ایران رمان

نسخه‌ی کامل: چه بی اندازه دلم هوای حرم میخواهد...
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دلم میخواهد لمس کنم از نزدیک رویای دیدن حرم را


چه بی اندازه دلم هوای حرم میخواهد...


چه بی رحمانه بی پایان است جاده ی دور و دراز انتظار


شاید که بی اندازه گنه کارم ...


که لیاقت یک دعوت را...نه... ندارم


چه مظلومانه نرفته هوایی شده ام



[عکس: 5tiswoese60nqk9ipdu7.jpg]

[عکس: 9dmkdfk3cr6q1iku6gmn.jpg]

[عکس: 3e2bjsygraszsx6w9z7z.jpg]

[عکس: 3dricz8x3c9d2zax6sfb.jpg]

[عکس: pueg3mhg37ssiq6op5aw.jpg]

خوش به حال کبوترا...
یه روزی هم من میگم میلرزد... دلم را میگویم


[عکس: mcfqw9vx2y3g5f7xcx9x.jpg]

کاش زنده باشم تا آن روز...
zapszapszapszapszapszapsaasaasaasaasaas

زیبا و خواستنی ایشالله که بازم بطلبه mara
(۲۶-۰۵-۹۵، ۰۵:۵۰ ب.ظ)zahra16 نوشته: [ -> ]zapszapszapszapszapszapsaasaasaasaasaas

زیبا و خواستنی ایشالله که بازم بطلبه mara



ای بابا من هنوز یه بارم نرفتم

باز در کار نیست

اولین بار میشه اگه یه روزی رفتم
به لطف خدا يك بار دعوت شدم :)))))))
لحظات كنار ضريح به شدت به ياد موندنيهbcmfmara
من که با امام رضا قهرم..
مادرم الان هفت روزه رفته با خالم. . امام رضا منو نطلبید. ,اسمش بود جا نداشتن..
ولی حالا .. شوهر خالم..رفت چمدوناشونو بزاره در بسته شد و بازش نکردن و اون رفت..
نمیدونم چرا همه برای من ناز میکنن..
هنوزم دلم پیش امام رضاست..
حتما انقدر که میخواسته شایسته نبودم براش..zaps
(۲۶-۰۵-۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ)hananee نوشته: [ -> ]من که با امام رضا قهرم..
مادرم الان هفت روزه رفته با خالم. . امام رضا منو نطلبید. ,اسمش بود جا نداشتن..
ولی حالا .. شوهر خالم..رفت چمدوناشونو بزاره در بسته شد و بازش نکردن و اون رفت..
نمیدونم چرا همه برای من ناز میکنن..
هنوزم دلم پیش امام رضاست..
حتما انقدر که میخواسته شایسته نبودم براش..zaps


درک میکنم چی میکشی غصه نخور