ایران رمان

نسخه‌ی کامل: لحظه نگار
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
نوعی داستانک و البته بسیار کوتاهتر از داستانک
لحظه ای از گفتار یا رفتار شخصیت داستان شکار شده و مطالبی از سابقه یا احساسات و یا ... مرتبط با آن لحظه و یا حالت خاص قبل یا بعد از آن لحظه مورد نظر بیان می شود.
در خصوص اسم و عنوان چنین نوشته ای مشتاقم از نظرات و پیشنهادات دوستان نود و هشتی عزیز استفاده کنم.
اسامی پیشنهادی اولیه ی خودم « برش» و یا « لحظه نگار» هست.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
نمونه:
نسترن

گفت: یادته نسترن صدام می کردی؟
یه الف بچه بود. هروقت نسترن صداش می کردم زیر لب غر می زد و با لبخند معترضانه ای می گفت: من نسترن نیستم.
فکر نمی کرد یه روز دلش بخواد نسترن باشه!