ایران رمان

نسخه‌ی کامل: بوی ماه مهر، ماه مهربان!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[عکس: 1001136_647.jpg]

کیا اینجور بودن asna
من همیشه اینجوری بودم،اون 5دوقیقه معادل چن ساعت،5دقیقه ای ک خواب خیلی مچسبه حتی بیشترازقرمه سبزی
نه .. من با اولین الارم مثل موش میچسبم به سقف ..
لامصب تو خوابم ایینده بینم .. چون سرویسیم میدونم اگه بلند نشم جا میمونم .. جا موندن میشه مساوی دیر رسیدن و دیر رسیدن رو به رو شدن با دو دیو سیاه ..zapszapszaps
طوری که بابام صدام میزنه سکته نمی زنم خیلیه
طوری با هیجان میگه پاشو پاشو که گاهی فکر می کنم داعشی ها حمله کردن
همیشه خدادیرب مدرسه میرسیدم زنگهای اولودم دفتربودم،خداییش بعضی وقتهاساعت9،8:30ب مدرسه میرسیدم،ولی چون بچه ی بی حاشیه ای بودم زیادبهم گیرنمیدادن،ولی معلماتوکلاس رام نمیدادن مجبوربودم دم دفترباشم،یادش بخیر