۳۰-۰۹-۹۱، ۰۸:۰۴ ب.ظ
شيطانپرستي جديد آييني است داراي شباهتهايي به اومانيسم که انسان را برترين موجود مي داند و او را تنها در برابر خود مسئول مي داند: آنتون لاوي يکي از سردمداران اين آيين ميگويد: " خداي باعظمت و با شکوهي وجود ندارد، و جهنمي که در آن گناهکاران کباب ميشوند هم نيست . اينجا و حالا روز شکنجه و سختي ماست ! حالا و اينجا روز خوشي ماست ! اينجا و حالا فرصت ماست ! اين روز، اين ساعت را انتخاب کن که زندگي رهاييبخشي نيست ! "
شيطانپرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهننماد (archetype ) ميداند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود . شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي طبيعت ، طبيعت شهواني ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخههاي متعددي است اما ميتوان گفت جز يکي دو نوع آن همگي داراي اصول زير هستند:
Atheism: خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic: روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists: خود پرستي ، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.
Materialistic: اعتقاد به اصالت ماده.
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايي است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي کارهاي روزانه آماده ميکنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .
حجتالاسلام "ادبي" دانشجوي دوره دکتراي دين شناسي تطبيقي است، که به صورت تخصصي مکاتب نوپديد ديني را مطالعه ميکند. او نويسنده چندين کتاب در زمينه عرفان و اديان است که از آن جمله ميتوان به کتابهاي «آشنايي با دايرهالمعارفهاي اديان» و «اسلام، تعامل يا تقابل با جهاني شدن» اشاره کرد.
"ادبي" ميگويد: انسان، به فطرت خود وابسته است و در پي تمناي اين فطرت به معنويتهاي نوگرا گرايش مييابد. اين معنويتها به دنبال چه هستند؟ چه چيزي را ميپرستند و چه آيينهايي دارند؟ مباحثي چون دينهاي نوظهور، فرقههاي جديد و مکاتب نوپديد ديني، اولينبار در علوم اجتماعي پس از جنگ جهاني دوم مطرح شدند. اين اديان سعي ميکردند به برخي پرسشهاي غايي بشر و پرسشهاي وجودشناسي انسان پاسخ دهند.
"از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا ميروم، آخر ننمايي وطنم" به پرسشهاي اين شعر در اديان الهي پاسخهاي روشني داده شده است، اما برخي از زمينهها باعث شد که برخي از اديان کلاسيک به پسزمينه زندگي انسان مدرن رانده شوند و توانايي پاسخ دادن به سؤالات امروزي بشر را نداشته باشند. زمينه را براي مکاتب نوپديد ديني فراهم کرد تا به پرسشهاي غايي انسان پاسخ دهند. پرسشهايي که ميکوشيد، خدا را در درون انسانها حاضر کند و در پاسخهاي خود تلاش ميکرد، فضاي زندگي بشر امروز را به نوعي آرامش زودگذر ارتباط دهد. مکاتب نوپديد ديني در پي پاسخهاي غايي انسان بوده و هستند، اما اين پاسخ با مسير اديان الهي و يا اديان کلاسيک يکي نبود ، بلکه راه متفاوتي را در پيش گرفتند. اديان کلاسيک به واسطه برخي مسائل نتوانستند خود را بهروز کنند و يا بهروز شدنشان با مسائل زندگي امروز هماهنگ نشد و انسان امروزي نتوانست، به سادگي از يهوديت، مسيحيت، بودايسم و.... برداشتهاي دوران مدرن خود را استيفاد کند، يک نقبي به عالم معنا زد، اما با روشي جديد که در مکاتب نوپديد ديني وجود داشت. مکاتب نوپديد ديني پاسخ وجود شناسانه به پرسشهاي بشري ميدهد، اما به اين پرسشها در اديان کلاسيک پرداخته نشده است. هرچه پيش ميرويم،اديان نوظهور، حضورشان را در زندگي امروز، بيشتر تحميل ميکنند؛ اولاً به دليل اينکه شريعت خاصي ندارند، ثانياً بخش خاصي از جامعه را هدف قرار نميدهند و ادعاي جهاني دارند. ثالثاً آيينها و آموزههايشان بسيار ساده و با زبان امروزي و در دسترس است، رابعاً مدعياند، راهي که پيامبران کلاسيک نتوانستند فراهم کنند، در دوران مدرن با پيامبران جديد پيشروي انسان قرار دارد. در دايرهالمعارف اديان جديد که به تازگي در انگلستان منتشر شده، بيش از 2500 دين و مرام جديد که هر کدام متدينين و مؤمنين خاص خود را دارند شناسايي شده است. برخي از اين اديان و مکاتب بسيار فعال هستند مانند، «کليساي شيطان»، «شاهدان يهووه»، «کليساي علمشناسي»، «فرزندان خداوند»، «اکنکار» (ديننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بينالمللي وجدان کريشنا»، که فضاي عيني و تبليغات رسمي را در سطح جهان دارند. برخي ديگر هم مانند، زيرمجموعه ذن و بوديسم، که در ايران تحت عنوان اوشو تبليغ ميشوند وجود دارند. دستهدگيري از اين اديان هم بيشتر مجازياند و در اينترنت فعاليت ميکنند و در فضاهاي عيني حضور ندارند.
وي در پاسخ به اين سوال که آيا آماري در زمينه شيطانپرستي و جايگاه و تعداد آنان در کشور وجود دارد، گفت: آمارهاي رسمي و غيررسمي که در اين زمينه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمايانگر اين است که در کشور، مجالس و مهمانيهايي به نام شيطان و شيطانپرستي برگزار ميشود. در اين مهمانيها بيشتر، موسيقيهاي راک، هوي متال و موسيقيهايي که خشونت در آن مجازند به همراه رقص هاي آتش، استفاده از مشروبات الکلي، مواد مخدر صنعتي و روانگردان نمايان است. البته، آمارهاي دقيقي در برخي زمينهها وجود دارد. اما شيطانپرستي آنگونه در انگلستان، آمريکا و کشورهاي غربي وجود دارد به هيچوجه و با آن شدت و گستردگي در ايران وجود ندارد.
شيطانپرستي در ايران در سطح نمايش و نمادها جلوهگري ميکند. تعداد افرادي که به معناي خاص شيطانپرست باشند بسيار ناچيز و انگشتشمار است. وي افزود: شاخههايي از شيطان پرستي و حتي برخي مکاتب نوپديد ديني با صهيونيسم در ارتباط هستند به لحاظ مالي از صهيونيستها کمک ميگيرند. البته نميتوان همه مکاتب نوپديد ديني را به صهيونيسم ارتباط داد. نگاهي که همه چيز را در اين عرصه توطئهآميز ببيند پژوهشگرانه و علمي نيست. مدارکي وجود دارد که گواهي ميدهند صهيونيستها در کمک و مساعدت به شيطان پرستي و ديگر فرقههاي نوظهور، از هيچ کوششي دريغ نميکنند. عرفان يهودي که تحت عنوان قباله يا اصطلاح انگليسي آن «کابالا» است، زمينههاي، مکاتب نوپديد ديني و از جمله شيطانپرستي را فراهم ميکند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پيدا کردن در هستي، عرفان تصرف در کائنات در معناي منفي خودش، از جمله مواردي است که بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعي اقتدار مجازي است که البته هيچگاه به آن دست نخواهد يافت، به دليل اينکه تنها وهم و سرابي از اين اقتدار را تجربه کرده است.
وي در مورد عناويني چون کليساي شيطان، انجيل سياه و... که برگرفته از مسيحيت است، گفت: اناجيل اربعه، تنها دستاورد جدي و قابل پذيرش در عالم مسيحيت هستند. انجيل 70سال پس از مصلوب شدن عيسي، نوشته شده است. يک فاصله تاريخي بين عيسي (ص) و انجيل وجود دارد. در کنار انجيلهاي قانوني، شاهد انجيلهاي غيرقانوني و غير رسمي (اپوکريفا) هم هستيم. اين انجيلها که تعداد فراواني هم دارند، در ميان «مورمونها»، «متديستها» و حتي در فضاهاي غير رسمي پروتستانها هم وجود دارد، ميتوان يک کتاب جديد به نام انجيل شيطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجيل اين فرصت را فراهم ميکند تا هرکسي بتواند به نام انجيل و عيسي سخني بگويد و از حقيقت ندايي در بياورد!
ادامه دارد ...
تذکر : منابع تحقيق در پايان قسمت نوزدهم ذکر شده است.
شيطانپرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهننماد (archetype ) ميداند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود . شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي طبيعت ، طبيعت شهواني ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخههاي متعددي است اما ميتوان گفت جز يکي دو نوع آن همگي داراي اصول زير هستند:
Atheism: خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic: روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists: خود پرستي ، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.
Materialistic: اعتقاد به اصالت ماده.
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايي است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي کارهاي روزانه آماده ميکنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .
حجتالاسلام "ادبي" دانشجوي دوره دکتراي دين شناسي تطبيقي است، که به صورت تخصصي مکاتب نوپديد ديني را مطالعه ميکند. او نويسنده چندين کتاب در زمينه عرفان و اديان است که از آن جمله ميتوان به کتابهاي «آشنايي با دايرهالمعارفهاي اديان» و «اسلام، تعامل يا تقابل با جهاني شدن» اشاره کرد.
"ادبي" ميگويد: انسان، به فطرت خود وابسته است و در پي تمناي اين فطرت به معنويتهاي نوگرا گرايش مييابد. اين معنويتها به دنبال چه هستند؟ چه چيزي را ميپرستند و چه آيينهايي دارند؟ مباحثي چون دينهاي نوظهور، فرقههاي جديد و مکاتب نوپديد ديني، اولينبار در علوم اجتماعي پس از جنگ جهاني دوم مطرح شدند. اين اديان سعي ميکردند به برخي پرسشهاي غايي بشر و پرسشهاي وجودشناسي انسان پاسخ دهند.
"از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا ميروم، آخر ننمايي وطنم" به پرسشهاي اين شعر در اديان الهي پاسخهاي روشني داده شده است، اما برخي از زمينهها باعث شد که برخي از اديان کلاسيک به پسزمينه زندگي انسان مدرن رانده شوند و توانايي پاسخ دادن به سؤالات امروزي بشر را نداشته باشند. زمينه را براي مکاتب نوپديد ديني فراهم کرد تا به پرسشهاي غايي انسان پاسخ دهند. پرسشهايي که ميکوشيد، خدا را در درون انسانها حاضر کند و در پاسخهاي خود تلاش ميکرد، فضاي زندگي بشر امروز را به نوعي آرامش زودگذر ارتباط دهد. مکاتب نوپديد ديني در پي پاسخهاي غايي انسان بوده و هستند، اما اين پاسخ با مسير اديان الهي و يا اديان کلاسيک يکي نبود ، بلکه راه متفاوتي را در پيش گرفتند. اديان کلاسيک به واسطه برخي مسائل نتوانستند خود را بهروز کنند و يا بهروز شدنشان با مسائل زندگي امروز هماهنگ نشد و انسان امروزي نتوانست، به سادگي از يهوديت، مسيحيت، بودايسم و.... برداشتهاي دوران مدرن خود را استيفاد کند، يک نقبي به عالم معنا زد، اما با روشي جديد که در مکاتب نوپديد ديني وجود داشت. مکاتب نوپديد ديني پاسخ وجود شناسانه به پرسشهاي بشري ميدهد، اما به اين پرسشها در اديان کلاسيک پرداخته نشده است. هرچه پيش ميرويم،اديان نوظهور، حضورشان را در زندگي امروز، بيشتر تحميل ميکنند؛ اولاً به دليل اينکه شريعت خاصي ندارند، ثانياً بخش خاصي از جامعه را هدف قرار نميدهند و ادعاي جهاني دارند. ثالثاً آيينها و آموزههايشان بسيار ساده و با زبان امروزي و در دسترس است، رابعاً مدعياند، راهي که پيامبران کلاسيک نتوانستند فراهم کنند، در دوران مدرن با پيامبران جديد پيشروي انسان قرار دارد. در دايرهالمعارف اديان جديد که به تازگي در انگلستان منتشر شده، بيش از 2500 دين و مرام جديد که هر کدام متدينين و مؤمنين خاص خود را دارند شناسايي شده است. برخي از اين اديان و مکاتب بسيار فعال هستند مانند، «کليساي شيطان»، «شاهدان يهووه»، «کليساي علمشناسي»، «فرزندان خداوند»، «اکنکار» (ديننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بينالمللي وجدان کريشنا»، که فضاي عيني و تبليغات رسمي را در سطح جهان دارند. برخي ديگر هم مانند، زيرمجموعه ذن و بوديسم، که در ايران تحت عنوان اوشو تبليغ ميشوند وجود دارند. دستهدگيري از اين اديان هم بيشتر مجازياند و در اينترنت فعاليت ميکنند و در فضاهاي عيني حضور ندارند.
وي در پاسخ به اين سوال که آيا آماري در زمينه شيطانپرستي و جايگاه و تعداد آنان در کشور وجود دارد، گفت: آمارهاي رسمي و غيررسمي که در اين زمينه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمايانگر اين است که در کشور، مجالس و مهمانيهايي به نام شيطان و شيطانپرستي برگزار ميشود. در اين مهمانيها بيشتر، موسيقيهاي راک، هوي متال و موسيقيهايي که خشونت در آن مجازند به همراه رقص هاي آتش، استفاده از مشروبات الکلي، مواد مخدر صنعتي و روانگردان نمايان است. البته، آمارهاي دقيقي در برخي زمينهها وجود دارد. اما شيطانپرستي آنگونه در انگلستان، آمريکا و کشورهاي غربي وجود دارد به هيچوجه و با آن شدت و گستردگي در ايران وجود ندارد.
شيطانپرستي در ايران در سطح نمايش و نمادها جلوهگري ميکند. تعداد افرادي که به معناي خاص شيطانپرست باشند بسيار ناچيز و انگشتشمار است. وي افزود: شاخههايي از شيطان پرستي و حتي برخي مکاتب نوپديد ديني با صهيونيسم در ارتباط هستند به لحاظ مالي از صهيونيستها کمک ميگيرند. البته نميتوان همه مکاتب نوپديد ديني را به صهيونيسم ارتباط داد. نگاهي که همه چيز را در اين عرصه توطئهآميز ببيند پژوهشگرانه و علمي نيست. مدارکي وجود دارد که گواهي ميدهند صهيونيستها در کمک و مساعدت به شيطان پرستي و ديگر فرقههاي نوظهور، از هيچ کوششي دريغ نميکنند. عرفان يهودي که تحت عنوان قباله يا اصطلاح انگليسي آن «کابالا» است، زمينههاي، مکاتب نوپديد ديني و از جمله شيطانپرستي را فراهم ميکند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پيدا کردن در هستي، عرفان تصرف در کائنات در معناي منفي خودش، از جمله مواردي است که بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعي اقتدار مجازي است که البته هيچگاه به آن دست نخواهد يافت، به دليل اينکه تنها وهم و سرابي از اين اقتدار را تجربه کرده است.
وي در مورد عناويني چون کليساي شيطان، انجيل سياه و... که برگرفته از مسيحيت است، گفت: اناجيل اربعه، تنها دستاورد جدي و قابل پذيرش در عالم مسيحيت هستند. انجيل 70سال پس از مصلوب شدن عيسي، نوشته شده است. يک فاصله تاريخي بين عيسي (ص) و انجيل وجود دارد. در کنار انجيلهاي قانوني، شاهد انجيلهاي غيرقانوني و غير رسمي (اپوکريفا) هم هستيم. اين انجيلها که تعداد فراواني هم دارند، در ميان «مورمونها»، «متديستها» و حتي در فضاهاي غير رسمي پروتستانها هم وجود دارد، ميتوان يک کتاب جديد به نام انجيل شيطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجيل اين فرصت را فراهم ميکند تا هرکسي بتواند به نام انجيل و عيسي سخني بگويد و از حقيقت ندايي در بياورد!
ادامه دارد ...
تذکر : منابع تحقيق در پايان قسمت نوزدهم ذکر شده است.