ایران رمان

سلام
براى اقايم ابوالفضل مى نويسم. وصف حال امام حسين (ع)هنگام رفتن برادر به ميدان.
با دوچشم تر به ميدان امدى گرچه گشتم مانع،هردم امدى
عاقبت ازمن ستاندى اذن راه بدرقه كردم تو راباصد نگاه
اين ابافضل است به ميدان امده اوعلم بردست به ميدان امده
علقمه ا غوش خود رامى گشود چشمه دلتنگ تماشاى تو بود
اى فرات،اين مه تمام هست ماست اواميدخامس ال عباست
تا ابد اين چشمه بى تاب توشد اوخجل از كام بى اب توشد
تيردشمن خون فشان كرد اشك تو اشك مى ريزدبرايت مشك تو
كرده اى ديراى تمام جان من چشم به راهت مانده اند طفلان من
كنج خيمه خواهرم گرم دعاست ايه امن يجيب،مشكل گشاست
هرقدرخواند ايه راپيدانشد! رو به پايان اين شب يلدا نشد
بانواى يا اخاادرك اخا من گرفتم قصه راتاانتها
امدم ديدم علم افتاده بود گوشه ايي دست قلم افتاده بود
ادامه اين سروده براى شبى ديگر.

بهر دستانت پدرهم نوحه خواند
بوسه باران كرد وباغم نوحه خواند
بين نخلستان يلى افتاده بود
نه!كه درمحراب على افتاده بود
غرق درخون،فرق سر ازهم جدا
زنده كردى ياد باباى مرا
پيكرت راتيرباران ديده ام
گل رامحصور خاران ديده ام
اه چه كردند با برادرهاى من
با ابالفضل علمدار،باحسن
خواستم بيرون كشم امانشد تيردشمن را از اين چشمها!نشد

ازغم چشم اين سخن بى پرده است
تيربه قلب من اصابت كرده است
نبض ميدان را عدو دردست گرفت
ازبنى هاشم تمام هست گرفت
بايد ازداغت بلندزارى كنم
همره مادر عزادارى كنم
من شدم پير از غمت اى ماه من
تاقيامت مىرسداين اه من
قدكمانم كرده ايى عباس من
رحم نكرده اين خزان برياس من
مادرم امد به استقبال تو
همرهش ايد نبى دنبال تو

سلام
مادرم اجر وفايت مى دهد
اوتوراتاعرش اعلا مى برد
اشك خون ديگر مريز سقاى من
برنخيز اكنون به پيش پاى من!
ماه من،اينجامزارپاك توست
مقتل ان پيكر صدچاك توست
من تك وتنهانشد تاكه برم
پيكرپاك شهيدم راحرم
اى اميدخامس ال عبا
الوداع،اى حيدركرب وبلا
سروده زهره(پرستو مهربان)

سلام
امروز ،روز شيرخوارگان ،روز سه ساله ها،روز على اصغراست.باب الحواءج كوچك با بيكران قدرت واختيارى كه خدايش نصيب فرموده.تا حالا در يكى ازاين مراسمها شركت كرده ايد؟مادران جوان با دنيايى تفاوت پوشش ورفتا ربا يك مشترك بزرگ (داشتن حس مادرى وكودكى نازدانه دربغل)براى بيمه كردن طفلشان وهمدردى با غم خانم رباب كودكانشان را با نواى لالايى اصغر ولبيك يا حسين اشنا مى كنند.
سلام بر ان طفلى كه در گهواره بزرگترين رسالت حسين را رغم زد.سلام بر على اصغر حسين.

سلام.
سلام برخيمه گاهى كه تمامى عظمت خلقت را در چند چادر وخيمه جمع كرده است.
سلام براقايى كه عظمت انبيا واوصيا را دركنار خود دارد.
سلام بر مجموعه كوچك هستى كه دران همه ى انسانها را با جنسيت ونژاد وسن مى توان ديد.
از كودك ٦ماهه تا پيرمرد٨٠ساله،از غلام سيه چرده تاارباب اصيل عرب،ازدخترك ٣ساله تا مادرى ٦٠ساله.وهمه وهمه دراينجا گردامدندزن ومرد،فقيروغنى،گنهكار وبى گناه،توبه كننده وبخشنده.،تابه يادماندنى ترين واقعه بشريت را رقم بزنند.ع----------اشورا.
بازاين چه شورش است كه درخلق عالم است
باز اين چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است

سلام.
سلام بران سرو بريده،سلام بر ان حنجره بريده.
سلام بر ان خورشيد اسارت شده برسرنيزه.
سلام برح------سين .
سلام بر ياسين كه گويى همان يا حسين سربريده شده است.
سلام برتكرارى ترين جمله وتنها جمله برحق عاشورا:
سلام بر فرهنگ وانديشه عاشورا.

سلام.
درتاسوعا وعاشورا به نظرمن چيزى كه بيش از همه به چشم مى خوره عشق ومحبته.عشق فوران مى كنه.در پرچم هاى سياه،سينه زدنها،گل به سر ماليدن،زير علم رفتن،نذرى دادن،لباسهاى سقا و...پوشيدن،نوحه خوانى ها،روضه رفتنها،پياده رويها، رفتن به حرم امامزاده ها،سوگوار كردن،سخنرانى كردن وسخنرانى شنيدن،لباس سياه پوشيدن،حسين حسين گفتن،نام ديگر عزيزان روز عاشورا را صدا كردن،اشك ريختن واالتماس كردن،حاجت خواستن،خيمه هاى نمادين ساختن،شربت پخش كردن ،دسته هايى با مليتهاى مختلف براى حسين راه انداختن و......
تمام عشق است وعشق.ديگر از تلالو عشق در قلب تك تك ادمها نمى گويم،ديگر از لرزيدن قلبها وچكيدن اشك با شنيدن وگفتن نام حسين،عباس،زينب،على اكبر،على اصغر،قاسم،رقيه،رباب،ام البنين و...نمى گويم.از فضاى مالامال از عشق درخيمه گاه حسين چيزى نمى گويم.
فقط مى گويم :امام حسين هرچند گنهكار و روسياهم ولى به خدا دوستت دارم.
به خدا خانم زينب واقاابوالفضل رادوست دارم.