۰۶-۰۴-۹۵، ۰۲:۴۶ ب.ظ
بسم رب الحسین(ع)
و اين نام «علي» اسم آن حضرت نيست بلکه لقب شريفش ميباشد که بر اسمش غلبه يافته.
بعد يکي از اعاظم شيعه از اين مطلب، نکته شريفي را استفاده نموده و آن اينکه:
احتمال ميرود در مثال معروف نحوي «ضرب زيدٌ عمرواً» مراد از زيد همان أميرالمؤمنين(ع) و مراد از «عمرو» عمرو بن عبد ودّ باشد،
و مراد از ضرب همان ضربتي باشد که حضرت در غزوهي خندق بر سر او فرود آورد و أفضل من عبادة الثّقلين شد!
متن روايت ياد شده هم به قرار زير است:
عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ قَالَ صَعِدَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مِنْبَرَ الْبَصْرَةِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ انْسُبُونِي فَمَنْ عَرَفَنِي فَلْيَنْسُبْنِي وَ إِلَّا فَأَنَا أَنْسُبُ نَفْسِي أَنَا زَيْدُ بْنُ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ عَامِرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْمُغِيرَةِ بْنِ زَيْدِ بْنِ كِلَابٍ فَقَامَ إِلَيْهِ ابْنُ الْكَوَّاءِ فَقَالَ لَهُ يَا هَذَا مَا نَعْرِفُ لَكَ نَسَباً غَيْرَ أَنَّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابٍ فَقَالَ لَهُ يَا لُكَعُ إِنَّ أَبِي سَمَّانِي زَيْداً بِاسْمِ جَدِّهِ قُصَيٍّ وَ اسْمُ أَبِي عَبْدُ مَنَافٍ فَغَلَبَتِ الْكُنْيَةُ عَلَى الِاسْمِ وَ إِنَّ اسْمَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَامِرٌ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ اسْمُ هَاشِمٍ عَمْرٌو فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ اسْمُ عَبْدِ مَنَافٍ الْمُغِيرَةُ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ إِنَّ اسْمَ قُصَيٍّ زَيْدٌ فَسَمَّتْهُ الْعَرَبُ مُجَمِّعاً لِجَمْعِهِ إِيَّاهَا مِنَ الْبَلَدِ الْأَقْصَى إِلَى مَكَّةَ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ.
سوال:
طبق روايتي که مرحوم رئيس المحدّثين در کتاب أمالي و همچنين معاني الأخبار ذکر کرده است، نام اصلي أميرالمؤمنين صلوات الله عليه «زيد» ميباشد!
و اين نام «علي» اسم آن حضرت نيست بلکه لقب شريفش ميباشد که بر اسمش غلبه يافته.
بعد يکي از اعاظم شيعه از اين مطلب، نکته شريفي را استفاده نموده و آن اينکه:
احتمال ميرود در مثال معروف نحوي «ضرب زيدٌ عمرواً» مراد از زيد همان أميرالمؤمنين(ع) و مراد از «عمرو» عمرو بن عبد ودّ باشد،
و مراد از ضرب همان ضربتي باشد که حضرت در غزوهي خندق بر سر او فرود آورد و أفضل من عبادة الثّقلين شد!
متن روايت ياد شده هم به قرار زير است:
عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ قَالَ صَعِدَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مِنْبَرَ الْبَصْرَةِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ انْسُبُونِي فَمَنْ عَرَفَنِي فَلْيَنْسُبْنِي وَ إِلَّا فَأَنَا أَنْسُبُ نَفْسِي أَنَا زَيْدُ بْنُ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ عَامِرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْمُغِيرَةِ بْنِ زَيْدِ بْنِ كِلَابٍ فَقَامَ إِلَيْهِ ابْنُ الْكَوَّاءِ فَقَالَ لَهُ يَا هَذَا مَا نَعْرِفُ لَكَ نَسَباً غَيْرَ أَنَّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابٍ فَقَالَ لَهُ يَا لُكَعُ إِنَّ أَبِي سَمَّانِي زَيْداً بِاسْمِ جَدِّهِ قُصَيٍّ وَ اسْمُ أَبِي عَبْدُ مَنَافٍ فَغَلَبَتِ الْكُنْيَةُ عَلَى الِاسْمِ وَ إِنَّ اسْمَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَامِرٌ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ اسْمُ هَاشِمٍ عَمْرٌو فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ اسْمُ عَبْدِ مَنَافٍ الْمُغِيرَةُ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ إِنَّ اسْمَ قُصَيٍّ زَيْدٌ فَسَمَّتْهُ الْعَرَبُ مُجَمِّعاً لِجَمْعِهِ إِيَّاهَا مِنَ الْبَلَدِ الْأَقْصَى إِلَى مَكَّةَ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ.
پاسخ:
مرحوم میرزا حبیب الله خویی این حدیث را مرسل می داند(1) بر فرض صحت روایت، حمل این روایت بر ضرب زید عمرا نیاز به سند و مدرک دیگری دارد و با اثبات اینکه برفرض اسم حضرت علی علیه السلام زید بوده نمی توان گفت پس این قضیه نیز درست است،
1.
منهاج
البراعة في شرح نهج البلاغة
(خوئى)، ج1، ص:220
از طرفی در روایت شیعه و اهل سنت آمده که نام علی را خداوند برای حضرت علی علیه السلام انتخاب نمود
روایات اهل سنت:
1.حافظ گنجی ،«کفایه الطالب، ص406»
2.قندوزی حنفی «ینابیع المودة، ج2، ص306»
و نیز در مناب شیعی آمده:
«وقتی ابوطالب (ع) قنداقه امیرالمومنین (ع) را به دست گرفت، عرضه داشت:
یا رب ذا الغسق الدجى / و القمر المبتلج المضی
بین لنا من حکمک المقضى / ما ذا ترى فی اسم الصبی
یک چیزی شبیه ابر در آسمان پدیدار شد و تا نزدیک سینه ابوطالب (ع) قرار گرفت و وقتی این ابر کنار رفت، دید یک لوح سبزی است که در او نوشته شده است:
خصصتما بالولد الزکی / و الطاهر المنتجب الرضی
فإسمه من شامخ العلی / علی اشتق من العلی
این لوح را از کعبه آویزان کردند. تا اینکه هشام بن عبدالملک (با آن عداوتی که نسبت به اهل بیت (ع) داشت آن را برداشت و بعد از او دیگر کسی این لوح را مشاهده نکرد».(1)
این روایات با روایت مورد نظر شما نمی تواند جمع شود.
1.ابن شهر آشوب «مناقب آل ابیطالب، ج2، ص23 »
«وقتی ابوطالب (ع) قنداقه امیرالمومنین (ع) را به دست گرفت، عرضه داشت:
یا رب ذا الغسق الدجى / و القمر المبتلج المضی
بین لنا من حکمک المقضى / ما ذا ترى فی اسم الصبی
یک چیزی شبیه ابر در آسمان پدیدار شد و تا نزدیک سینه ابوطالب (ع) قرار گرفت و وقتی این ابر کنار رفت، دید یک لوح سبزی است که در او نوشته شده است:
خصصتما بالولد الزکی / و الطاهر المنتجب الرضی
فإسمه من شامخ العلی / علی اشتق من العلی
این لوح را از کعبه آویزان کردند. تا اینکه هشام بن عبدالملک (با آن عداوتی که نسبت به اهل بیت (ع) داشت آن را برداشت و بعد از او دیگر کسی این لوح را مشاهده نکرد».(1)
این روایات با روایت مورد نظر شما نمی تواند جمع شود.
1.ابن شهر آشوب «مناقب آل ابیطالب، ج2، ص23 »
این موضوع آیا میتواند به اینکه نام امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم شبر و شبیر بوده است ربط پیدا کند؟
همچنین در مورد حضرت زهراء سلامالله هم حدود بیست اسم را دیدهام که به ایشان نسبت دهند و البته اگرچه آنها جنبهی صفت و کنیه هم داشته باشند ولی باز لفظ اسم هم برایشان به کار رفته است.
مثال دیگر هم اسماء الحسنی است که گاهی از آنها به عنوان «اسماء و صفات الهی» یاد میشود و باز صفت جانشین اسم از آن فهمیده میشود.
تفاوت اسم با صفت فکر کنم در این باشد که اسم باید همهجانبه باشد و در واقع تعریف جامع و مانع از مسمی خود باشد، در حالیکه صفت میتواند تکبعدی باشد، در این صورت میتوان علی و زید و مرتضی و حیدر و غضنفر و امیرالمؤمنین و ابوتراب و ... را همگی صفت بگیریم که دلالت کنندهی به وجود مبارک حضرت هستند و از این بین نام علی یا زید جامعیت بیشتری داشته باشد و نام ایشان باشد؟
کسی که دو اسم داشته باشد، آیا اسم شناسنامهای مهم است یا اسمی که به آن نام صدا زده میشود؟ اگر در میان نزدیکان به نامی صدا زده شود و در خارج خانه به نامی دیگر کدام نام واقعاً نام او خواهد بود؟!