی ایران در آب میوه فروشی‌ها و کافی شاپ های ما نیست؟! البته شیراز را مستثنی بگیرید که هنوز نوشیدنی‌های حاوی عرقیات روح افزایش و پالوده‌های بهارنارنجش میان مردمان این خطه جایگاهی والا دارد.

مگر ما ایرانی‌ها اول فرانسوی و اسپانیایی بودیم و بعد تغییر ملیت و فرهنگ داده‌ایم و از بد حادثه، ایرانی شده‌ایم که باید در سالن ترانزیتی از نوشیدنی‌ها و غذاهای فرنگی غرق شویم تا هواپیما برسد و مارا ببرد؟

چرا باید مخلوط شدن چهار مغز و شیر و موز و توت فرنگی، کلمات و جملات عجیب و غریب فرنگی را به ادبیات گفتاری و نوشتاری روزانه ما وارد کند و سر در مغازه‌ها را با اسامی بی سر و ته به اصطلاح اسپانیایی و فرانسوی! مزین کند؟ آیا فکر می‌کنیم باید بشینیم تا ایتالیایی بیایند و کافی شاپ های میلان و رم و فلورانس را با سکنجبین خیار ایرانی و غذای سنتی مردمان پارس آماده سرویس به مشتریان خود بکنند؟ یا تصور می‌کنیم چی چی چی چیه!

فرنگی که هر روز به نام نوشیدنی در فلان مکان می‌خوریم، با اسم‌های عجیب و غریب و شکل وبرهای فانتزی و زر ورق شده خوشمزه تر و لذت بخش تر است؟! قطعاً این طور نیست. غرب زدگی، افیون نسل ماست. غرب را ما غرب کردیم. این را فراموش نکنیم. خودمان را هم دست کم نگیریم. اگه هفتاد و پنج میلیون ایرانی، فقط تلاش کند فرهنگ و هویت خود را بشناسد، حتی اگه کم به داشته های خود باور داشته باشد، باز ما خیلی جلو تر خواهیم بود. ما خیلی چیزها برای عرضه در دنیای پر رقابت امروزی در اختیار داریم که خودمان هم خبر نداریم. خیلی‌ها عاشق غذای سنتی ایران هستند. غذایی که فست فودی و فانتزی نیست و یادآور brand و فرمول‌های شیمایی فلان کمپانی غربی نیست. در واقع می‌توان گفت که مصداق این بیت: آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد... هستیم!

سری به خیابان‌های ژاپن با GoogleMap بزنید. ببینید چقدر به زبان غیر ژاپنی در کوی و برزن مواجه می‌شوید! هیچ کشوری در دنیا جز ژاپن، ژاپنی حرف نمی‌زند و نمی‌نویسند. ژاپنی‌ها به زبانشان که به نظر ما بسیار عجیب و غریب و بی حس هست! و کم تر کسی در دنیا غیر از ژاپنی جماعت به این رسم الخ می‌نویسد، می‌گوید و می‌نویسد. اما این کشور خود ساخته، به فرهنگ وآداب و ریشه‌های سنتی خود پایبند است و به آن می‌بالد. همان مثل فرانسوی‌ها هستند. چرا ما انگلیسی یاد بگیریم یا ایتالیایی و روسی و حتی عربی؟! آن‌ها Frances یاد بگیرند.

خوب همین می‌شود که زبانی رشد پیدا می‌کند و زبان‌های دیگر در مرزهای جغرافیایی خود اسیر می‌شوند و چه بشود که ایرانشناس شهیری بیاید از آن سوی آب‌ها و درباره ریشه‌های مشترک زبان پارسی و سوئدی بنویسد. آری! زبان پارسی، به عنوان یکی از زبان‌های ایرانی، ریشه زبان سوئدی هست. خیلی از زبان‌ها و فرهنگ‌ها در دنیا ریشه در تمدن و فرهنگ مردمان پارس دارند. معماری شگرف باغ‌های ایرانی (Persian Garden) که معماری سنتی مردمان سرزمین پارس را به سراسر جهان گسترانده است و یونسکو، تأثیر آن را از هندوستان تا اسپانیا بر شمرده است، مشتی است نمونه خروار. در پوشاک، معماری، طب و نجوم که تأثیر ایرانیان بر جهانیان، اظهر من الشمس است و هر چه بگوییم توضیح الواضحات می‌شود...

و اما بعد..
سخن این بود که ژاپنی‌های عزیز، به رسم الخ و گویش خود می‌بالند و حاضر نیستند انگلیسی عظیم الشان! را بر کوی و برزن بزنند. اما قضیه ما!. اما زبان پارسی چطور؟! خود می دانید چند کشور در دنیا به این زبان حرف می‌زنند و می‌نویسند. نیاز به توضیح نیست. پس خود حدیث مفصل بخوان... زبان و فرهنگی تاثیرگذار بر قرن‌ها و امپراطوری ها. امروز دست من و شمایی افتاده است که نه تنها زبان پارسی را به خوبی می‌شناسیم و صحیح صحبت می‌کنیم و درست می‌نویسیم، بلکه همین میراث پدری را قدر نمی‌دانیم و در اینترنت و SMS و گفتار و نوشتار رسمی و غیر رسمی، از واژه‌ها و اصطلاحات و جملات انگلیسی و فرانسوی و بعضاً روسی استفاده می‌کنیم.

البته این اصلاً بد نیست که ما به پلیس بگوییم پلیس و به تلفن بگوییم تلفن و به وب سایت نگوییم درگاه! این‌ها عیب نیست. عیب آن است که از یک جمله ای که می گوییم و می‌نویسیم، سخت بشود تشخیص داد که ما از سرزمین پارس هستیم با آن ادبیات و فرهنگ و تمدن غنی و پر افتخار. این زشت است و تأسف آور است. وگرنه یادگرفتن زبان و فرهنگ و ادبیات و هنر و موسیقی و صنعت غرب، و غربی تر شدن از غربی‌ها در این حوزه‌ها، نه تنها بد است بلکه پسندیده هم هست.

اما همه این تلاش‌ها در زمانی ارزنده هست که در راه اعتلای فرهنگ و تمدن بزرگ ایرانی باشیم و به ایرانی بودن ببالیم. به نظر می‌رسد باید راهی که میرزا تقی خان فراهانی و محمود حسابی‌ها و عباس دوران‌ها و چمران‌ها رفتند را برویم و پز ناسیونالیستی الکی و فانتزی ندهیم. آویزان کردن گردن بند و نشانی از پاسارگاد و تخت جمشید و چه و چه، کمکی به ایران شناسی ما و ایران شناسی دیگران نمی‌کند. پس، بهتر تلاش کنیم و کم تر غرب مدار باشیم. غرب مداری، امروز دیگر برگ برنده نیست و امتیاز رقابتی برای ما در هیچ زمینه ای محسوب نمی‌شود...

سبک زندگی "لحظه آخری" ما!

وقایع الاتفاقیه دیجیتالی!

[عکس: 571721_705.jpg]
صحبت از خودشناسی شد. دنیای دیجیتالی امروز، بشر را با این دنیا غرق کرده است و بیش از حد به دنیای صفر و یک آلوده وابسته کرده است به گونه ای که برای میلیون‌ها نفر از افراد کره زمین، دنیای بدون اینترنت اصلاً معنا ندارد و یک هفته بی آبی را به یک روز بی برقی و چند ساعت بی اینترنت ترجیح می‌دهند! ما همه معتاد دنیای مجازی (Virtual World) هستیم. هر کدام ما، به درجاتی متفاوت گرفتار اعتیاد به اینترنت و فیس بوک و امثالهم هستیم. مستقیم یا غیر مستقیم.

اعتیاد به اینترنت، همانند اعتیاد به خوردن نوشیدنی‌ها و غذاهای عجیب و غریب کافی شاپی است که ناخودآگاه گرفتارش شده‌ایم و فصل و سالی نیست که یک بار از این فضا و مکان و غذا و نوشیدنی، کامی نگیریم. دنیای مجازی صفر و یک، در ابعاد مختلف زندگی ما رسوخ کرده است. آخرین اخبار و اطلاعات کنسرت‌ها و مسابقات ورزشی و هنری و ادبی از شهر و محله مان از طریق پیامک به ما می‌رسد و از آخرین لباسی که فلان دوستمان در فلان مهمانی پوشیده بود، در فلان سایت مطلع هستیم.

حتی لینک خیاطش هم در اختیار داریم برای اقدامات بعدی! با GPS موبایل و ماشین، راه‌ها را گم نمی‌کنیم و تورهای لحظه آخر (Last minutes) که امروزه نقل مجالس ماها شده است هر روز به صندوق پست الکترونیکی ما مشرف می‌شوند. گویی که هر روز باید آماده رفتن به آنتالیا و کوش آداسی و خز آباد و چل آباد بود! برای خیلی از ماها، مؤسسات آشپزی دستور غذای نهار و شام هفتگی را پیامک می‌کنند و پاتوق‌های کافی شاپی ما در نقاط مختلف شهر، از طریق کامنت ها و لایک ها و post های بچه‌ها! مرتب به روز رسانی می‌شود تا از غافله عقب نیافتیم و فراموش نکنیم که امشب یا فردا بقیه کدام سریال اعجاب آور! فلان کانال خارجی را مشاهده کنیم!

یک تبلت کافی هست تا با خود به سر کلاس ببرید مطالب را یادداشت کرده و با دیگر دوستان بر روی مطالب به صورت آنلاین و آفلاین مباحثه کنید. آن هم تحت اینترنت پر سرعت که امروز به لطف اپراتورها و ISP ها، اکثر نقاط کشور را تحت پوشش قرار داده‌اند و مهم نیست که شما در دهات‌های کرمانشاه هستید یا وسط برج میلاد تهران. فراموش نکنید که هیچ کس تنها نیست!!

کم‌ترین فرصتی که از کار روزانه در هر مکان و زمانی پیدا می‌کنیم، سری به موبایل یا نوت بوک یا تبلت خود می‌زنیم و به اصطلاح چکی می‌کنیم و تاملی می‌زنیم بر روی وقایع الاتفاقیه عصر دیجیتال ما که باید هر ساعت خود را با آن به روز و تطبیق دهیم. نکنه که عقب بیفتیم و در این بی خبری! غوطه ور شویم. دوستی می‌گفت آگه روزی نیم ساعتی که به چک کردن بیهوده ای میل و اکانت های خود در شبکه‌های اجتماعی اختصاص می‌داد، فقط اشعار حافظ را روزی نیم ساعت گوش می‌کرد، بعد از یکسال اقلاً بخشی از دیوان شیخ اجل را حفظ شده بود یا زبان اسپانیایی را ظرف 2 سال نهایتاً یادگرفته بود. یعنی نیم ساعت اختصاص صحیح وقت به کار درست (یعنی انجام کارهای درست و انجام درست کارها)eficinecy and effectiveness) چنین بازدهی را برای ما در دنیای غیر دیجیتالی به ارمغان می‌آورد.

دوستی کامنتی گذاشته است و شما هم ناخودآگاه کامنتی بر آن می‌گذارید و یک دفعه به خود می‌آیید و می‌بینید که یک ساعت است که ذهن و وقت خود را به کامنت بازی و لایک بازی گذرانده‌اید و نه یه ریال عایدات شده است و نه کاری که مسئولیتان را داشته‌اید برای انجام درست آن تلاش کرده‌اید. ما همیشه فکر می‌کنید به غلط، که دیجیتال گرایی ما، موفقیت بهتر و بیش تر برای ما به ارمغان می‌آورد. در حالی که هر چقدر بتوان از این دنیای بی حس دیجیتالی فاصله گرفت و وقت و انرژی خود را صرف پرداختن به امور واقعی و مهم در دنیای مادی و غیر دیجیتالی کرد، عایدی ما بیش تر و بهتر خواهد بود.

چشم شما چقدر توان تمرکز بر روی صفحات مانیتورهای مختلف از موبایل و نوت بوک گرفته تا تلویزیون و تبلت را دارد؟ چرا باید این حجم از تشعشع را به چشم خود منعکس کنیم؟ چرا باید مچ دستمان را به تکان دادن موس و کلیک کردن و تایپ کردن عادت بدهیم؟ خود نتیجه اش این می‌شود که مردم و جوانان، ورزشکار نیستند. در برخی از رشته‌های ورزشی نفرات زبده و نخبه نداریم. دخترها قد کوتاه، پسرها چاق و تحرک و پویایی در جامعه کم می‌شود. حال بماند که فست فود و کافی شاپ و بقیه ماجرا، چه بلایی بر سر فرهنگ و تغذیه و سنت ناب ایرانی آورده است که خود جای تأمل دارد...

دو کلمه حرف حساب!

دنیای دیجیتال، ارتباطات را آسان تر کرده و دسترسی به اطلاعات را سریع تر و به نظر می‌رسد همه مردم در سراسر جهان، به نسبت به حتی بیست سال پیش، مطلع تر و آگاه تر هستند. کوچک‌ترین اتفاقی، حتی اگر بازی کردن کودکی با Ipad پدرش و باختن در یک مسابقه آنلاین 1700 دلاری باشد !، می‌تواند بر روی خروجی خبرگزاری‌های پر بیننده جهان با میلیون‌ها مخاطب قرار گیرد! یا ویدئوهای معمولی که با لایک و کامنت های کاربران میلیاردی اینترنت، در فهرست Top 10 ها یا Top 100 های پایگاه‌های به اشتراک گذاری فایل‌های صوتی و تصویری اینترنت و شبکه‌های اجتماعی امروزی قرار می‌گیرند.

همه این‌ها نشان دهنده قدرت اینترنت و عرصه دیجیتال است که فرصت‌های زیادی را در اختیار شهروندان دهکده جهانی قرار داده است. فرصت‌هایی که بعضاً در پس پرده آن، لابی‌ها و آژانس‌های جاسوسی و اطلاعاتی شرق و غرب قرار دارند و کاربران، طعمه‌های ساده و زیبای این تور طلایی می‌شوند. همه به هویت دیجیتالی خود بیش از هویت واقعی خود بها می‌دهند. برای اینترنت عکس می‌گیرند و... همه اینترنتی شده‌ایم. خواه یا ناخواه. در اصل مساله تردیدی نیست. درصدش هم مهم نیست. چه یک درصد چه صد در صد.

دیجیتالی شده‌ایم و این یک بد نیست. این یک عیب نیست. عیب آن است که ابزار دیجیتالی، واقعیت زندگی ما بشود و حتی بر روی بالش و دیوار اتاق خانه‌های ما هم رسوخ کند. این وضعیت را تکنولوژی ندانیم، مصیبتولوژی بدانیم. چرا که با این حال، آی تی ارباب ما شده است و نه ما صاحب آی تی. او تصمیم می‌گیرد که ما چه کنیم و چند ساعت پشت رایانه شخصی به چت و لایک بازی و کامنت و سان شاین نوشیدن و شکلک به جای حرف فرستادن به دوستان و آشنایان اکتفا کنیم. خودمان خبر نداریم.

وقتی لیونل مسی و شیاطین اولترافورد منچستر و فلان موسیقی بی سر و ته اسپانیایی، برای چند سالی بت ما می‌شود و به زودی هم فراموش می‌شود، ما چیزی را که از دست دادیم وقت و عمر و فکری بوده است که می‌توانسته است به بهترین‌ها و برترین‌های ملی و قومی متمرکز شود و عوایدی نصیب ما بکند. نه ستاره‌های کم فروغی که رسانه‌های دیجیتالان ها را برای ما بزرگ کرده‌اند و چیزی از حمایت و سخن و گفتار و منش آن‌ها نصیب حال و آینده ما نمی‌شود. همیشه وقتی بازی‌ها جدی می‌شود، جدی‌ها هم بازی می‌شود. این اصل غیر قابل انکار است. دنیای فانتزی دیجیتالی ما، خیلی تلاش می‌کند جدی‌ها را بازی نمایان کند.

خیلی تلاش می‌کند چهره‌ها را در پس ترول ها، کلام‌های شیرین را در پس شکلک‌های اینترنتی و دفترچه خاطرات‌های خاطره انگیز را در پس فولدهای بی حس رایانه ای و فیس بوکی قایم کند. کجا رفتند آلبوم‌های کاغذی رنگارنگ، کارت پستال‌های یادگاری زیبا که با خط خود بر آن به دوست می‌نوشتیم و دورهم نشینی های قدیمی؟ آیا در حال فراموشی هستند؟ شاید! آلبوم‌های کاغذی جای خود را به فولدرهای عکس در شبکه‌های اجتماعی و تبادل اطلاعات اینترنتی داده‌اند تا دنیای بداند که در فلان مکان، فلان لباس را پوشیدیم و با فلانی بودیم و قس علی هذا.

این که آیا بعداً از این تصاویر سو استفاده می‌شود یا نه، فعلاً در مأموریت کوتاه مدت ما نمی‌گنجد! کارت پستال‌های رنگارنگ هم جای خود را به پیامک‌های بی حس فارگلیسی! یا کامنت های فیس بوکی داده است. خیلی ارادت بنماییم!، یک فروند ای میل به دوست و آشنا شلیک می‌کنیم. البته اگر از بد حادثه به فولدر spam اصابت نکند و مستقیم به inbox برود! بزودی هیچ یادگاری از هیچ کس نخواهیم داشت جز یک مشت کامنت و ای میل و پیامک نصف و نیمه که همه الکترونیکی و با یک دکمه Del به دیار باقی می‌شتابند!

آیا این میراث ما برای آیندگان خواهد بود؟ و اما درباره دورهم نشینی های قدیمی. بحث درباره جامعه شناسی خودمانی ایرانیان است. وگرنه به نروژی و هندی و کوبایی که کار نداریم... هم نشینی های ساده قبل، برای بسیاری از ما هم تبدیل شده است به قرارهای کافی شاپی یا رستورانی که رویدادش (event) قبلاً در شبکه‌های اجتماعی به اطلاع رفقا و دوستان و اقوام رسیده است. شما را در فلان نقطه بین ساعت فلان و فلان ملاقات می‌کنیم. CU. جمله ای که برای همه آشنا هست. جمله ای که نشان از زندگی سرد و بی روح ما می‌دهد در عصر یخی! عصر دیجیتال. عصری که نسل ما، HBD و Tavalod Mobarak! را جایگزین ابراز شفاهی علایق و عواطف انسانی خود برای تبریک روز تولد دوستش می‌کند.

حتی دیگر نیاز نیست برای عرض تبریک و تهنیت برای سالرزو تولد، ازدواج و موفقیت دوستان و آشنایان، پول تلفن و پیامک بدهید! یک کامنت و دیگر هیچ. قضیه تمام است. مأموریت به پایان رسید. به نظر می‌رسد با آنکه دنیای پر زرق و بر تر شده است و همه با همه به ظاهر بیش از قبل مرتبط هستند، اما تنهایی و گوشه گیری و افسردگی روز به روز در حال افزایش است و کم تحرکی فزاینده، شهروندان عصر دیجیتال را معتادانی خانه نشین کرده است. پس تعجب نکنیم که چرا از هر ایرانی، یک نفر فشار خون دارد و بیش از نیمی از زنان خانه دار ایرانی کم تحرک هستند و شبکه‌های اجتماعی اینترنتی از عوامل بالقوه طلاق در غرب شناخته شده است .

ما نمیگیم که چرا کمدین مشهور هالیوود، جیم کری، که قیافش خنده آور بود چه برسد به دیالوگ‌هایش و فیلم‌هایش، به افسردگی دچار شده است یا مغز معتادان اینترنت در حال کوچک شدن است. به این‌ها کار نداریم. سخن این است که چرا ما با عواطف و حواس 5 گانه و شعور و آگاهی معنوی و فطری، گرفتار دنیایی خشک صفر و یک شده‌ایم و تلاشی برای رهایی از این بند نمی‌کنیم. حال به ماند که خیلی‌ها اصلاً خبر ندارند که زندانی شده‌اند و چون دیواری اطرافشان نیست و زندانی نمی‌بینند، خود را آزاد و شاد می‌دانند. آزادی‌ای که در مسخ عصر دیجیتال و کمپانی‌های سرمایه داری و جسم‌های میخکوب شده به صفحات ابزارهای دیجیتالی خلاصه شده است.

به قول بزرگی، آری این چنین بود برادر...
2

در سلسله گفتارهای "سبک زندگی دیجیتالی" در پرتال برترین‌ها، تلاش می‌کنیم تا کاربران محترم سایت را با چالش‌ها، فرصت و تهدیدات سبک زندگی دیجیتالی امروز که گریبان گیر طیف وسیعی از هم‌وطنان شده است، آشنا کنیم و در این رهگذر، به جامعه شناسی خودمانی نسل اینترنت که نسل معتادان دیجیتال است، بپردازیم. در گفتار قبلی،، غرب زدگی دیجیتالی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این گفتار، به موضوع مهم اعتیاد به اینترنت می‌پردازیم. سبک زندگی بسیاری از ما، سبک زندگی دیجیتالی شده است و هر روز، با چک کردن اکانت ما در شبکه‌های اجتماعی و لایک و فالو و چت و امثالهم سپری می‌شود. سبک زندگی خاصی که سبب شده است، کم‌تر بخوابیم، کم‌تر ورزش کنیم و حتی کم تر کتاب بخوانیم.


[عکس: 571561_169.jpg]
سبک زندگی میلیاردها نفر از شهروندان کره خاکی ما، دیجیتالی یا به نوعی وابسته به فناوری دیجیتال شده است. مهم نیست که در روستایی دور افتاده در شیلی هستید یا در خیابان پنجم نیویورک زندگی می‌کنید. فاصله شما با دنیای دیجیتال، بسیار اندک است. سبک زندگی مردمان روزگار ما، به صورت باور نکردنی، دیجیتالی شده است و این دیجیتالیزه شدن زندگی، شیوه‌ها و رفتارها و چالش‌هایی را به وجود آورده است که مقاله زیر، با نثری خودمانی، به جنبه‌هایی از آن می‌پردازد.

درصد قابل ملاحظه ای از وقت ما در هفته، صرف چک کردن email، سر زدن به اکانت های مختلف در شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ نویسی و کامنت بازی و به قولی surfing می‌شود. خیلی از ماها روزی دو سه ساعت در روز را به اینترنت بازی و استفاده از ابزارهای دیجیتالی اختصاص می‌دهیم. فراگیر شدن این شبکه‌ها و امکانات در اقصی نقاط جهان به ویژه در ایران که سرعت اینترنت و قابلیت‌های سخت افزاری و نرم افزاری آن نیز در دو دهه اخیر به طور قابل ملاحظه ای رشد داشته است، زمینه جذب مخاطب بیش تر را فراهم کرده است.

توسعه ضریب نفوذ اینترنت در ایران که از اوایل دهه هفتاد شمسی سیر صعودی به خود گرفت و تا امروز که بیش از بیست میلیون کاربر اینترنت در ایران فعالیت می‌کنند که 11 میلیون نفر از آن ها، اینترنت موبایلی نیز در اختیار دارند. بیش از 20 میلیون گوشی هوشمند در کشور وجود دارد و بیش از 600 هزار دامنه، بر روی پسوند ملی ایران.ir ثبت شده است. همه این آمارها، از دیجیتالی شدن سبک زندگی ایرانیان خبر می‌دهد.

سرویس دهندگان متعدد اینترنت در ایران که برای فروش سرویس‌های پرسرعت ADSL رقابت می‌کنند، فضایی را به وجود آورده است که دسترسی به اینترنت پر سرعت ارزان در اقصی نقاط کشور، دیگر آرزویی دست نیافتنی نیست. اپراتورهای تلفن همراه از همراه اول گرفته تا ایرانسل و تالیا، خلاقیت‌های متعددی را برای کسب مخاطب حداکثری در بازار پر رقابت امروزی در دستور کار قرار داده‌اند تا سهم خود را از بازار گسترده و رنگارنگ و جذاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، ارتقا دهند.

امروزه من و شما به عنوان مشتریان سرویس‌ها و محصولات گوناگون حوزه ICT، حق انتخاب گسترده ای داریم و این حق انتخاب، فرصت‌های متعددی را در اختیار ما قرار داده است. تبلیغات مختلف سرویس دهندگان و اپراتورهای اینترنت و تلفن همراه، خط مقدم رسانه‌های سنتی و دیجیتالی امروزه را تشکیل داده و هجمه سنگینی را بر روی مخاطبان فراهم نموده است.

خلاقیت‌های دیجیتالی برای سبک زندگی امروز

خلاقیت‌های دیجیتالی فعالان کسب و کار آی تی عاملی مهم و راهبردی برای فروش بیش تر، بازاریابی هدفمند و کسب بازار است اما در این وسط، مخاطبان به استفاده بیش تر از ابزارهای فراهم شده ترغیب و تشویق می‌شوند. تشویقی که به نظر می‌رسد منجر به وابستگی بیش از حد مردم به این ابزارها و فناوری‌ها و افزایش فاصله با زندگی غیر دیجیتالی آنان گشته است. این خیلی خوب است که ما اعیاد و موفقیت‌ها و غم و اندوه و مراسمات را با پیامک‌های متنی و صوتی و تصویری به دوستان و آشنایان تبریک بگوییم و فقط 20 تا 30 تومان برای ارسال هر پیام موفق هزینه کنیم.

خیلی خوب است که در گوشی تلفن همراه خود، تاریخ تولد و سالگرد ازدواج دوستان و آشنایان را ذخیره کنیم و از طریق reminder گوشی، در زمان مربوطه پیام تبریک الکترونیکی به مخاطب ارسال کنیم. اما به نظر می‌رسد ما محکوم شده‌ایم تا دیحیتالی فکر کنیم، دیجیتالی برنامه ریزی کنیم و دیجیتالی عمل کنیم. در حالی که در دنیای غیر دیجیتالی و مادی و طبیعی زندگی می‌کنیم و روح و جسم ما دیجیتالی نیست و حس دارد و عاطفه و شعور.

[عکس: 571560_339.jpg]
خیلی چیزها با منطق و برنامه ریزی و هماهنگی دیجیتالی تطبیق نمی‌کند و به ثمر نمی‌نشیند. شما فکر کنید دوست دوران دبستان شما به مدت شصت ثانیه با شما تلفنی صحبت کند و فلان موضوع را به شما تبریک بگوید و دیگر دوست شما نیز به مدت سی ثانیه به درب منزل شما مراجعه کند و کارت تبریکی به شما بدهد و به خاطر مشغله کاری، از شما خداحافظی کند و برود. البته، خیلی‌ها هم این موضوع را به شما با پیامک تبریک گفته‌اند. یعنی سه حالت مختلف. خود نظر دهید که کدام روش برای شما دلچسب تر از بقیه است؟

به نظر می‌رسد چون شما موجودی دارای حس و عاطفه و درک و شعور هستید و جسمی بی‌روح و دیحیتالی نیستید، حس کردن دست دوستی که حضوراً به دیدار شما آمده است و با او حضوری خوش و بش کرده‌اید حتی ظرف سی ثانیه، خیلی ماندگار تر از سیل پیامک‌هایی است که فردا صبح از گوشی خود delete می‌کنید.

بنابراین با عرض تأسف باید عرض کنیم که ارتباطات خیلی از ماها در عصر دیجیتالی امروزی، همین شق سوم یا روش پیامک بازی است. یک پیامک به نسبت قصد دیدار حضوری کوتاه یک دوست یا برقراری تماس تلفنی با او، بسیار کم هزینه تر و سریع تر است. قبول! اما مگر عمر شما چقدر است که نیمی از عمر خود را برای ارتباط با دوستان و آشنایان به ابزارهای دیجیتالی خلاصه کنید و به خیال خود، با دوستان و اقوام و آشنایان همواره در ارتباط هستید. بسیارند افرادی که در طول سال، بعضاً در دیدارهای نوروز باستانی ایرانیان همدیگر را ملاقات می‌کنند و سنتی به قولی دیدار می‌کنند. وگرنه در طول سال در فیس بوک و ای میل و پیامک همدیگر را دیجیتالی ملاقات می‌کنند.

ارتباطات دیجیتالی، چالش‌ها و فرصت‌ها

ارتباط دیجیتالی بسیار خوب است و کسی منکر آن نیست. اما قضیه اینجاست که این قدر این ارتباطات و شیوه برقراری تماس مردم با یکدیگر اپیدمی شده است که زمینه برای کاهش ارتباطات حضوری و تغییر در سنت و روش ارتباط ایرانیان با یگدیگر با چالش و تغییر جدی رو به رو شده است. بسیاری از ماها وقتی مورد انتقاد قرار می‌گیریم که چرا اکثر دوستانمان را نمی‌بینیم و دیجیتالی با آن ها در تماس هستیم، بهانه دوری فاصله و مشغله زندگی و چه و چه را به عنوان سر لیست دلایل خود ذکر می‌کنیم.

اما وقتی نوبت تماشای فلان مسابقه ورزشی در فلان نقطه کشور می‌شود یا تور یک روزه فلان محل یا قصد خرید فلان کالا، ساعت‌ها یا روزها صرف برنامه ریزی و تمرکز جهت انجام این امور می‌شویم. غافل از آن که عمر گران می‌گذرد، خواهی نخواهی. سعی بر آن کند نرود رو به تباهی. برنامه ریزی برای دیدار حضوری و سنتی و جسمی دوستان و آشنایان و نه دیدارهای دیجیتالی مبتنی بر چت و امثالهم، به نظر می‌رسد باید تبدیل به یکی از واجبات زندگی امروزی ما شود. خیلی‌ها دارند فراموش می‌کنند خویشاوندان سببی و نسبی خود را و نمی‌توانند با بستگاه غیر از درجه اول و دوم خود رابطه مطلوبی برقرار کنند و به نوعی آن‌ها را اقوام درجه سه و چهار می‌دانند که ماهی و سالی و قرنی دیداری با آن‌ها کفایت می‌کند (آن هم معمولاً سر مزار رفتگان یا هر ده سال در عروسی فلان فامیل مشترک!).

سبک زندگی محکومان عصر دیجیتال!

این داستان غریب مردمان روزگار ما است که محکوم عصر دیجیتال مدرن خوش آب و رنگ شده‌اند. ما نباید فراموش کنیم که ابزارهای دیجیتالی سبب می‌شوند از جامعه‌های سنتی خود دور شویم و از پشت رایانه، به قولی دستی بر آتش داشته باشیم. دور شدن از جامعه، ناهنجاری‌ها و مخاطرات فردی، فرهنگی و اجتماعی زیادی برای فرد به همراه می‌آورد که از افسردگی تا خودکشی و... را به همراه دارد. یکی از دلایل اینکه شهرنشینان و حتی روستانشینان امروزی که مانند شهر نشینان دیجیتالی شده‌اند، کم خواب شده‌اند و چاق و کم حوصله با امراض مختلف، اسیر شدن در خانه‌های کوچک و برج‌های سر به فلک کشیده در کوچه‌های تنگ و باریک شهرستان‌ها و کلان شهرهای امروزی است.

ما امروزه کم خسته می‌شویم، زیاد می‌خوریم و کم راه می‌رویم. زیاد رانندگی می‌کنیم و زیاد به صفحه‌های مانیتور و تلویزیون و موبایل و تبلت و امثالهم زل می‌زنیم. همه این‌ها ما را در یک نقطه بسته قرار می‌دهد و جسمی که نیاز به تحرک و شادابی و نشاط و تکاپوی غیر دیجیتالی دارد، در فضایی حبس می‌شود و نمی‌تواند تجربه‌های جدید را کسب کند و با طراوت شود. افیون دیجیتال، افیون قرن بیست و یکم است.

افیونی است که ما در گسترش و توسعه آن نقش مستقیم داریم و چون مانند سیـ ـگار و الکل و مواد مخدر، تأثیر مخربان را سریع احساس نمی‌کنیم، از اهمیت موضوع غافل هستیم. غفلتی که شبکه‌های اینترنتی و دیجیتالی برای مردمان عصر ما ایجاد کرده است، به ظاهر پیش پا افتاده و بی اهمیت است، اما آمار و ارقام و گزارشات جهانی نشان دهنده هشدار بزرگی است که عصر دیجیتال و شهروندان هزاره سوم از سمت مخاطرات ابزارهای دیجیتالی با آن رو به رو هستند. ظهور شبکه‌های اجتماعی اینترنت از دو دهه قبل به این سو، فرصت‌های مختلفی را برای فعالان کسب و کار در عرصه‌های گوناگون سبب شده است. مردم با یکدیگر بهتر و سریع تر ارتباط برقرار می‌کنند و تعداد دوستی‌هایشان بیش تر شده است و هویت دیجیتالی، بر هویت ملی و قومی غالب شده است. شبکه‌های اجتماعی از وبلاگ نویسی آغاز شد و تا امروز که نسل جدیدی از این شبکه‌ها در قالب پایگاه‌های اینترنتی مختلف در دسترس می‌باشد و بیش از یک میلیارد کاربر را به خود اختصاص داده، ادامه یافته است.

[عکس: 571558_529.jpg]
اگر پیش از این برای نوشتن نامه به فلان دوست خود در فلان کشور، نیازمند ارسال نامه ای مکتوب بودید و یا حوصله نداشتید که به او تلفن کنید یا پست الکترونیک ارسال کنید، امروز از طریق این شبکه‌های اجتماعی می‌توان در سریع‌ترین زمام ممکن، پیام صوتی، متنی، تصویری و ویدئویی برای وی و ده‌ها هزار نفر دیگر ارسال کرد. بدون آن که از منزل یا محل کار خود خارج شوید و حتی یک ریال هزینه کنید. گفت و گوی تصویری و صوتی انفرادی و گروهی با دوستان و آشنایان، فرصت دیگری است که معمولاً در این شبکه‌های اجتماعی در اختیار مخاطب قرار داده شده تا به راحتی بتواند از امکانات این پایگاه برای بسط ارتباطات خود استفاده کند.

پیش تر، برای معرفی هویت دیجیتالی خود در اینترنت، نیازمند بودیم تا وبلاگی، سایتی، گروهی در اینترنت ایجاد کنیم و هزینه ای را متقبل شویم یا به حداقل اطلاعاتی درباره طراحی و مدیریت وب سایت، دسترسی داشته باشیم. اما امروزه لشگر شبکه‌های اجتماعی، همه چیز را بر مخاطب آسان کرده است و با کم‌ترین دانش، بیش‌ترین خدمات و امکانات را به صورت رایگان در اختیار وی قرار می‌دهد. به اشتراک گذاری تصاویر و فایل‌های ویدئویی، نوشت ها، نظرها و صدها قابلیت دیگر، از خدمات شبکه‌های اجتماعی به ویژه نسل جدید این شبکه‌ها است که خیلی از ماها با آن آشنا هستیم. وقتی نونهالان 12-13 ساله دارای موبایل مجهز به application های متنوع و اکانت در شبکه‌های اجتماعی هستند، می‌توان به جایگاه رسانه‌های دیجیتالی در زندگی روزمره به خوبی واقف شد.

ظهور شبکه‌های اجتماعی و مدرنیته جدید

ظهور شبکه‌های اجتماعی و نسل جدیدان ها در فضای اینترنت، رسم و سیاق ارتباطات و تبادل اطلاعات و دسترسی به آن را به طور کامل دگرگون کرده است. Google کردن، یک شیوه عادی برای جست وجوی اطلاعات در دنیای امروزی است. خیلی از نتایج 1 تا 100 موتورهای جست و جو بر اساس کلید واژه وارد شده، درست یا غلط بر خیلی مسائل تأثیر گذار است. این نشان دهنده تاثیرگذاری موتورهای جست و جو بر شیوه‌های دستیابی امروزی ما به اطلاعات و تبادل آن است. شبکه‌های اجتماعی نیز به دلیل اپیدمی شدن قابلیت‌هایشان در بیست سال اخیر و در اشل جهانی، با استقبال صدها میلیون مخاطب اینترنت مواجه شده است که آن گونه ارتباطات خود را مدیریت و برنامه ریزی می‌کند که فیس بوک و توییتر و یوتیوب و یاهو و msn و گوگلان را طراحی و سیاست دهی می‌کنند.

[عکس: 571559_917.jpg]
ما معمولاً به این موضوع کاری نداریم که بذر در چه زمینی می‌کاریم و مالکیت زمین با کیست و مالکیت کاری که بر روی این زمین کردیم، در آینده به چه گونه ای خواهد بود. کاری نداریم که هر نوع تصویری، هر نوع مطلبی، هر نوع کامنتی، هر نوع نظری و نوشته ای که در فضای مجازی و بر روی این شبکه‌های پرطمطراق اینترنتی منتشر می‌کنیم، در آینده چه بلایی بر سر و ما دیگران خواهد آورد از نظر حقوقی و حقیقی و قانونی و عرفی. به این مسائل کاری نداریم. به این مسائل کاری نداریم که چه اندازه کلاهبرداری ها و شرارت‌هایی از طریق شبکه‌های اجتماعی داخلی و خارجی در اطراف ما رخ می‌دهد و ما خبر نداریم... لایکی می‌کنیم و کامنتی و تمام.

اما باید بیش از قبل مراقب بود و آگاهانه و مسئولانه در دنیای دیجیتال زندگی کرد و فعالیت نمود.
3

در سلسله گفتارهای "سبک زندگی دیجیتالی" در پرتال برترین‌ها، تلاش می‌کنیم تا کاربران محترم سایت را با چالش‌ها، فرصت و تهدیدات سبک زندگی دیجیتالی امروز که گریبان گیر طیف وسیعی از هموطنان شده است، آشنا کنیم و در این رهگذر، به جامعه شناسی خودمانی نسل اینترنت که نسل معتادان دیجیتال است، بپردازیم.

در گفتارهای قبلی،، غرب زدگی دیجیتالی و انتقاداتی به سبک زندگی آنلاین، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این گفتار، به موضوع مهم سبک زندگی فیس بوکی می‌پردازیم. سبک زندگی بسیاری از ما، سبک زندگی فیس بوکی شده است و هر روز، با چک کردن اکانت ما در شبکه‌های اجتماعی و لایک و فالو و چت و امثالهم سپری می‌شود. سبک زندگی خاصی که سبب شده است، کم تر بخوابیم، کم تر ورزش کنیم و حتی کم تر کتاب بخوانیم.


[عکس: 571726_183.jpg]
(یک آگهی که به این مورد اشاره می‌کند که از زمان خلق فیس بوک در 2004، تا کنون عمر مردم جهان تر این سایت لف شده است)
ما خیلی‌ها را بر اساس آی دی و هویت دیجیتالی آن‌ها می‌شناسیم. برای خیلی از ماها، خیلی از انسان‌هایی که با آن ها در تماس هستیم، هویت دیجیتالی واضح تر از هویت واقعی در دنیای واقعی دارند. هویت دیجیتالی خیلی‌ها در فضای مجازی، با شادی و شعف و عکس‌های فتوشاپی و ادب و نزاکت و... همراه است. اما آیا واقعیت افراد و شخصیتان ها نیز این گونه است یا افراد، پشت هویت دیجیتالی خود پنهان شده‌اند؟

آیا سبک زندگی دیجیتالی، هویت واقعی افراد را از آن ها دور کرده است؟ این‌ها پرسش‌هایی است که قصد پاسخ دادن به آن را نداریم. اما در این گفتار، نگاهی داریم به سبک زندگی فیس‌بوکی. فیس‌بوک با بیش از 1 میلیارد کاربر، یکی از پر جمعیت‌ترین کشورهای جهان است که البته، هویت دیجیتالی دارد. کسب و کاری که زوکربرگ جوان راه اندازی کرد، به واقعیتی غیر قابل انکار در سبک زندگی میلیاردها نفر از ساکنان کره زمین تبدیل شده است. واقعیتی که از آن می‌توان به واقعیت مجازی virtual Reality نام برد. واقعیتی که فیس‌بوک، اخیراً از یکی از محصولات خلاقانه‌اش (Occulus Rift) هم، رونمایی کرد.

ظهور زندگی فیس بوکی و سبک زندگی دیجیتالی

[عکس: 571727_513.jpg]
(همه مشکلات شما را فقط لایک می‌کنند ....!)
فوریه 2004 بود که سایت فیس بوک پا به عرصه وجود در پهنه جهانی وب گذاشت و تا اواخر سال 2007 میلادی، مورد استقبال فعالان کسب و کار قرار نگرفت، اما از نوامبر این سال، برنامه‌هایی برای ترغیب شرکت‌ها برای تبلیغات و حضوری پر رنگ در این مجموعه رو به رشد اجتماعی در دستور کار قرار داد. این سایت تا اوایل 2009، تنها 150 میلیون کاربر را جذب کرده بود، در حالی که این میزان تا آوریل سال 2015 میلادی به بیش از 1.2 میلیارد کاربر افزایش یافت. در نوامبر 2007، فیس بوک سیستم تبلیغاتی Beacon را معرفی کرد که ابزاری برای حضور قوی تر و گسترده تر شرکت‌ها، محصولات، انجمن‌ها، گروه‌های هنری، ورزشی و فعالیت افراد مشهور بود. این پایگاه هم اکنون بیش از یک میلیارد کاربر در اختیار دارد که البته حدود 10 درصد آن را اکانت های جعلی و بی هویت تشکیل می‌دهند. فیس بوک پایگاهی هست که اجتماعی شدن1 در محیط مجازی را بر اساس قابلیت‌های فنی و کارکردی خود، ترغیب کرده و کاربران را برای گسترش ارتباطات واقعی خود در دنیای مجازی تشویق می‌کند.

به هر حال این شبکه‌ها که به شبکه‌های اجتماعی (Social Networks) مشهور هستند، در حال تغییر ساختار روابط اجتماعی افراد در جوامع امروزی هستند. گذار از رسانه‌های سنتی به رسانه‌های دیجیتال، الگوهای ارتباطی و حتی ادبیات ارتباطات انسان را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. الگوهای ارتباطاتی و حتی زبان و ادبیات ارتباطات با گذار رسانه‌های سنتی به عصر دیجیتال تغییر کرده است. همان‌طور که پیش تر گفتیم، ما امروزه بیش تر پیامک می‌زنیم تا تلفن و دیدار حضوری و ارسال نامه و کارت تبریک به دوستان و آشنایان.

این یعنی تغییر در الگوها و انتظارات ارتباطی و اطلاعاتی ما به زبان ساده. فیس بوک به عنوان یک پروژه دانشگاهی مطرح شد، اما امروزه تبدیل به یک پدیده شده است که در دسترس همه افراد در سراسر جهان قرار گرفته است. در واقع کاربران فیس بوک یا Facebookers جمعیتی به اندازه کشور چین دارند و محیطی را تشکیل داده‌اند که با میلیون‌ها مخاطب از سراسر جهان، رسانه ای تاثیرگذار را در اختیار صاحبان سرمایه و مراکز جاسوسی غرب پدیدار کرده‌اند. شبکه‌های اجتماعی به عنوان ابزارهای رسانه ای جدید، نسلی جدیدی از انسان‌ها را به وجود آورده است که هویت آن‌ها توسط ارتباطات و محتوایی که در محیط‌های مجازی تولید می‌کنند، شناسایی می‌شود.

[عکس: 571728_977.jpg]
در واقع در عصر موج سوم2 بر خلاف موج اول (عصر کشاورزی) و موج دوم (عصر صنعت)، هویت افراد بیش از آن که بر اساس مراتب خانوادگی، قومی، قبیله ای و نژادی تعیین شود، بیش تر در محیط‌های مجازی (Virtual Communities) قابل شناسایی و نمود است. شبکه‌های اجتماعی در محیط وب را می‌توان در قالب کارکردهای تعامل انسان با کامپیوتر3 مورد بحث و بررسی قرار داد. بر اساس آن چه آبراهام مازلو در تئوری سلسله مراتب نیازهای انسان بر شمرد، نیاز برای دوست داشتن و عشق، نیازی است که انسان همواره به دنبال آن بوده است و به نظر می‌رسد ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطی امروزی را می‌توان ابزاری در ارضای این نیاز آدمی دانست. نیاز برای شناساندن علایق خود به دیگران و ترغیب دیگران به دوست داشتن علایق و نیازهای ما. امری که حتی میلیون‌ها انسان کره زمین را حتی در زمان‌هایی که نوت بوک در اختیار ندارند و از طریق اپلیکیشن های موبایل به سایت‌های اجتماعی متصل می‌شوند، به خود مشغول می‌کند.


متغیرهای مختلفی منجر به ترغیب کاربران به استفاده از ارتباطات کامپیوتر محور4 (CMC) در دنیای امروزی شده است که از آن جمله می‌توان به ناشناس ماندن، دسترسی آسان و سریع، ارتباطات محافظت شده و غلبه کردن بر محدودیت‌هایی که در ارتباطات face-to-face ایجاد می‌شود، اشاره نمود.

شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و اینستاگرام، در واقع تلاشی هستند برای حفظ انسان‌ها در محیطی دیجیتالی و صفر و یکی تا در محیطی که ارتباطات آسان و سریع و رایگان است، فعالیت کرده و آگهی الکترونیکی بیش تر ببیند و کلیک بیشتر و لایک و کامنت بیش تر بزارند و سهام امپراطوری های آنلاین را در بورس‌های نیویورک و توکیو و پاریس و لندن، افزایش دهند. به قول مونیگا لوینسکی، ما در عصر زورگیری‌های مجازی )Cyber bulling) زندگی می‌کنیم. عصری که نمایش بیش تر آگهی با هر روشی، اخلاقی یا غیر اخلاقی، کمیسیون تبلیغاتی بیش تری را به همراه می‌آورد!

اما قضیه فقط به این جا ختم نمی‌شود.

سبک زندگی دیجیتالی و چالش‌ها

[عکس: 571729_925.jpg]
مخاطرات این شبکه‌های نوظهور بر روی روان و فکر آدمی، هشدارهایی را برانگیخته است. خیلی از ماها به شبکه‌های مجازی تا شبکه‌های واقعی بیش تر علاقه داریم و از انگیزه بهتری برای استفاده از این ابزارها برای توسعه روابط اجتماعی خود برخورداریم. استفاده آسیب زا5 از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آن، موضوعی است که از سال 2000 میلادی به این سو، مورد توجه محققان علوم روانی و ارتباطات قرار گرفته است. برخی از پژوهشگران معتقدند استفاده نامعقول از اینترنت و در حقیقت استفاده آسیب زا از اینترنت، مشکلاتی چون: تنهایی6 ، خشونت7 ، اعتیاد8 ، درون گرایی9 و افسردگی10 را برای شخص به همراه داشته باشد و این معضلی است که شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در گسترش آن نقش موثری ایفا کنند). دانیل میلر، استاد انسان شناسی در دانشگاه کالج لندن اخیراً کتابی درباره داستان‌هایی از فیس بوک نوشته است که در آن، به ارائه داستان‌های کوتاهی از سرنوشت و سرگذشت و تجربه افراد مختلف در استفاده از این پایگاه پرداخته است. او معتقد است برای خیلی‌ها، فیس بوک یک ابر دوست11 به حساب می‌آید و بعضی‌ها این‌قدر غرق فیس بوک بازی هستند که بهتر است بنویسند Marrigae to Facebook!.

آری! خیلی از ماها هشت ساعت خوابیم و هشت ساعت کار می‌کنیم و دو سه ساعت با همسر و نزدیکان و بقیه را به شبکه‌های اجتماعی و اینترنت می‌پردازیم. فی‌الواقع با این شبکه‌ها عجین شده‌ایم و ادعای میلر درباره ما صحیح است. کارت تبریک‌ها یا کارت دعوت‌های زیادی دیده‌ام که نشانی اینترنتی عروس و داماد بر روی شبکه‌های اجتماعی نیز بر روی آن درج شده بود!! خیلی تعجب نکنید! عصر دیجیتال است و به زودی همین کارت هم تا ده سال یا بیست سال آینده برای شما ارسال نمی‌شود و از طریق یک event اینترنتی در شبکه‌های اجتماعی از مراسمات با خبر می‌شوید!! فلورانس دتلور، پیرزن 102 ساله ای است که از وی به عنوان مسن‌ترین فیس بوک باز دنیا نام می‌برند و او اخیراً با بنیان‌گذار این پایگاه دیدار کرد12. این خانم خیلی خوش شانس است که سنش سه رقمی شده است و تازه به جمع باشگاه معتادان عصر دیجیتال راه یافته است. آن هم در سن صد و دو سالگی. نه در سن ده سالگی!!

[عکس: 571730_309.jpg]
به هر حال شهروندان امروز دهکده جهانی، فارغ از سن و نزاد و ملیت، هویت دیجیتالی در این شبکه‌ها دارند و زمان‌های زیادی را به چرخیدن و گشت زدن در این محیط اختصاص می‌دهند. این حضور آنلاین و فعالیت در دنیای مجازی، اگر گذری و اعتیاد آور نباشد، به نظر می‌رسد تأثیرات مخرب بر روی روح و روان افراد ندارد. اما مسئله اینجاست که خیل عظیمی از کاربران شبکه وب، نمی‌توانند وقت کمی را به این شبکه پر زرق و برق و مهیج اختصاص دهند. دکتر شیلا کیگان، از متخصصان معروف علوم روان شناسی در انگلیس معتقد است استفاده طولانی مدت از اینترنت حتی می‌تواند موجب نقض عملکرد مغزی شود. وی معتقد است افرادی که ساعات بسیار زیادی از عمر خود را صرف کار با اینترنت می‌کنند، مغزشان در شیوه تفکر و تمرکز دستخوش تغییرات جدی می‌شود که آسیب مزمن مغزی یکی از عوارض آن می‌باشد13.

در واقع شبکه‌های اجتماعی که یکی از دلایل تمایل روز افزون افراد به استفاده از اینترنت و محیط دیجیتال هستند را باید در فهرست دلایل مؤثر در توسعه اعتیاد و آسیب‌های مغزی در دنیای امروزی نیز گنجاند. اعتیادی که در واقع پیچیده تر و فراگیر تر از اعتیادهای سنتی مانند اعتیاد به الکل و سیـ ـگار است. رئیس سازمان نظام روانشناسی خراسان جنوبی، در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود14: افرادی که دچار اعتیاد به اینترنت می‌شوند، بسیار سخت‌تر از معتادان مواد مخدر آن را ترک می‌کنند. در واقع اعتیاد به اینترنت طوری است که بسیاری از دانش‌آموزان به طور مخفیانه و به‌دوراز چشم والدین ساعت‌ها از وقت خواب خود را پشت میز آن می‌نشینند، در نتیجه روز بعد در کلاس درس خواب هستند. البته تنها خواب آلودگی بعد از اتصال مکرر به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، تنها ناهنجاری پیش روی نیست.

سعی کنیم، وقت کم تری را به زندگی دیجیتالی خود بپردازیم و زمان بیش تری را صرف زندگی در زندگی واقعی و غیر مجازی خود بکنیم. سخت است، اما غیر ممکن نیست!


Sociability -1

2- موج سوم (Third wave) اصطلاحی است که آلوین تافلر، آینده پژوه سرشناس آمریکایی برای توصیف دنیای اطلاعات و ارتباطات، در اواخر قرن بیستم میلادی ارائه کرد.

Human Computer Interaction -3

Computer-Mediated Communication -4

5- (Problematic Internet Use (PIU

6- Loneliness

Aggression -7

Addiction -8

Introversion -9

10- Depression

11- Meta-friend

12،13،14- خبرگزاری ایسنا
4

در سلسله گفتارهای "سبک زندگی دیجیتالی" در پرتال برترین‌ها، تلاش می‌کنیم تا کاربران محترم سایت را با چالش‌ها، فرصت و تهدیدات سبک زندگی دیجیتالی امروز که گریبانگیر طیف وسیعی از هموطنان شده است، آشنا کنیم و در این رهگذر، به جامعه شناسی خودمانی نسل اینترنت که نسل معتادان دیجیتال است، بپردازیم. در گفتارهای قبلی، سبک زندگی فیس بوکی، غرب زدگی دیجیتالی و انتقاداتی به سبک زندگی آنلاین، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این گفتار، به موضوع مهم اعتیاد به اینترنت می‌پردازیم. سبک زندگی بسیاری از ما، سبک زندگی دیجیتالی شده است و هر روز، با چک کردن اکانت ما در شبکه‌های اجتماعی و لایک و فالو و چت و امثالهم سپری می‌شود. سبک زندگی خاصی که سبب شده است، کم تر بخوابیم، کم تر ورزش کنیم و حتی کم تر کتاب بخوانیم.

[عکس: 571693_382.jpg]
سبک زندگی دیجیتالی

در عصر حاضر، استفاده از پرتال‌های اینترنتی مختلف به ویژه پرتال‌های مربوط به تعاملات اجتماعی مانند myspace، facebook و Youtube، شخصیت‌های متفاوتی را به خود در گیر کرده است و در بسیاری از موارد، به صورت رفتاری اعتیادی در آمده است. طبعاً، استفاده از این خدمات اینترنتی همانند هر فناوری نوین دیگر، هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی بر زندگی فردی و اجتماعی نسل جدید گذاشته‌اند. از جمله اثرات مثبت آن، راحت تر شدن تعاملات بین فردی و افزایش سرعت تبادل اطلاعات می‌باشد.

اما از بین اثرات منفی فناوری اینترنتی، شاید مهم‌ترینان ایجاد پدیده اعتیاد به اینترنت و از آن میان اعتیاد به فیس بوک باشد. امروزه دیگر والدین بیش از این که نگران مهمانی‌های پر سر و صدای نوجوان خود یا قبض تلفن پر هزینه وی باشند، نگران اعتیاد نوجوان به رایانه، اینترنت و فیس بوک هستند. شبکه اجتماعی فیس بوک، بدون هیچ اغراقی، در حال تسلط بر دنیا می‌باشد و طیف وسیعی از افراد از نوجوان تا کهنسالان را به خود مشغول کرده است. رفتار اعتیادی در حیطه رفتارهای غیر طبیعی قرار می‌گیرد و غالباً به صورت هر فعالیت، هدف یا رفتاری تعریف می‌شود که تمرکز عمدهٔ زندگی فرد بر آن است و فرد را از انجام دیگر مسئولیت‌های زندگی تا حدی ناتوان می‌کند و یا این که به فرد یا دیگران به صورت فیزیکی، روانی و یا اجتماعی ضربه وارد می‌کند.

[عکس: 571694_961.jpg]
اگین فایر یک مدل رفتار اعتیادی شامل 4 عنصر اصلی را تعریف کردند.

1- تمایل خود به خودی و ناگهانی برای عمل کردن

2- حالت عدم تعادل روانشناسی

3- آغاز کشمکش درونی که نشان گر جنگ درونی افکار است

4- عدم توجه و یا فکر به عواقب رفتار

همان طور که ذکر شد، پدیده اعتیاد به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی موجود در آن، در تمامی نقاط جهان رو به افزایش است و تبدیل به یک دغدغه برای تمامی دلسوزان از جمله والدین، معلمان، و حتی دولت‌ها شده است. به عنوان مثال، کشور چین اخیراً قوانین استفاده از کافه‌های اینترنتی را سخت تر کرده است. به گفته یکی از پزشکان پیش کسوت در امر درمان اعتیاد به اینترنت در چین، اعتیاد به اینترنت یک مساله عمده در چین است.

اصطلاح اعتیاد به اینترنت، از حدود یک دهه قبل مطرح شد و مورد بحث و تناقض بوده است. اما هم اکنون یافته‌هایی وجود دارند که آن را یک اختلال مشخص اعتیادی نشان می‌دهند؛ به نحوی که سیستم تشخیصی و آماری اختلالات روانی در ویرایش جدید خود (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders(DSM-5، اختلال استفاده و بازی با اینترنت (Internet use gaming disorder) را در زمره بیماری‌هایی دانسته که نیاز به بررسی بیش تر دارند.

اعتیاد به اینترنت، زمانی صدق می‌کند که فرد نیاز زیاد و تکانه ای برای استفاده از اینترنت به مدت طولانی در خود احساس می‌کند به طوری که منجر به اختلال در دیگر زمینه‌های زندگی مثل روابط با اطرافیان، کار یا سلامتی می‌شود. در واقع، فرد به استفاده از اینترنت وابسته می‌شود و به تدریج، زمان بیش تری برای استفاده از اینترنت نیاز دارد تا به همان سطح روحیه بالا برسد. معیارهای اعتیاد به اینترنت که در DSM-V مطرح شده، به ترتیب زیر می‌باشند:

- اشتغال فکری با اینترنت یا بازی‌های اینترنتی

- علایم مبنی بر ترک، وقتی که اینترنت در دسترس نباشد

- ایجاد تحمل (فرد لازم است که زمان بیش تری را با اینترنت سپری کند تا به همان سطح احساس خوب قبلی برسد)

- از دست دادن دیگر علایق

- تلاش‌های ناموفق برای کنترل کردن میزان استفاده از اینترنت

- استفاده از اینترنت برای بهبود خلق یا فرار از روحیه غمگین


اما هنوز کاملاً مشخص نشده است که آیا این اختلال، یک بیماری جداگانه است یا این که ادامه یک بیماری قبلی روانی یا رفتاری می‌باشد. دکتر Goldberg معتقد است که اعتیاد به اینترنت به خودی خود معنا ندارد و بلکه نشانه یک بیماری زیر بنایی دیگر است. به عنوان مثال، فردی که مدام در اینترنت به دنبال بازی‌های قمار می‌باشد، ممکن است دارای اختلال "قمار بازی بیمار گونه" باشد که یک بیماری شناخته شده روانی است و یا فردی که مرتب به جست و جوی سایت‌های دارای محتوای جنسی می‌باشد، شاید مبتلا به یک اختلال اولیه عملکرد جنسی و یا اختلال در تمایلات جنسی می‌باشد که به این وسیله دنبال ارضا نیازهای خود است. در بسیاری از موارد افراد به دلیل افسردگی، اضطراب، اختلال کنترل تکانه، و یا برای فرار از یک موقعیت ناخوشایند به استفاده بیش از حد از اینترنت پناه می‌برند.

می‌توان ادعا کرد که تقریباً تمام محققین بر این عقیده‌اند که نام این استفادهٔ بیش از حد از اینترنت و یا شبکه‌های اجتماعی هر چه باشد، مساله ای است که نیاز به رسیدگی و کنترل دارد.

انواع اعتیاد به اینترنت

[عکس: 571695_395.jpg]
در حال حاضر، انواع مختلف از اعتیاد به اینترنت شناسایی شده است که شامل موارد زیر می‌باشند:

1- اعتیاد برای دیدن صحنه‌ها یا مطالب جنسی: این افراد مرتباً، دنبال سایت‌هایی دارای تصاویر و یا گفته‌های مبتذل جنسی یا روابط جنسی اینترنتی می‌باشند که نتیجه آن، ایجاد اختلال در روابط جنسی آن‌ها در دنیای واقعی می‌باشد.

2- اعتیاد به مسائل رابطه ای: این نوع استفاده از اینترنت به منظور ورود به اتاق‌های گفت و گو برای ایجاد روابط اینترنتی یا قرارهای اینترنتی و یا استفاده بیش از حد از پست الکترونیکی می‌باشد. این کار به هزینه فدا شدن ارتباط افراد با دیگران در دنیای غیر مجازی تمام می‌شود. حتی این اعتیاد، می‌تواند منجر به خیانت‌های اینترنتی (CYBER ADULTERY) نیز بشود.

3- اعتیاد به بازی‌های اینترنتی (GAMES): صرف کردن وقت زیاد در اینترنت بابت انجام بازی، قمار، خرید یا تجارت. این نوع اعتیاد علاوه بر هدر دادن زمان فرد، منجر به مشکلات جدی مالی می‌شود.

4- اعتیاد به اطلاعات اینترنتی: فرد به صورت وسواس گونه، به دنبال جمع آوری اطلاعات از اینترنت است.

5- اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی اینترنت: استفاده مداوم از شبکه‌های اجتماعی مثل فیس بوک وتویی‌تر و غیره. این افراد مرتباً پروفایل خود را به روز کرده و پیام‌هایی با دوستان خود رد و بدل می‌کنند.

6- اعتیاد به خرید اینترنتی: گذراندن وقت زیادی در پای اینترنت برای خرید کردن بدون نیاز واقعی به خرید شامل این دسته می‌شود.

بررسی‌ها نشان می‌دهند که مردان معتاد به اینترنت بیش تر به دنبال مشاهده سایت‌هایی با محتوای جنسی هستند و زنان معتاد به اینترنت به دنبال اتاق‌های گفت و گو (chat) می‌باشند.

یک روان شناس آمریکایی به نام Fenichel، اصطلاح اختلال اعتیاد به فیس بوک را مطرح کرده است که به صورت گذراندن ساعات‌های متمادی در پای فیس بوک و در نتیجه اختلال در دیگر زمینه‌های زندگی تعریف شده است.

نتایج یک تحقیق جالب

بر اساس یک تحقیق که از یک پرسش نامه 6 معیاری برای تشخیص اعتیاد به فیس بوک استفاده نموده است، حدود 350 میلیون نفر مبتلا به این اختلال شناخته شده‌اند. معیارهای تشخیصی که در این مطالعه استفاده شدند به شرح زیر است:

[عکس: 571705_890.jpg]
1- ایجاد تحمل: به این معنا می‌باشد که شخص، روز به روز میزان ساعات اتصال به فیس بوک را افزایش می‌دهد تا به همان سطح رضایت قبلی خود باز گردد.

2- علایم ترک: این علایم، موقعی خود را نشان می‌دهد که فرد از دسترسی به فیس بوک منع یا دور باشد. این علایم، حتی در ساعاتی که فرد به دلیل انجام فعالیت روزمره، مجبور است که از فیس بوک دور باشد، ظاهر می‌شوند.

مشخصه این علایم، به صورت اضطراب، تنش، نیاز به صحبت در مورد فیس بوک و Hن چه که ممکن است در غیاب آن ها در فیس بوک برایان‌ها پست شده باشد، می‌باشد.

3- کاهش فعالیت‌های تفریحی و ورزشی معمول فرد: این افراد، ساعات تماس خود با دوستان و آشنایان و نیز زمان گذراندن در فعالیت‌های تفریحی خود را کاهش و به جای آن به فیس بوک می‌پردازند.

4- گذاشتن قرارهای مجازی: قرار گذاشتن با دوست و افراد دیگر، به صورت آنلاین به جای رفتن به سینم ا یا رستوران و غیره.

5- دوستان الکی! (fake friends): اگر 8 تا از 10 فردی که روی صفحه فیس بوک هستند، ناشناس باشند، به طور شک، فرد مبتلا به اعتیاد شدید به فیس بوک می‌باشد.

6- اعتیاد کامل: وقتی این افراد یک فرد جدید را می‌بینند، نام خود را ذکر کرده و اظهار تمایل برای صحبت با او در فیس بوک می‌کنند.

لذا، همان گونه که مشاهده می‌شود، در حالی که اکثرمردم، اعتیاد را در رابطه با مواد غیر قانونی مخدر یا محرک می‌دانند، پزشکان رفتارهای اعتیادی را نیز از جمله بیماری‌های عادتی می‌دانند. چرا که همان طور که پیش تر ذکر شد، دو خصوصیت عمده اعتیاد که افزایش روز افزون نیاز فرد به استفاده بیش تر از ماده برای رسیدن به همان سطح رضایت قبلی و نیز علایم ترک مثل تحریک پذیری و تنش و آزار ذهنی پس از پرهیز از ماده مورد نظر می‌باشد .، در مورد اینترنت و فیس بوک نیز این مورد صادق است.

حتی علایم شدید ترک نیز در افراد مبتلا به اعتیاد به بازی‌های رایانه ای دیده شده است که این علایم، شامل افسردگی، عصبانیت و رفتارهای خشن متعاقب عدم دسترسی به این بازی‌ها می‌باشد. در کودکان، علایم ترک ناشی از عدم دسترسی به بازی‌های رایانه ای، به صورت نشستن در یک گوشه، گریه کردن، عدم غذا خوردن و لجبازی حتی برای خوابیدن مشاهده می‌شود.

[عکس: 571720_118.jpg]
علایمی که نشان دهنده وجود اعتیاد به بازی‌های رایانه ای در کودکان و نوجوانان می‌باشد به این شرح است:

1- خواب رفتن در مدرسه

2- پرداختن به بازی‌های رایانه در اکثر ساعات غیر مدرسه

3- عقب ماندن از تکالیف درسی

4- افت تحصیلی

5- دروغ گفتن در مورد بازی‌های رایانه ای

6- ترجیح دادن بازی‌های رایانه ای یا بازی با دستگاه به جای دیدن دوستان

7- خارج شدن از گروه‌های اجتماعی مثل باشگاه‌های ورزشی

8- در صورت عدم دسترسی به بازی، دچار تنش و عصبانیت می‌شود

هم چنین، علایم جسمی که نشان دهنده اعتیاد به اینترنت یا بازی‌های رایانه می‌باشد شامل موارد زیر است:

1- اگر فرد دچار گزگز دست یا بی حسی و درد در ناحیه انگشتان دست می‌شود، احتمال دارد که دچار سندرم تونل کارپال باشد که نوعی درگیری عصب و مچ دست ناشی از فشار مداوم بر روی آن می‌باشد.

2- اختلال خواب: به صورت بی خوابی یا انقطاع خواب

3- درد کمر یا درد گردن

4- سر درد

5- خشکی چشم

6- عدم تغذیه مناسب یا فراموش کردن بهداشت شخصی

هر چه تعداد علایم فوق، بیش تر باشد، نیاز به کمک گرفتن از متخصص روان پزشکی یا روان شناس بیش تر می‌شود.

کلام آخر

سبک زندگی دیجیتالی خود را هر سریع تر بازنگری و تغییر و اصلاح کنید. مواردی که در بالا به آن‌ها اشاره شد، همه بیان گر تحقیقات علمی مستند و مستدل درباره چالش‌های جسمی، روحی و روانی سبک زندگی دیجیتالی به زندگی سالم مردمان روزگار ما دارد که باید به آن توجه کرد. اعتیاد به اینترنت، مانند اعتیاد به مواد مخدر، علنی و آشکار نیست. شاید شما تا حالا معتاد به اینترنت شده‌اید و خبر ندارید! اگر میزان استفاده شما و زل زدن شما به صفحات دیجیتالی گوشی‌های هوشمند و نوت بوک و تبلت زیاد شده است، و مصداق " در هوایت بی قرارم، بی قرارم، بی قرارم روز و شب" شده‌اید!، پیشنهاد می‌کنیم فکری به حال این سبک زندگی کنید.
5

در سلسله گفتارهای "سبک زندگی دیجیتالی" در پرتال برترین‌ها، تلاش می‌کنیم تا کاربران محترم سایت را با چالش‌ها، فرصت و تهدیدات سبک زندگی دیجیتالی امروز که گریبان گیر طیف وسیعی از هموطنان شده است، آشنا کنیم و در این رهگذر، به جامعه شناسی خودمانی نسل اینترنت که نسل معتادان دیجیتال است، بپردازیم. در گفتارهای قبلی، سبک زندگی فیس بوکی، غرب زدگی دیجیتالی و انتقاداتی به سبک زندگی آنلاین و اعتیاد به اینترنت، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این گفتار، به موضوع مهم اعتیاد به اینترنت می‌پردازیم.

سبک زندگی بسیاری از ما، سبک زندگی دیجیتالی شده است و هر روز، با چک کردن اکانت ما در شبکه‌های اجتماعی و لایک و فالو و چت و امثالهم سپری می‌شود. سبک زندگی خاصی که سبب شده است، کم تر بخوابیم، کم تر ورزش کنیم و حتی کم تر کتاب بخوانیم. در گفتار امروز، به بررسی دلایل اعتیاد به اینترنت و به خصوص، اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که امروزه جزو لاینفک زندگی روزانه میلیاردها نفر در دنیا شده است، بپردازیم.

[عکس: 583853_998.jpg]
هر روز که شاهد تأسیس و راه اندازی یک شبکه اجتماعی جدید و یک پیام رسان نوظهور هستیم، مشتاق می‌شویم که در آن پرتال هم عضو شویم تا نکند که فلان دوست ما و همکار ما، دران شبکه حضور داشته باشد و ما از اخبار و رویدادها و اتفاقات او و دیگران، بی خبر باشیم! الان اگر نگاه کنیم، روی گوشی هوشمند برخی از مردم، بیش از 15 نرم افزار نصب شده است که به طور لحظه ای، پیام و اطلاعات و اخبار و ای میل ارسال شده به آن‌ها را نشان می‌دهد. این notification های دردسر ساز، که عمر باطری موبایل و در واقع عمر ما را هم بیهوده دارد صرف می‌کند، معضلی برای خیلی‌ها شده است.

حقیقت این است که مطالعات متعددی تا به امروز در مورد دلایل زیر بنایی ایجاد کننده اعتیاد به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی اینترنتی انجام شده است. نتایج این تحقیقات عوامل متعددی را در ایجاد این اختلال مؤثر نشان داده‌اند.

فرضیه‌های فعلی موجود عبارت‌اند از:

1- عوامل شخصیتی

بعضی صفات شخصیتی، افراد را مستعد ابتلا به هر گونه اعتیاد از جمله اعتیاد به مواد، سیـ ـگار، قمار و اینترنت می‌کنند. یکی از این صفات که به خوبی نقشان در ایجاد هر گونه اعتیاد شناخته شده است، خجالتی بودن می‌باشد. افرادی که در زندگی واقعی خود، خجالتی هستند، و از ایجاد ارتباط صمیمانه با دیگر افراد دچار اضطراب و شرم می‌شوند مایل به ارتباط از طریق اینترنت هستند. چرا که این گونه افراد ناشناس می‌مانند و یا این که مجبور به ارتباط چهره به چهره نخواهند بود.

به عنوان مثال Sheldon می‌گوید:" یکی از دلایلی که انسان امروزی به شبکه‌های اجتماعی روی می‌آورد، غلبه بر هراسی است که از سخن گفتن در محیط غیر مجازی بر وی مستولی می‌شود. علاقمندی به برقراری روابط اجتماعی و توسعه H ن از طریق ابزارهای ارتباطات اجتماعی آنلاین به نظر می‌رسد در افراد خجالتی بیش تر از سایر افراد باشد و آن‌ها در برقراری ارتباطات آنلاین با دیگران به نسبت محیط‌های غیر آنلاین (سنتی) راغب تر هستند

- مطالعاتی که در حوزه روان شناسی سایبر صورت گرفته است این ادعا را ثابت می‌کند که افراد خجالتی تمایل زیادی به حضور در محیط‌های مجازی دارند و این فاکتور روانی، تأثیر زیادی در محتاط بودن افراد در انتخاب دوست در این محیط‌ها دارد و این افراد به نسبت افراد غیر خجالتی، زمان زیادی را صرف فیس‌بوک بازی می‌کنند. از سویی دیگر، افرادی که سطح خود اعتمادی و اعتماد به نفس پائینی دارند، بیش تر ترجیح می‌دهند روابط اجتماعی خود را در محیط غیر مجازی شکل دهند تا محیط‌های واقعی و چهره به چهره

- در واقع این دسته از افراد، بیش تر علاقمند هستند در زندگی دوم خود، حضوری پر رنگ داشته باشند تا زندگی اول (دنیای واقعی). مطالعه ای در کشور خودمان بر روی دانشجویان رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی دانشکده علوم پزشکی بیرجند نشان داد که افرادی که در فیس‌بوک بیش‌ترین فعالیت را دارا می‌باشند، با این ویژگی‌های شخصیتی وارد این شبکه اجتماعی می‌شوند: در عامل رنجور خویی روان، نمرهٔ بیش تری کسب می‌کنند و در عوامل دیگر شخصیت هم چون برون گرایی، گشودگی انعطاف پذیری و وجدانی بودن، نمرهٔ کم تری را اخذ می‌کنند.

[عکس: 583854_247.jpg]
مطالعه ای دیگر نشان داد که آسیب پذیری در برابر استرس و ویژگی‌های تکانشی افراد را مستعد اعتیاد به اینترنت می‌کند.

مطالعات دیگر نشان داد که هر چه قدر تعداد دوستان در فیس بوک بیش تر باشد، احتمال خصوصیات خود شیفتگی و نمایشی بودن و نیز ابتلا به بیماری خلقی دو قطبی بیش تر می‌شود.

یک روان شناس بالینی به نام Turkle برای نوشتن کتاب خود به نام " تنها و باهم: چرا ما از تکنولوژی بیش از یکدیگر انتظار داریم""، با صدها نفر که در فیس بوک فعالیت زیادی داشتند، مصاحبه کرد.

بسیاری از این افراد، علت ورود به سایت‌های مجازی را عمل کردن به صورت طنز تر، با حال تر و جذاب تر از آن چه در زندگی واقعی عمل می‌کنند، ذکر کردند. جالب است که بدانید، برخی شرکت‌ها برای دستیابی به خصوصیات شخصیتی افراد متقاضی برای کار، از پروفایل آن ها در فیس بوک کمک می‌گیرند. به عنوان مثال، مطالعه Golbeck و همکارانش بر روی 300 نفر از کاربران فیس بوک از طریق مطالعه پروفایل آن ها در این شبکه و سپس انجام یک پرسشنامه شخصیتی، نشان داد که افراد برون گرا دوستان زیادی در فیس بوک دارند. اما این دوستان، کم تر با هم علایق مشترک دارند. افراد مضطرب و عصبی (نوروتیک)، دوستان بیش تری نسبت به افراد سالم تر دارند که با علایق شبیه به هم می‌باشند.

Golbeck معتقد است که حتی سایت توییتر، بیش تر می‌تواند به تجزیه و تحلیل صفات شخصیتی افراد کمک کند. او معتقد است که با تجزیه و تحلیل کلماتی که افراد در رابطه با یک موضوع به کار برده‌اند، و جملات رفت و برگشتی بین افراد می‌توان شخصیت آن ها را حتی بهتر از فیس بوک مشخص نمود. نکته جالب دیگر که در بررسی‌ها یافت شده است، به این موضوع اشاره می‌کند که هر چه تعداد دوستان واقعی فرد، کم تر باشد، دوستان فیس بوکی او بیش تر خواهند بود.


2- عوامل روانی

تحقیقات نشان داده است که افراد مضطرب و با سطح پایین وابستگی عاطفی، بیش تر از افراد بدون این خصوصیات، از فیس بوک استفاده می‌کنند. هم چنین تحقیقات محققان نروژی نشان داده‌اند که افراد با برنامه منظم در زندگی، و جاه طلب، کم تر به فیس بوک معتاد می‌شوند و از آن فقط به عنوان انجام کارهای ضروری و ایجاد ارتباط مؤثر در راستای اهداف خود بهره می‌گیرند.


از دیگر عوامل مؤثر در ایجاد اعتیاد، میزان اعتماد به نفس فرد است. هر چه مقدار اعتماد به نفس فرد کم تر باشد، به احتمال بیش تری مبتلا به اعتیاد از جمله اعتیاد اینترنتی خواهد شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بین اعتیاد به اینترنت و افسردگی، رابطه وجود دارد که می‌تواند این رابطه دو طرفه باشد. به این معنا که هم افسردگی فرد را مستعد ابتلا به اعتیاد اینترنتی می‌کند و هم اعتیاد به اینترنت، فرد را دچار افسردگی می‌کند. مطالعه ای در ایران توسط فراهانی و همکاران نشان داد که افراد با میزان بالاتر حساسیت به طرد از طرف دیگران، بیش تر به سمت استفاده از فیس بوک تمایل نشان می‌دهند.

[عکس: 583855_873.jpg]
3- راه فرار

جاذیه اینترنت آن قدر قوی است که فرد برای فرار از رو به رو شدن با مسائل زندگی یا فرار از حس‌های منفی خود، به آن پناه می‌برد و در نتیجه وقتی که فرد به طور مزمن، راه حل مناسب تری برای مشکلات خود یا احساسات آزار دهنده خود پیدا نکند، مکرراً از اینترنت برای فرار از این حس بد، استفاده خواهد کرد که در نهایت، منجر به اعتیاد می‌شود. بنابراین، می‌توان این گونه پیش بینی کرد که هر چه قدر افراد در رویارویی و حل صحیح مشکلات روزمره خود، ناتوان تر باشند، به احتمال بیش تری به سمت اینترنت و مشغولیت با شبکه‌های اجتماعی خواهند رفت.


اگر چه جنسیت، سواد، سن و بسیاری از مسائل بر روی نگرش و ترغیب کاربر به استفاده از شبکه‌های اجتماعی تأثیر دارد، اما بحث‌های زیادی بر روی انگیزه‌های کاربران به استفاده از این شبکه‌ها ارائه شده است. مثلاً) معتقد اند که اکثر دانشجویان از فیس بوک برای دوست یابی و سرگرمی استفاده می‌کنند اینترنت را فاکتور مهمی برای فرار کردن از مشکلات دنیای واقعی می‌داند. دنیایی که امروز، با نسل جدیدی که آن را نسل دیجیتال می‌دانند، رو به رو می‌باشد و به عقیده برخی، نیازمند راه حل‌هایی برای حفظ روابط اجتماعی خود و گسترش آن است.

می دانیم که نسل جدید ما، تا سنین بالا در بسیاری از حیطه‌های زندگی به والدین وابسته هستند و ما والدین فعلی، بیش از نسل‌های قبل، مسئولیت زندگی فرزندان را به دوش می‌کشیم. لذا، به نظر می‌رسد که بچه‌ها حتی در سنین بالا تر از 20 سالگی، هنوز استقلال کافی و مسئولیت پذیری و در نتیجه توان صحیح رو به رو شدن با مشکلات زندگی را ندارند و خود این مساله، برای کشاندن نسل جوان به سمت هر گونه اعتیاد، نقش مهمی بازی می‌کند.

4- رضایت بخشی سریع

موتورهای جست و جو گر اینترنت، به استفاده کنندگان کمک می‌کنند که سریع به ان چه می‌خواهند، دسترسی پیدا کنند. همین رضایت مندی سریع، و رسیدن به هدف در زمان کوتاه، باعث تداوم استفاده از اینترنت می‌شود. تحقیقات متعددی نشان می‌دهد که ایجاد لذت در فاصله کوتاه پس از انجام هر کاری باعث تداوم تکراران عمل می‌شود. لذا در مصرف مواد نیز هر چه قدر، ماده مورد نظر بتواند احساس لذت و سر خوشی را در زمان کوتاه تری برای فرد به ارمغان بیاورد، احتمال ایجاد اعتیاد و وابستگی روانی به ان ماده افزایش می‌یابد.

[عکس: 583856_117.jpg]
کلام آخر

همه مطالبی که درباره دلایل اعتیاد به اینترنت و مسائل مربوط به آن اشاره شد، ما رو به این موضوع رهنمون می‌کند که سبک زندگی دیجیتالی امروز ما، آسیب‌هایی را به همراه دارد و می‌تواند در بلند مدت، در صورتی که به خوبی به مسائل مربوط به آن نپردازیم، دردسر ساز و آسیب ساز شود. ما باید تلاش کنیم در سبک زندگی دیجیتالی امروز خود، از تهدیدها، فرصت‌ها را ایجاد کنیم. تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها، فرصت آفرین و اثر بخش است و زندگی ما را با کیفیت بهتری همراه خواهد کرد. اما نباید فکر کنیم که ابزار دیجیتالی امروز، می‌تواند جایگیزین رفتارهای سنتی قبلی شود. اصلاً این طور نیست.

شما اگر هزاران مسیج الکترونیکی تبریک با استیکرهای زیبا و قشنگ و فایل‌های ویدئویی جذاب برای تولد یکی از دوستانتان ارسال کنید، شک نداشته باشید که به اندازه تقدیم یک کارت پستال زیبا که رویان به خط خودتان، تولد وی را تبریک گفته باشید و با یک شاخه گل، به صورت حضوری به او تقدیم کنید، ارزشمند نخواهد بود. این کارت پستال، تا سال‌ها حفظ خواهد شد، اما مسیج های الکترونیکی شما، بزودی فراموش می‌شود. تلاش کنید، در سبک زندگی دیجیتالی خود نیز، اصل متفاوت بودن را که روان شناسان به آن اشاره می‌کنند، در نظر بگیرید.

متفاوت بودن، به معنی خاص بودن و عجیب بودن نیست. متفاوت بودن یعنی اینکه اگر صدها نفر به دوست شما، الکترونیکی مسیج می‌دهند و حتی ان دوست، هزاران کیلومتر از شما دور هست، با ارسال یک کارت پستال زیبا با سرویس پست عادی، به وی تبریک بگویید. کار خلاقانه ای که شاید خیلی از شهروندان دنیای دیجیتالی امروز، در مورد موضوع تولد حداقل، بی توجه باشند! این را شما پیگیری کنید و نتایج ممتازان را مشاهده کنید. همه این رفتارها، شما را از هویت‌های دیجیتالی مسخره! که امروزه، افیونی برای نسل جدید شده است، دور خواهد کرد و سبک زندگی شما را تلفیق از سنت و مدرنیته می‌کند. سبکی که شاید، نیاز امروزه نسل ما باشد.
در سلسله گفتارهای "سبک زندگی دیجیتالی" در پرتال برترین‌ها، تلاش می‌کنیم تا کاربران محترم سایت را با چالش‌ها، فرصت و تهدیدات سبک زندگی دیجیتالی امروز که گریبانگیر طیف وسیعی از هموطنان شده است، آشنا کنیم و در این رهگذر، به جامعه شناسی خودمانی نسل اینترنت که نسل معتادان دیجیتال است، بپردازیم. در گفتارهای قبلی، سبک زندگی فیس بوکی، غرب زدگی دیجیتالی و انتقاداتی به سبک زندگی آنلاین و اعتیاد به اینترنت، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

در این گفتار، به موضوع مهم عواقب اعتیاد به اینترنت می‌پردازیم. سبک زندگی بسیاری از ما، سبک زندگی دیجیتالی شده است و هر روز، با چک کردن اکانت ما در شبکه‌های اجتماعی و لایک و فالو و چت و امثالهم سپری می‌شود. سبک زندگی خاصی که سبب شده است، کم تر بخوابیم، کم تر ورزش کنیم و حتی کم تر کتاب بخوانیم. در گفتار امروز، به بررسی عواقب اعتیاد به اینترنت و به خصوص، اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که امروزه جزو لاینفک زندگی روزانه میلیاردها نفر در دنیا شده است، می‌پردازیم.

[عکس: 593415_862.jpg]
پیش از ورود به بحث، این ویدئو را ملاحظه کنید

http://www.aparat.com/v/L4lSX درمان_اعتیاد_به_اینترنت

عواقب اعتیاد به اینترنت وشبکه های اجتماعی

کاملاً بدیهی است که مهم‌ترین عاقبت سوء هر گونه اعتیاد، کاهش عملکرد صحیح و مناسب در عرصه زندگی می‌باشد. دلایل زیر بنایی کاهش عملکرد صحیح فرد، متعدد هستند. از این دلایل می‌توان مواردی را در این کتاب به آن اشاره نمود.

1- اختصاص ساعات زیادی از روز به استفاده از اینترنت

می دانیم که نوجوانان و جوانان که گروه هدف اعتیاد به اینترنت هستند، در مهم‌ترین سال‌های عمر خود، از لحاظ شکل گیری شخصیت اجتماعی و نیز شروع تعاملات اجتماعی مثل ازدواج، تحصیلات عالی و نیز پرداختن به شغل مورد نظر خود هستند. پس به دلیل عدم گرایش کافی نوجوانان و جوانان معتاد به اینترنت به موارد فوق، عملکرد فعلی و آینده آن ها نیز مختل می‌شود.

2- ایجاد افسردگی پس از اعتیاد به اینترنت

همان طور که پیش تز ذکر شد، بین افسردگی و اعتیاد رابطه ای دو سویه وجود دارد. به این معنا که هم وجود افسردگی و ضعف روحیه منجر به استفاده بیش از حد از اینترنت و هم خود اعتیاد به اینترنت، منجر به روحیه افسرده می‌شود. مطالعه ای در انگلستان که بر روی 60 نفر فرد بزرگسال با میزان استفاده بالا از اینترنت انجام شد نشان داد که پس از خاموش کردن رایانه، افت شدیدی در روحیه آن ها اتفاق می‌افتد که نسبت به گروه با استفاده کم از اینترنت، شدید تر بود.

یافته جدید دیگر این است که اعتیاد به اینترنت با افسردگی دراز مدت، رفتارهای تکانشی و صفات در خود فرورفتگی (گوشه گیری و انزوا) رابطه دارد. محققان ذکر کرده‌اند که علی رغم انتظار ما از خصوصیت لذت بخش اینترنت، روحیه افراد پس از استفاده از اینترنت بالانرفته است و باعث تعجب است که پایین آمدن خلق و روحیه بلافاصله پس از خاموش کردن رایانه، رخ می‌دهد. این احوال بسیار منطبق با علایم ترک است. اما مطالعاتی هم هستند که نشان می‌دهند استفاده از فیس بوک در حد متوسط، اثرات مثبتی بر وضعیت روانی افراد به ویژه افرادی که از سلامت روانی پایینی برخوردارند، می‌گذارد و اما در صورت استفاده بیش از حد، منجر به احساس اضطراب و افسردگی به خصوص در افراد فوق می‌شود.

در یک بررسی که در کشور خودمان در میان دانشجویان دانشگاه آزاد یکی از شهرهای بزرگ انجام شد، نشان داد که رابطه مستقیمی بین میزان استفاده از فیس بوک و اضطراب و استرس وجود داشت. اما رابطه ای با افسردگی پیدا نشد. اما این مطالعه روی جمعیت محدودی از دانشجویان صورت گرفته و قابلیت تعمیم به جمعیت عمومی را ندارد و نیاز به تکرار مطالعه روی جمعیت معمولی می‌باشد. مطالعه دیگری که در کشور سوئد و در دانشگاه گوتنبرگ انجام شد نشان داد که هر اندازه استفاده از فیس بوک بیشتر باشد، اعتماد به نفس افراد کم تر می‌شود. هم چنین زنانی که از فیس بوک بیش تر استفاده می‌کردند، احساس شادی کم تر و رضایت کم تری از زندگی خود داشتند. افراد با مقایسه زندگی خود با دنیای مثبتی که از دوستانشان در فیس بوک منعکس می‌شود، دچار اعتماد به نفس پایین می‌شوند.


لازم به ذکر است که مطالعه Gonzalez و همکاران، نتایج بر عکس نتایج مطالعه فوق نشان داد. به این صورت که افرادی که به فیس بوک دسترسی داشتند، در مقایسه با افرادی که در مقابل رایانه بودند، اما دسترسی به فیس بوک نداشتند، در لحظات پس از استفاده، اعتماد به نفس بالاتری داشتند. البته در این مطالعه، نمونه افراد الزاماً شامل افراد معتاد به فیس بوک نبودند و در ضمن این بررسی، برای هدفی کاملاً متفاوت طراحی شده بود که مقایسه دو تئوری متقابل در نحوه ارتباط بوده است.

مرز اعتیاد به اینترنت کجاست؟ ویدئو زیر، پاسخ می‌دهد

http://www.youtube.com/watch?v=YLXgMOFiP68

[عکس: 593417_452.jpg]
3- عوارض جسمی

عوارضی همچون خشکی چشم، قوز کمر، درد گردن ، درد مچ دست، افزایش وزن و دیابت ناشی از بی‌حرکتی و نیز مشکلات قلبی عروقی از جمله عوارض ذکر شده متعاقب استفاده طولانی مدت از کامپیوتر به طور کلی می‌باشند.

راهکارهای درمانی

اگر شما فردی هستید که فکر می‌کنید مبتلا به اعتیاد اینترنتی از هر نوعان می‌باشید، دو روش درمانی پیشنهاد می‌شود که شامل روش‌های خوددرمانی و درمان توسط افراد متخصص می‌باشد.

1- روش‌های خوددرمانی

نخستین قدم: از علایم و حالات خود یادداشت برداری کنید. به عنوان مثال، رفتارها، افکار و احساسات خود را چند روزی یادداشت کنید.

دومین قدم: در مورد دلیل استفاده بیش از حد خود از اینترنت فکر کنید و به آن عمیقاً بیندیشید. مثلاً چه عواملی منجر به استفاده شما از اینترنت می‌شود که این عوامل می‌توانند شامل روحیه بد، نیاز مداوم به سرگرم بودن یا افکار وسواسی در مورد یک موضوع و یا داشتن یک مساله حل نشده و غیره باشند.

سومین قدم: ایجاد طوفان مغزی

این عبارت به این معنا می‌باشد که در مورد مشکلات خود، به تمام راه حل‌هایی که به ذهنتان می‌رسد به جز استفاده از اینترنت فکر کنید. در ابتدا حتی به راه حل‌های خنده دار و غیر ممکن نیز اجازه ورود به ذهن را بدهید. سپس راه حل‌ها را فهرست کرده و از بین آن ها، انواعی که قابل استفاده و مورد علاقه شما هستند را انتخاب و در عمل پیاده کنید.

قدم چهارم: استفاده از تکنیک‌های آرامش بخش

استفاده از روش‌هایی مثل تنفس عمیق یا meditation. یا شمردن منظم اعداد در ذهن می‌تواند اضطراب و نگرانی را کاهش دهد.

قدم پنجم:
کشف مجدد جنبه‌هایی از زندگیتان که مورد غفلت واقع شده‌اند. به عنوان مثال، ارتباط بیش با دوستانتان و فامیل برقرار کنید. عشق بیش تری به همسرتان نشان دهید و زمان بیش تری را با او سپری کنید، با فرزندان بیش تر تفریح کنید و در کل، فعالیت روزمره خود را در محیط واقعی بیش تر کنید.

قدم ششم:
در صورت مؤثر واقع نشدن مراحل فوق، از یک متخصص علوم رفتاری و روانی کمک بگیرید. روان پزشکان و روان شناسان مجرب، در این زمینه می‌توانند کمک زیادی برای حل مشکلات باشند. روان پزشک یا روان شناس خبره در این زمینه می‌تواند به فرد کمک کند تا استفاده از اینترنت را فقط در مواقع لزوم به نحو صحیح، محدود کند و استفاده‌های تکانشی و بیش از حد لزوم را که مخرب زندگی می‌باشد حذف کند.

[عکس: 593418_141.jpg]

2- درمان‌های تخصصی توسط فرد متخصص

انواع متعددی از رویکردهای درمانی برای درمان انواع اعتیاد مطرح هستند که شامل درمان‌های دارویی و غیر دارویی می‌باشند.

نوعی از درمان رواندرمانی، به نام رفتاردرمانی شناختی (CBT)، در این زمینه بسیار مفید است. در این نوع درمان، متخصص به مراجع کمک کرده تا الگوی عقاید، افکار و شناخت خود را شناسایی و سپس در راستای تغییر آن‌ها قدم بردارد. هر گاه الگوهای شناختی و افکار ما عوض شوند، نتیجه حتمیان، تغییر رفتار است. اساس این نوع درمان بر این است که نوع عقاید ما، پایه تفکرات ما هستند. سپس هر نوع تفکر، احساس و هیجان متناسب به خود را بر می‌انگیزد که در نهایت منجر به رفتار خاص می‌شود. مثلاً، اگر عقیده فردی این باشد که "شکست خوردن بد است"، درصورت هرگونه شکست، دچار این فکر خواهد شدکه "من آدم بیچاره ای هستم" وسپس متعاقب این فکر، احساس ناامیدی و یاس بر او مستولی می‌شود.

درنتیجه، فرد به دنبال رهایی از این احساس، اقدام به رفتارهایی می‌کند که برای بعضی، این رفتار می‌تواند استفاده مکرر و نابه جا از اینترنت یا هرگونه رفتار اعتیادآور دیگر باشد. چرا که ذکر کردیم که پایه و اساس اختلالات اعتیادی، ایجاد حس مثبت و دوری از حس‌ها و فکرهای آزاردهنده می‌باشد. متاسفانه، علایم ترک ناشی از عدم استفاده از اینترنت، خود شامل روحیه پایین می‌شود که فرد را مستعد استفاده مجدد از اینترنت می‌کند.

پس از توضیحات فوق راجع به تعریف، دلایل و عواقب اعتیاد به اینترنت و راهکارهای درمانی، خوب است که به شرح پژوهش جدیدی در مورد اعتیاد اینترنتی بپردازیم. در این پژوهش سعی شده نشان داده شود اینترنت واقعاً می‌تواند ساختار فیزیکی مغز ما را تغییر بدهد و تغییراتی که در نتیجه آن ایجاد می‌شود، منحصر به تغییرات عملکردی نیست.

پژوهشگران در این تحقیق، 18 دانشجوی چینی را که 10 ساعت در روز و دست‌کم شش روز هفته مشغول اینترنت و بازی‌های آنلاین بودند، انتخاب کردند و سعی کردند با انجام ام.آر.آی روی مغز آن‌ها و مقایسه آن با مغز 18 جوانی که کمتر از دو ساعت در روز وارد اینترنت می‌شدند، تغییرات ساختمانی مغز را جست‌وجو کنند.

پژوهشگران دریافتند که واقعاً تغییراتی در نتیجه استفاده از اینترنت در مغز آن‌ها ایجاد می‌شود. یکی از آن‌ها کاهش ماده خاکستری قشر مغز در بعضی از نواحی به میزان 10 تا 20 درصد بود. کورتکس مغز در قسمت پیش‌پیشانی خلفی جانبی، قسمت سینگولیت دمی قدامی، ناحیه حرکتی ضمیمه‌ای و قسمت‌هایی از مخچه، این میزان کوچک شدن را نشان می‌دادند. این کوچک شدن را می‌توان با کاهش نیروی مهاری که برای اجتناب از اعمال نادرست لازم است و همچنین کاهش خودآگاهی افراد از اهدافشان در ارتباط دانست.

اما سؤال این است که این کاهش حجم ماده خاکستری، واقعاً یک تغییر بد است یا یک تغییر واکنشی برای سازگاری با کاری که از مغز کشیده می‌شود؟ برخی از محققان اعتقاد دارند همان‌طور که یک ورزشکار متناسب با نوع ورزشش برخی از عضلاتش را پرورش می‌دهد و بر حجم آن می‌افزاید و در مقابل روی برخی از آن‌ها که به کارش نمی‌آید، کار نمی‌کند، این تغییرات، بیشتر واکنشی هستند و نمی‌توان آن‌ها را بد قلمداد کرد.

[عکس: 593419_517.jpg]
TBSS analysis of fractional anisotropy (FA) volumes

نورا ولکوف عصب شناس و کارشناس انجمن سوء مصرف مواد مخدر در امریکا می‌گوید: «جای تعجب است اگر کسی 10 تا 12 ساعت در روز بازی‌های آنلاین انجام دهد و مغزش تغییر نکند.» وی می‌افزاید: دلیل این که اعتیاد به اینترنت بطور گسترده به عنوان نوعی اختلال به رسمیت شناخته نشده فقدان شواهد علمی است. در نتیجه انجام مطالعاتی از این دست که به عنوان معیارهای تشخیصی به کار می‌آیند لازم است.

در سال 2006 هم مغز رانندگان تاکسی لندن با مغز رانندگان اتوبوس این شهر مقایسه شده و معلوم شده بود که چگالی ماده خاکستری در هیپوکامپ خلفی (منطقه‌ای که در راهبری و ایجاد یک نقشه درونی در ذهن و حافظه مهم است) رانندگان تاکسی در قیاس با مغز رانندگان اتوبوس بیشتر است. در حالی که رانندگان تاکسی لندن باید یک شبکه لابیرنتی و پیچیده متشکل از 15 هزار خیابان را بدانند، رانندگان اتوبوس باید مسیر مشخص و سرراستی را طی کنند و طبیعی است که مغز رانندگان تاکسی باید متناسب با کارشان، سازگاری لازم را پیدا کند.

اما تغییرات مغز معتادان اینترنتی، منحصر به ماده خاکستری نیست و تغییراتی هم در ماده سفید آن‌ها پیدا شده است. ماده سفید مغز، قسمت‌های مختلف مغز را به هم مربوط می‌کند. بر اساس تحقیق انجام‌شده، مشخص شد که ماده سفید در شیار پیرامون هیپوکامپ راست معتادان اینترنتی افزایش یافته است. این قسمت در تشکیل حافظه و بازیابی آن نقش دارد و طبیعی است که در وب‌گردانی که به صورت موقت نیازمند به حافظه سپردن و بازیابی اطلاعات هستند، افزایش داشته باشد.

از سوی دیگر ماده سفید، بازوی خلفی کپسول داخلی چپ که در اعمال شناختی و اجرایی نقش دارد، در مغز معتادان اینترنتی نسبت به بقیه جاها کاهش نشان می‌داد. این تغییر را می‌توان با کاهش نیروی تصمیم‌گیری این افراد مرتبط کرد. البته مسلماً برای بررسی دقیق‌تر تغییرات ساختاری و عملکردی اینترنت روی مغز به تحقیقات بیشتری نیاز داریم، تحقیقاتی که باید روی افراد بیشتری با کارها و عادات آنلاین مختلف انجام شوند.

آنچه مسلم است این است که مغز ما دارای قدرت تغییر دادن خود بر حسب نیازهای فرد است و اصولاً وقتی ما کاری را مرتباً انجام دهیم مدارهای مغزی مرتبط با آن رشد بیشتری خواهند داشت. به عنوان مثال یک خلبان مجرب را در برابر یک خلبان تازه کار در نظر بگیرید. شاید هر دو از نظر سطح دانش خلبانی یکسان باشند اما آنچه خلبان مجرب را برجسته تر می‌کند تکرار ساعت‌های پرواز است که این تمرین و تکرارها میزان سرعت عمل مغز را در شرایط بحرانی بالا می‌برد ونیز بر دقت عمل فرد می‌افزاید. این مثال برای هر شغل یا مهارت دیگر نیز صدق می‌کند. پس تغییراتی که در مغز افراد معتاد به اینترنت نیز دیده می‌شود متناسب با نیاز مغز در استفاده مکرر از اینترنت است.

به عبارت دیگر این افراد وب گردهای ماهری خواهند شد اما باید دید که این تغییرات چه تاثیری بر تکالیف روزمره فرد می‌گذارند. آیا این تغییرات فرد را در رویارویی با مشکلات زندگی روزمره قوی تر می‌کنند یا ضعیف تر؟ آیا ممکن است در بعضی حیطه‌های زندگی تأثیر مثبت و در بعضی دیگر تأثیر منفی بگذارند؟ این‌ها سوالاتی هستند که تحقیقات آینده به آن‌ها جواب دقیق تری خواهد داد اما به نظر مؤلف آنچه که تاکنون به نظر می‌رسد این است که این تغییرات مغزی افراد را عصبی و زودرنج تر می‌کنند و کیفیت کلی زندگی فرد را پایین می آورند.