ایران رمان

به نقطه،قرمز شلیک می کنم.قلبشو میزنم همان طور که قلبم رو شکوند.

ابی

بنفش

میزنم تو قلبش که هم زجر نکشه هم وقتی قلبی با من نیست پس با کس دیگه ای هم نباید باشه
همونجور که قلبم و سوراخ کرد و بهم خیانت کرد قلبشو سوراخ میکنم ( چقدر خشن)

مغز چونکه دیگه نمیخوام با فکرش کس دیگه ای رو ناراحت کنه

همچین ادمی لیاقت تیر ندازی هم نداره..به انصاف بالایی اعتقاد دارم..

قرمز

هم مخشو تلیت می کنم هم قلبشو

میرم 4تاگلوله دیگم میخرم همه نقاطشومیزنم لهش میکنم
از مادر زاده نشده کسی که به من خیانت کنه