۰۳-۱۰-۹۱، ۰۱:۱۱ ق.ظ
كوهنوردي ميخواست به قلهایی بلندی صعود كند. پس از سالها تمرين و آمادگي، سفرش را آغاز كرد. به صعودش ادامه داد تا اين كه هوا كاملا تاريك شد. به جز تاريكي هيچ چيز ديده نميشد. سياهي شب، همه جا را پوشانده بود و مرد نميتوانست چيزي ببيند حتي ماه و ستارهها پشت انبوهي از ابر پنهان شده بودند.
كوهنورد همچنانکه بالا ميرفت، در حالي كه چيزي به فتح قله نمانده بود، پايش ليز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط كرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامي خاطرات خوب و بد زندگياش را به ياد آورد. داشت فكر ميكرد چقدر به مرگ نزديك شده است كه ناگهان دنباله طنابی که به دور كمر ش حلقه خورده بود بين شاخه های درختی در شيب کوه گير کرد و مانع از سقوط كاملش شد.
در آن لحظات سنگين سكوت، که هيچ اميدی نداشت از ته دل فرياد زد: خدايا كمكم كن!
ندايي از دل آسمان پاسخ داد: از من چه ميخواهي؟
- نجاتم بده ای خدای من!
- آيا به من ايمان داري؟
- آري. هميشه به تو ايمان داشتهام.
- پس آن طناب دور كمر ت را پاره كن!
كوهنورد وحشت كرد. پاره شدن طناب يعني سقوط بيترديد، از فراز كيلومترها ارتفاع.
گفت: خدايا نميتوانم.
خدا گفت: آيا به گفته من ايمان نداري؟
كوهنورد گفت: خدايا نمي توانم. نميتوانم.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده يك كوهنورد در حالي پيدا شده كه طنابي به دور كمر ش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت
كوهنورد همچنانکه بالا ميرفت، در حالي كه چيزي به فتح قله نمانده بود، پايش ليز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط كرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامي خاطرات خوب و بد زندگياش را به ياد آورد. داشت فكر ميكرد چقدر به مرگ نزديك شده است كه ناگهان دنباله طنابی که به دور كمر ش حلقه خورده بود بين شاخه های درختی در شيب کوه گير کرد و مانع از سقوط كاملش شد.
در آن لحظات سنگين سكوت، که هيچ اميدی نداشت از ته دل فرياد زد: خدايا كمكم كن!
ندايي از دل آسمان پاسخ داد: از من چه ميخواهي؟
- نجاتم بده ای خدای من!
- آيا به من ايمان داري؟
- آري. هميشه به تو ايمان داشتهام.
- پس آن طناب دور كمر ت را پاره كن!
كوهنورد وحشت كرد. پاره شدن طناب يعني سقوط بيترديد، از فراز كيلومترها ارتفاع.
گفت: خدايا نميتوانم.
خدا گفت: آيا به گفته من ايمان نداري؟
كوهنورد گفت: خدايا نمي توانم. نميتوانم.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده يك كوهنورد در حالي پيدا شده كه طنابي به دور كمر ش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت