ایران رمان

نسخه‌ی کامل: رضا شاه و درشکه چی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
روزی به رضاشاه خبر دادند که نرخ درشکه خیلی زیاد شده.
رضاشاه تا این خبر را شنید لباس مبدل پوشید و رفت میدان توپخانه....

یک درشکه چی راصدا زد وگفت: چقدرمیگیری تا شمیران بری؟

درشکه چی که نمیدانست طرفش کیست گفت:برو ما با نرخ دولتی کار نمیکنیم!

رضا شاه گفت 5شاهی کافیه؟

درشکه چی گفت:برو بالا

-ده شاهی چی؟

-برو بالا!

-15 شاهی چی؟

-بروبالا

-30شاهی چی؟

-بزن قدش!

راننده به رضا شاه نگاهی کرد و گفت:سربازی؟

-برو بالا!

-گروهبانی؟

-بروبالا!

-فرمانده ای؟

-برو بالا!

-نکنه رضا شاهی!

-بزن قدش!

حال رضاشاه قیافه ی رنگ پریده ی مرد را دید و گفت:ترسیدی؟

-بروبالا!

-لرزیدی؟

-بروبالا!

-شاشیدی؟

-بروبالا!

-ریدی؟

-بزن قدش!

راننده از رضاشاه پرسید حالا من رو زندانی میکنی؟

-بروبالا!

-منو تبعید میکنی؟

-بروبالا!

-منو اعدام میکنی؟

-بزن قدش!
ـــــــــــــ
mara
چ داستان جالب و زیبایی بوودش،ممنون